برنامه نوشتن به روش کاریکاتوری

لابی‌های یکماه گذشته وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت، نتیجه داد و سازمان بیمه سلامت از وزارت رفاه جدا شد تا به عنوان زیرمجموعه #وزارت_بهداشت فعال شود.

#علی_لاریجانی در هنگام بررسی این پیشنهاد الحاقی، نه تنها با اجازه صحبت ندادن به منتقدان، خاطره «برجام در بیست دقیقه» را زنده کرد؛ بلکه حتی ‌اجازه نداد محمدباقر بوبخت به عنوان نماینده دولت، دلیل مخالفت خود را بیان کند. با این تدبیر آقای لاریجانی، در کمتر از یک دقیقه سازمان بیمه سلامت با حدود ۱۰.۰۰۰ میلیاردتومان بودجه، به یکباره از یک وزارتخانه به وزارتخانه دیگر نقل مکان کرد.

پیشنهاد مشابه دیگری درباره انتقال شورایعالی بیمه از وزارت رفاه به وزارت بهداشت، تنها با اختلاف ۱ رای به تصویب نرسید. حسینعلی شهریاری عضو کمیسیون بهداشت معترض بود که دستگاهش خراب بوده و نتوانسته رای بدهد و اگر رأی می‌داده، این پیشنهاد هم به قانون تبدیل می‌شده است. رئیس مجلس نیز دستور بررسی داد و دقایقی بعد مشخص شد که ادعای شهریاری درست بوده؛ اما آقای لاریجانی لحظاتی بعد گفت که چون از این پیشنهاد گذشتیم، نمی‌توانیم رای آقای شهریاری را حساب کنیم... به عبارت ساده‌تر، این بار خرابی ۱ دستگاه رای‌گیری، مانع انتقال شورایعالی بیمه و دبیرخانه‌اش از یک وزارتخانه به وزارتخانه‌ای دیگر شد.

این روزها باید موج 106 رادیو FM را گوش کرد و بیش از همیشه درباره درزهای #دموکراسی سخن گفت. متاسفانه مجلس دهم این روزها به نمایی کاریکاتوری از یک محفل نخبگانی تبدیل شده است. نمایندگان به راحتی با لابی‌های مختلف پیشنهاداتی خلاف سیاست‌های کلی مطرح می‌کنند و این پیشنهادات اگرچه با مخالفت دولت و مخالفت کمیسیون‌های تخصصی مواجه می‌شود، اما با لابی‌های پشت‌پرده تصویب می‌شود.

از محمود صادقی، صادق زيباكلام می‌سازیم يا علی مطهری؟!

سعدی علیه‌الرحمه می‌فرماید: "بی کمالی‌های انسان از سخن پیدا شود / پسته‌ی بی‌مغز چو لب واکند رسوا شود" اما گاهی قوه‌عاقله‌ای وجود ندارد كه بگذارد "تريبون‌داران ِ از درون تهی" خودبه‌خود عيار خود را مشخص كنند.

#صادق_زيباكلام از آن دست افرادی است كه پيوسته تريبون دارد و حرف‌هایی می‌زند كه عيارش را مشخص كرده؛ از اسرائيل‌دوستی می‌گويد تا تاثير نازی‌ها در فوتبال! عيارش هم مشخص است و چون منطقی حرف‌هايش پاسخ داده شده، ديگر كسی او را جدی نمی‌گيرد.

#علی_مطهری از آن زمانی‌ كه با نردبان رايحه‌خوش‌خدمت بالا آمد تا امروز؛ چندین بار شيفت گفتمانی داده است؛ اما عده‌ای او را جدی گرفتند و سعی كردند علی‌ مطهری را بدون پاسخ به شبهاتی‌ كه طرح می‌كند، تخطئه كنند. حالا او غلط يا درست، به نمادی برای حریت تبديل شده است.

#محمود_صادقی از آن دست نمايندگانی است كه از ابتدای حضور در مجلس دنبال اظهارنظرهای شاذ بود و حتی اختلاس 8000 ميلیارد تومانی #صندوق_ذخیره_فرهنگیان را نيز همزمان به دولت قبل [‍احمدی‌نژاد] و نزديكان شهردار تهران [قالیباف] منتسب كرد و خبر از اختلاس در بورسيه‌ها و خرج شدن آن در ستاد يكی از نامزدهای انتخابات سال 92 داد. صادقی مواضعش را با فضای مجازی تنظيم می‌كند و برای خوشايند كسانی كه برايش كف‌و‌سوت می‌زنند موضع می‌گيرد. پاس گلی كه دادستانی به محمود صادقی داد، باعث شد صادقی به جای آنكه در مسير "صادق‌‌زيباكلام شدن" قدم بردارد؛ به‌سوی "علی‌مطهری شدن" ميل كند.  كاش می‌گذاشتند شبهات مطرح شده توسط او پاسخ داده شود؛ نه آنكه با رفتاری شتاب‌زده، دستاويزی برای هوچی‌گری درست كنند...

از "فاجعه نيشابور" تا "فاجعه سمنان" ؛ تاریخ برای "آخوندی‌ها" تكرار می‌شود

 ۲۹ بهمن سال ۱۳۸۲ [يكروز قبل از انتخابات مجلس هفتم]، در نزديكی ايستگاه قطار خيام در حوالی شهر نيشابور، قطار مسافربری از ريل خارج شد و با انفجار مهيب، ۳۲۰ نفر کشته و ۴۶۰ نفر زخمی بر جای گذاشت. احمد خرم، وزير تكنوكرات دولت اصلاحات نه تنها استعفا نداد؛ بلكه يكی‌دوماه بعد از تشكيل #مجلس_هفتم، در مهر ۸۳ استيضاح شد، طلبكارانه برخورد كرد. خرم بارها در مصاحبه‌های خود، همين لحن طلبكاری را ادامه داد.

عباس آخوندی، نسخه دوم احمد خرم است؛ او هم به مانند خلف‌خود، طلبكار است. #مسکن_مهر را مزخرف می‌داند اما راه جایگزین ندارد. كشتار‌های جاده‌ای را می‌بیند اما به دنبال كترينگ اطريشی است. نابسامانی وضعيت اربعین را می‌بیند اما به دنبال خريد هواپيمای آنچنانی‌ است. او پايش بيفتد حتی آبگوشت‌بزپاش ایرانی را هم قبول ندارد...

عباس آخوندی، مثل احمد خرم، يک #دولتمرد_قاجاری است. در فاجعه برخورد دو قطار در سمنان بيش از ۳۰ نفر كشته شدند اما بعید است، وزيرراه استعفا بدهد يا حسن‌روحانی او را بركنار كند. از #مجلس_دهم هم بعيد است، #استيضاح_آخوندی را كليد بزند.

روحانی رفيق‌باز است؛ حتی بدتر از خاتمی و احمدی‌نژاد... علت اين همه تسامح‌وتساهل دولت با امثال #آخوندی و #نعمت‌زاده و ... را بايد در همين وامدار بودن آقای رئيس‌جمهور به اينگونه افراد دانست. نفراتی در كابينه دولت حضور دارند كه بودن‌شان يعنی #مایه_شرمساری و دلسردی بيشتر مردم از دولت روحانی؛ اما آقای رئيس به "پول، لابی و تجربه" آنها نياز دارد؛ چون هر جور حساب كنيد بالاخره هنوز انتخاباتی در پيش است...

انتخاب سه‌‎باره لاریجانی‌ در سه‌پرده

1. مسعود شصتچی را که خاطرتان هست؟ بنده خدا در هر موقعیتی که -تصادفا در آن قرار گرفته‌بود- اشتباهی بود! شصتچی سیاست ایران #محمدرضا_عارف است. عارف به واسطه عملکردی که از خود نشان داده، یکی از ضعیف‌ترین آدم‌های عرصه سیاست است...

2. جالب ترین عکسی که این روزها دیده ام همین فوتوکاتور است. اگرچه شاید #علی_لاریجانی دلش نخواهد مانند افراطی هایی که با #امید آمده اند، جاده صاف کن برجام ۲ و ۳ باشد؛ اما باند #اكبر_هاشمی و #حسن_روحانی به او دل بسته‌اند.

3. اقلیت‌های اصولگرای -واقعی- و اصلاحطلب -واقعی- را در مجلس باید به فال نیک گرفت. ولی حواس‌مان باید به کاسبکاران و دودوزه بازان پارلمان نیز باشد... انهایی که فقط برای رانت و سیاست بازی آمده اند...

مجلس بدون سر؛ دولت خوشبخت!

انتخابات مجلس دهم با همه تلخی‌ها و شيرينی‌ها به پايان رسيد كه مهم‌ترين آن پيروزی "ليست ائتلافی حاميان دولت، اصلاح طلبان و دو سه چهره به ظاهر اصولگرا" در حوزه تهران بود. با اين حال نتايج انتخابات،  مجلسی جديدی را رقم خورد كه نكات چالش برانگيز را به همره خواهد داشت.

۱- از ميان ۲۹۰ نماينده هر مجلس، حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر هستند كه به واسطه تجربيان قبلی خود، توان راهبری مجلس را دارند. در اين بين بيشتر نمايندگان تهران در درجه اول و شهرهای بزرگی همچون اصفهان، ‌تبريز، مشهد و اصفهان در درجه دوم، عموما به عنوان چهره‌های ملي، همواره به عنوان راهبر صحن علنی و كميسيون ها مطرح بوده‌اند. تنها نگاه به نام ۳۰ نفر منتخبين تهران نشان می‌دهد كه مجلس آينده، مجلسی بدون سر خواهد بود كه احتمالات بعضا خطرناكی را نيز می‌تواند به دنبال داشته باشد. به طور مثال، سوار شدن جريانات افراطی و زخم‌خورده در فتنه ۸۸ بر سر موجی كه به وسطه حضور نماينده های منتسب به اصلاحطلبان رقم خورده، به راحتی می‌تواند آنها را در مسيری اشتباه قرار دهد، مسيری كه در همين چند روز اول پس از انتخابات در مصاحبه‌های برخی از اين منتخبين ديديم. نفی حجاب و تاكيد بر آزادی پوشش توسط يكی از منتخبان تهران [كه البته بعدا اصلاح شد] در همين راستا قابل تحلیل است.

۲- اگرچه تجربه نشان داده در هر دوره مجلس، حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد نمايندگان تغيير می‌كنند، اما تغيير ۶۲ درصدی اين دوره، به طور ويژه مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. اما آنچه مغفول مانده، مهم‌ترین خطری كه به واسطه اين تغيير بزرگ مجلس آينده را تهدید می‌كند؛ و آن هم چيزی نيست جز "كم شدن چهره‌های ملی در صحن علنی و كميسيون‌ها".

البته اين اتفاق، به طور ويژه دست دولت را در پيشبرد اهداف خود باز گذاشته است؛ به گونه ای كه احتمالا در يكی دو سال اول مجلس آينده، بتواند به صورت ۱۰۰ درصدی نظرات خود را به مجلس تحميل كند. به طور مثال لايجه برنامه ششم توسعه كه قرار است كشور را برای ۵ سال اينده راهبری كند و به اعتراف بسياری از دستگاه های دولتی، برنامه‌ای كاملا ضعيف است، يكي از نقاط چالش خواهد بود. در اين ميان اقدام نمايندگان برای تمديد قانون برنامه پنجم برای يك سال ديگر تنها مرهمی بر اين درد است، وگرنه دولت با دست‌فرمانی كه در اين روزها در پيش گرفته و حتی حاضر نيست قانون چنددوازدهم بودجه سال ۹۵ را به مجلس بدهد، هيچ بعيد نيست تا پايان اين مدت تمديدی نيز كاری برای بهبود برنامه ششم بكند. همچنين بررسی وضعيت كميسيون تلفيق بودجه مجلس و افراد تاثيرگزار آن نشان می دهد كه بيش از نيمی از اعضای درگير مجلس با بودجه تغيير كرده اند و چهره‌ةای اصلی مجلس در بحث بودجه‌ريزی هم در آن حضور ندارند؛ چهره‌هایی مثل، احمد توكلی، الياس نادران، رضا عبدالهی، غلامرضا مصباحی مقدم، محمدرضا باهنر و ...