تجربه عملکرد دولت نهم نشان داده که ورود دولت محمود احمدی نژاد به حوزه اقتصاد صرفا از دید مهندسی شده و با ابزار ریاضی محض است و بحث ورود به اقتصاد از دیدگاه مسائل فرهنگی و اجتماعی مطرح نیست. با نگاهی کلی به عملکرد مجموعهی وزراتخانهها و نهادهای اقتصادی دولت در چهار ساله گذشته میتوان نتیجه گرفت که از دید آنها همشیه دو دو تا میشود چهارتا!
این در حالی است که از دید کارشناسان منتقد دولت، اقتصاد پدیدهای عمیق و چندبعدی است که به شدت با پدیدههای اجتاعی گره خورده است. آنها معتقدند؛ مهندسانی که در خلاء ناشی از انتقال قدرت میان نسل اول و نسل دوم انقلاب، به حوزه مدیریت کلان اقتصاد ورود پیدا کرده اند، عمدتا مسائل فرهنگی-اجتماعی لایههای عمیق زیر پوستی اقتصاد را نادیده گرفته و یا حتی آن را انکار میکنند. البته متاسفانه این روند نه در دولت محمود احمدینژاد که در دولت سازندگی و دولت اصلاحات نیز پر رنگ است.
با تمام شکافی که میان بدنه کارشناسی دولت و منتقدین در مباحث پایهای نگاه به اقتصاد مطرح است، اما حذف یارانهها و هدفمند کردن آنها به سمت درمان و آموزش امری ضروری و اجتناب ناپذیر از نگاه هر دو طرف است. طی چند سال گذشته نهادهای بین المللیای همچون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول بیشترین گزارش های مطالعاتی و موردی را در خصوص لزوم حذف یارانهها در کشورهای جهان سوم و پیامدهای آن داشته اند که در اغلب آنها ضمن تاکید بر اجتناب ناپذیر بودن اجرای این سیاست، بر تحولات سیاسی و اجتماعی گسترده آن هشدار داده شدهاست.
چالشی اساسی که در نگاه بعدی پیشرو قرار میگیرد، نگاه به چگونگی اجرای این طرح است. واقعیت این است که فرایند توسعه و تغییر سریع اوضاع حاکم، فشار زیادی بر جامعه میگذارد. راهکاری که برای مقابله با پیامدهای این طرح پیشنهاد شده، شامل استفاده از طرحهای کمکی جایگزین همچون سهام عدالت و بحث پرداخت نقدی یارانهها و از این دست پرنامههای حمایتی است. با دید ساده به قضیه مهمترین چالش روبهرو در زمان اجرای طرحها، تدوین سازوکاری صحیح و کم نقص برای تخصیص دقیق کمکها به دهکهای هدف و همچنین تعیین گروههای هدف است.
عدم رعایت دقیق دهکهای مشمول طرحهای حمایتی و شوک تورم ناگهانی که در بازار کشور پدید خواهد آمد، میتواند عواقب ناخوشایندی را در پی داشته باشد. چنانکه در شب ششم تیرماه 1386، مردمی که درباره کارت سوخت و سهمیه بندی بنزین توجیه نبودند، هیجان زده به پمپهای بنزین سرازیر شدند و آن اتفاقات ناگوار را به وجود آوردند. بر اساس نظر بانک جهانی، آثار ضد رفاهی اجرای حتی محدود حذف یارانه انرژی برای طبقات فرودست جامعه به ویژه تهیدست دو برابر بیشتر از بهترین 5 گروه درآمدی شهری است.
بانک جهانی برای اجرای سیاست حذف یارانه ها دو شرط گذاشته است. اول اینکه زمانی این سیاست اجرا شود که کشور در بالاترین نرخ رشد اقتصادی و کمترین رقم تورم باشد و دوم اینکه دولت از حیث سیاسی در بالاترین میزان محبوبیت سیاسی قرار گرفته باشد. به همین دلیل است که توسعه موفق، نیاز به ثبات جامعه برای پذیرش مقطعی پیامدهای دوران گذار دارد.
لایحهی هدفمندسازی یارانهها که در حال حاضر در مجلس در حال بررسی است اولین بار در سفری که کارشناسان بانک جهانی در سال 83 به ایران داشتند به مسئولین اقتصادی وقت توصیه شد. بعدها رهنمودهای بانک جهانی در خصوص اصلاح وضعیت یارانهها در ایران در کتابی با عنوان "اقتصاد ایران از دیدگاه بانک جهانی؛ گذر ایران در تبدیل ثروت نفت به توسعه" منتشر شد که میتوان کلیات لایحه فعلی دولت را از لابه لای صفحات این کتاب استخراج کرد. نکته مهم دیگر این است که حتی بانک جهانی نیز نظر مخالفان فعلی این طرح در مجلس و بدنهی دانشگاهها را، در گزارشهای متعدد و اتفاقا در همین کتاب مورد تائید قرار داده است.