توتال، ۲۰۳۰، برجام و دیگران...

بعید می‌دانم هیچ‌یک از منتقدین/موافقین قرارداد توتال از جزئیات آن چیزی بدانند، غیر از آنچه در رسانه‌ها منتشر شد. این #سلسله‌توییت را بخوانید:

‏۲. موافقین قرارداد توتال که عمدتا همان حامیان بستن توافق هسته‌ای به هر قیمت هستند؛ تعامل با فرانسه و هر اروپایی‌دیگر را فرصت #پسابرجام می‌دانند.

‏۳. برای آنها جزئیات قرارداد #توتال و محتویات #IPC چندان مهم نیست كما اینكه برجام را دربست قبول داشتند؛ مهم فقط‌ و فقط تعامل با جهان است و بس.

‏۴. مسائلی مانند برجام، FATF، سند۲۰۳۰، توافق پاریس، و هر پیمان جهانی شبیه به آنها که بتواند به نزدیکی ایران-غرب کمک کند، برایشان اصالت دارد.

‏۵. تعامل بیشتر با غرب تلاشی است برای ملموس کردن برجام و البته نزدیک شدن به جهان؛ تا  دونالد ترامپ و هم‌مسلکان نتوانند توافق با ایران را پاره کنند.

‏۶. نگاه این دسته به روابط سیاسی، براساس هزینه/فایده است. اینکه فرانسه یا آمریکا و… قبلا چه گل‌کاری‌های در حق ایران کردند برایشان فرقی ندارد.

‏۷. بر همین اساس، فکر می‌کنند می‌شود آمریکای اوباما را دوست داشت ولی با آمریکای‌ترامپ زاویه داشت و امثال این دسته‌بندی‌ها.
 
‏۸. درمقابل، منتقدین قراردادنفتی جدید که آن را توتال‌چای می‌نامند؛ عمدتا نگاه معطوف به آرمان‌گرایی و واقعیت تاریخی دارند، نه به شرایط موجود.

‏۹. چون در دو سده اخیر از قدرت‌های جهانی پیاپی زخم دیده‌ایم به هر نسخه آنور آبی (برجام، توافق پاریس، ۲۰۳۰ و …) با عینک بدبینی نگاه می‌کنند.

‏۱۰. چون سرنوشت کرسنت‌ها را دیده‌اند و درباره رشوه‌هایی که درهمکاری قبلی داده شد شفاف‌سازی نشده، نگرانند. نفوذ را بیش از تعامل باور دارند.

‏۱۱. هردوی نگاه‌ها برای اداره کشور لازم است؛ بشرطیکه در بین هردودسته؛ اولا: منافع ملی اصل باشد و ثانيا: گفتگو جاری باشد؛ نه سعی برای حذف.

‏۱۲وپایانی. یادمان باشد، سیاست عرصه آرمانگرایی تؤام با واقع‌گرایی است؛ هیچ ملت/توافقی، دلش به حال ایران نمی‌سوزد؛ نه توتال‌ها؛ نه ۲۰۳۰ها.

خداحافظ برجام؛ خداحافظ انقلابیون خسته!

۹۹ عضو سنای آمریکا به تمدید ۱۰ ساله تحریم ایران رای مثبت دادند تا بدون مخالف، #برجام تا نقض کامل، تنها یک امضای اوباما را کم داشته باشد.

نقش برآب‌شدن آرزوها و آمال غربزدگان نیازی به ترامپ و دوران پساترامپ نداشت. در همان دولتی که برجام بسته شده بود، برجام از رده خارج شد. امروز دیگر همه فهمیدند که چرخ اقتصاد با توافق نمی‌چرخد. "آمریکای‌بزک‌شده" همان "آمریکای‌جنایتکار" است و توافق برد-برد با شیطان یعنی #خسارت_محض.

متاسفانه "دولت، اصلاح‌طلبان و رسانه‌های‌شان" گوشی برای شنیدن نصایح نداشتند و برای #توافق_با_آمریکا سر از پا نمی‌شناختند و عجله می‌کردند... اما امروز که برجام در حال احتضار است، باید به جای سرزنش کردن کسانی که دلواپس این روزها نبودند، دست در دست هم داده و از این تهدید، فرصت بسازیم.

امروز بزنگاهی است برای دمیدن باورهای ضداستکباری در جامعه و تقویت روحیه ملّی و خودباوری. وقت آن رسیده که در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی نیز همچون عرصه‌های امنیتی و نظامی به آموزه‌های الهی روی بیاوریم و با روحیه‌ای جهادی، نسخه‌های غربی توسعه را کنار زده و نسخه بومی پیشرفت را بنا کنیم.

لازمه این تغییر راهبرد، تغییر رفتار مدیران و صاحبان تفکر و یا تعویض آنهاست. انقلابیون خسته و از نفس افتاده، باید کنار بروند و جای خود را به #جوانان_مومن_و_انقلابی بدهند.

ملاحظاتی درباره اجرای داوطلبانه پروتكل الحاقی

*چه تضمینی است كه پس از اجرای پروتكل الحاقی، بازدید از مراكز غير‌هسته‌ای نظير "مراكز نظامی"،‌ "سایت‌های موشكی" و... در راستای دريافت اطلاعات از وضعيت نظامی و توانمندی‌های دفاعی جمهوری اسلامی ایران انجام نشود؟ حتی هیچ بعید نیست كه پس از پذیرش پروتكل الحاقی توسط جمهوری اسلامی ایران، آژانس بین‌المللی هسته‌ای كه تحت حكمرانی آمریكا و غرب قرار دارد، دست به رفتارهای دور از عرف (هماننند آنچه با عراق كرد و يا در سال ۸۲ انجام داد) در قبال كشورمان بزند كه لازم است این احتمال مورد توجه بیشتر دولتمردان قرار بگیرد.

* ترورهای حدفاصل دی ماه ۸۸ تا دی ماه ۹۰ كه به شهادت دانشمندان و مسؤولانی همچون شهید مصطفی احمدی‌روشن، شهید مجید شهریاری، شهید مسعود علیمحمدی، شهید داریوش رضایی‌ن‍ژاد و شهید رضا قشقایی منجر شد، به دستور سازمان جاسوسی اسرائیل صورت گرفته كه هیچ بعید نیست، موساد بخش اعظمی از اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق دستیابی به پرونده‌های طبقه‌بندی شده و محرمانه كشورمان در آژانس به دست آورده باشد. بر همین اساس دولت باید دستگاه‌های امنیتی را موظف كند تا پس از اجرای مجدد پروتكل الحاقی به صورت داوطلبانه، تدابیر امنیتی خود را گسترده‌تر كرده و از درز اطلاعات به بیرون و خدای نكرده ترورهای دوباره جلوگیری كند.

* رهبر انقلاب در موضوع گیری خود در دیدار با کارگزاران نظام كه در تاریخ ۱۳۸۲/۸/۱۱ برگزار شد، درباره پذیرش داوطلبانه پروتكل الحاقی از سوی تیم مذاكره كننده وقت فرمودند:  "آنچه اتفاق افتاد کاری درست و تدبیری برای در هم شکستن توطئه امریکا و صهیونیست‌ها بود و اگر طرف‌های گفتگو با ما یا مراکز قدرت جهانی زیاده‌خواهی کنند و ما به نقطه‌ای برسیم که منافع کشور و ارزش‌های نظام بخواهد مورد خدشه قرار گیرد بدون هیچ تردیدی این روند را قطع خواهیم کرد."

متن كامل را در ادامه مطلب بخوانيد

گنجاندن عبارت "ابعاد نظامی احتمالی" در متن توافق؛ راهی برای رخنه در اقتدار نظامی ایران؟

چند نکته درباره آنچه در روزهای اخیر در منطقه و سوییس در جریان است:

یک ـ مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵، از دید آن ـ به اصطلاح ـ قدرتهای جهانی، "پرونده انحراف هسته ای" ایران است؛ اما از نگاه ما تنها "پروژه پیشرفت هسته ای" و یکی از پروژه های انقلاب اسلامی در مسیر پیشرفت و اعتلای الگوی عملی "اسلام ناب محمدی" در مواجهه با الگوهای آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی آن در جهان اسلام و به تبع آن در کل دنیاست. لذا رهبر حکیم انقلاب به عنوان مدیر ارشد تمام این پروژه ها، با استعمال تعبیر "نرمش قهرمانانه" اندکی نرمش را فقط در یک پروژه ـ آنهم با تعیین حداقلی از خطوط قرمز ـ پذیرفته اند تا دولت بعنوان پیشانی اجرایی نظام بتواند به یکی از دو هدف زیر به مثابه "احدی الحسنیین" دست یابد:

* تلاش برای برداشتن یک سنگ بزرگ از مسیر پیشرفت ملت ایران در پروژه پیشرفت هسته ای و به تبع آن تقویت کل نیروها در تمامی پروژه ها

* مواجه شدن با "حق الیقین" دشمنی طرف مذاکره و قطع امید کامل از خارج و اتکای کامل به توان داخلی و پیگیری جدی اقتصاد مقاومتی

دو ـ همانطور که گفته شد "پروژه پیشرفت هسته ای" تنها محل نرمش احتمالی در مقابل دشمنان ملت ایران است و به همین دلیل هم یکی از خطوط قرمز لایتغیر، عدم جواز مذاکره در موضوعات غیرهسته ای است. نکته مهم آن است که عدم ورود به پروژه های دیگر نظیر "حفظ اقتدار نظامی"، "الهام بخشی به بیداری اسلامی"، "تقویت محور مقاومت منطقه ای"، "مبارزه با تروریسم نیابتی داعش در عراق و سوریه" و... اگرچه لازم است اما کافی نیست. شرط کفایت این خط قرمز آن است که مذاکره کنندگان ما علاوه بر ایجاد مانع در برابر طرح این موضوعات، چه در محتوای تعهدات توافق جامع هسته ای و چه در شیوه تعامل و مذاکره مانع آسیب رسانی به سایر پروژه های انقلاب اسلامی شوند.

به عنوان مثال، قبول گنجاندن "ابعاد نظامی احتمالی[۱]" پرونده هسته ای ایران در توافق، دامی برای رخنه آتی دشمنان ملت ایران به پروژه موفق اقتدار نظامی ایران و ایجاد آسیب در آن تلقی می شود یا چنانچه در نحوه مذاکره گاهی فراموش شود که طرف مقابل دشمن خونخوار ملتهای مظلوم و مسلمان است، با او قدم بزنیم یا در غم از دست دادن مادر، خارج از شئون دیپلماتیک رفتار کنیم، به ذخیره عزت مورد نیاز توفیق نهایی در سایر پروژه ها و نهایتا به برآیند آنها در جبهه ای یکپارچه آسیب جدی وارد کرده ایم.

شاید لازم باشد فهرستی از مصادیق دشمنی های لاینقطع آمریکا و متحدانش تا امروز در حق ملت ایران و سایر ملتهای مظلوم جهان، در جیب و مستندات حجیمش در چمدان مذاکره کنندگان موجود باشد تا اگر به مصالح دیپلماتیک در این بیست ماه از به کار بردن کلمه دشمن اجتناب کرده اند، لااقل برای حفظ کینه انقلابی از آنها ـ به تعبیر امام راحل (ره)[۲] ـ گه گاهی در خلوت هتل های لوزان و ژنو مرور گردد.

سه ـ آنچه در "پروژه پیشرفت هسته ای" از نگاه جمهوری اسلامی ایران در جریان است، تلاش حداکثری برای حفظ حداقلی دستاوردهای تحقیقاتی، فنی و صنعتی در این حوزه از دانش روز دنیا با صرفنظر کردن مقطعی از شتاب فزاینده پیشرفت گذشته است. به عبارت دیگر چنانچه این پروژه به یک خودرو تشبیه شود، قرار نیست خودرو خاموش شده، به پارکینگ منتقل و سوییچ آن به دیگری تحویل و از راننده قبلی سلب اختیار داده شود؛ بلکه سقف خواسته ما، ادامه حرکت خودرو با سرعت کمتر و رعایت سقف شتاب آن و کف خواسته ما روشن ماندن خودرو در حالت توقف با راننده پشت فرمان خواهد بود. در این مثال ضرورت برگشت پذیر بودن تعهدات ایران به این معناست که چنانچه طرف مقابل به تعهداتش پایبند نبود و قصد نیرنگ داشت، در کمترین زمان ممکن راننده بتواند پایش را بر روی گاز بفشارد و در همان مسیر سابق ادامه مسیر دهد.

[۱] Possible Military Dimensions

[۲] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=۱۳۹۱۰۴۰۶۰۰۰۲۳۴