خسته نباشید آقای رئیس جمهور!


به بهانه حرفی که رئیس جمهور خطاب به چند خبرنگار گفت
دولتی که در سال 84 همه از آن حمایت کردیم و با شعار عدالت و
خدمت بر سرکار آمده بود و انصافا در این سالها دولت بسیار پرکاری بوده
است، ما را نگران کرده است. چند صباحی است که از طرف عده ای از مردم، مدارک بسیاری به دست ما در سایت الف رسیده است که تعجب خود ما را نیز به همراه داشته است.
این مدارک نشان از
رانتخواری اطرافیان رئیس جمهوری دارد که ادعای مبارزه با مفاسد اقتصادی
دارد. با کمک دوستان خبرنگارما در الف، صحت و سقم این اطلاعات را بررسی کردیم و
متاسفانه خیلی از این ادعاها صادق از آب درآمد. با توجه به تصمیم جمعی در بین
کارکنان الف، تصمیم گرفتیم تا این اسناد را منتشر کنیم تا فضا برای چنین
کارهایی نا امن شود و رئیس جمهور محترم نیز از وضعیت پیش آمده باخبر شوند.
در آدرس های زیر می توانید بعضی از این مدارک را که در سایت الف منتشر کردیم، ببینید:
1-
از سابقهسازي در وزارت خارجه تا نفوذ در شرکت هاي نفتي
2-
رانتخواري بزرگ در شركت خصوصی متصل به حلقه قدرت - ثروت
3- جزییات جدید از امتیازات تعلق گرفته به شرکت سمگا
4- جزییاتی دیگر از ارتباط 450 میلیارد تومانی
5-
توافق سه نفره برای واگذاری پروژه صدها میلیاردی
6- مشاییها؛ ماجراهای آرش و اسفندیار
و ....
غرض از
نوشتن این مطلب، اما گفتن این حرف ها نبود. دلیل من برای نوشتن این حرفها
واکنش تعجب بر انگیز رئیس جمهور کشورمان بود، رئیس جمهوری که کف آمال حزب
الله بود ...
جدا
از آنکه بعد از انتشار نوشته ها، زنگ تلفن ها به صدا در آمد تا ما را از ادامه
این کار منصرف کنند و موجی از تب و تاب میان متهمان این قضیه آغاز شد تا
شاید بتوانند با تخریب چهره الف میان کاربران، ما را در مسیر عدالتخواهی متزلزل کنند؛ آقای
رئیس جمهور نیز واکنش دور از ذهنی نشان داد.
آقای احمدی نژاد در مراسم معارفه رییس جدید سازمان میراث فرهنگی و گردشگی
حرف های جالبی زده اند که به تیتر خبرگزاری ها و سایت ها تبدیل شده است.
ایشان گفته اند: "عدهای ميگويند سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری مجوز ساخت
هتل میدهد و اين را جرم تلقی میكند كه اگر اين اقدام جرم است ما به آن
افتخار میكنيم." و البته در این سخنان، به طور ضمنی به سایت الف اشاره کرده و ما را عقب افتاده خواند!
اول متعجب شدیم که چرا رئیس جمهوری که سال 84 با شعار عدالتخواهی رای آورده و در سال 88 نیز به طور مشخص در مناظره ها خطاب به کروبی گفت که حاضر است تمام اطرافیانش را بیاورد تا مردم ببینیند که همگی پاکدست هستند، و اطرافیان کروبی را به مباهله دعوت کرد؛ امروز این چنین دارد از حرکت های مشکوکی که در مجموعه تحت امر ایشان اتفاق افتاده ، حمایت می کند.
دوم آنکه، متعجب شدیم؛ رئیس جمهوری که همین چند روز پیش گفته بود خوشبختانه نه سایت می خوانم نه روزنامه، چگونه این موضوع را فهمیده است. می ترسیم که حلقه اطرافیان رئیس جمهور ایشان را در سانسور اطلاعاتی قرار داده باشند و به صورت برنامه ریزی شده به ایشان بعضی اطلاعات را منتقل می کنند و بعضی واقعیت ها را از ایشان دریغ کنند.
سوم آنکه نگران این نوع ادبیات رئیس جمهور در برخورد با قشر خبرنگار هستیم. وقی ایشان به خبرنگاران می گوید "عقب افتاده" (+)، انتظاری از معاون ایشان نیست که بخواهد به خبرنگارها بگوید که شما تربیت خانودگی ندارید! (+) نگرانیم که این ادبیات رئیس جمهور در تمامی کارکنان دولت نهادینه شود.
آقای رئیس جمهور!
من
کوچکتر از آن هستم که بخواهم شما را نصیحت کنم اما آقای رئیس جمهور، به
عنوان یک شهروند و یک هوادار حق دارم از شما بخواهم که نگاهی به سیر تطور
خودتان و دولت از سال 84 تا امروز بکنید.
محورهای اصلی فعاليت جريان انحرافی مدعی اصولگرایی
«برای شما و معاونان و مدیران محترم و همه فرزندان عزیز انقلابیام در وزارت اطلاعات دعا میكنم. موفق و مؤید باشید.«
جملات فوق گرچه فراز پایانی نامه حكیمانه رهبر انقلاب به حجتالاسلام مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بود اما آغازی بر دور جدیدی از فضای سیاسی كشور و چالش مهم پیش روی جریان اصولگرایی و گفتمان انقلاب اسلامی بود. دور جدیدی كه گرچه با حیرت اصولگرایان و بهخصوص جریان تند مزاج آن یعنی حامیان سرسخت رییسجمهوری همراه بود اما پردههای متعددی را از چهره پشت پرده این جریان فرو ریخت و باعث شد تا بخشی از جریانی كه حالا دیگر به فتنهای جدید تبدیل شده است را برای دلسوزان انقلاب آشكار كند.
شاید آن روز كه یار زلال شهردار سابق تهران در سخنانی، پایان دوران اسلامگرایی را اعلام كرد، حتی تندترین منتقدین به سخنان وی نیز تصوری نسبت به ابعاد و آینده این جریان منحرف سیاسی نداشتند. چهكسی فكر میكرد كار بهجایی برسد كه یك گروه كوچك چند نفره با حمایت شخص اول دستگاه اجرایی كشور در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی عملكردی شاذ و قرائتی عجیب و انتقادبرانگیز داشته باشد.
اگر مجموع رفتارهای این جریان را در بخشهای اصلی و كلیدی آن ارزیابی كنیم به شش بخش و مهم خواهیم رسید كه تمام اتفاقات و حوادث شش ساله اخیر را میتوان ذیل یكی از این شش عنوان طبقهبندی كرد.
1- سیاست خارجی:
شاید سختترین و غیرقابل اثباتترین ادعای نویسنده در همین بخش بگنجد به این جهت كه سیاست خارجی دولت در ابتدا یك دوره طلایی و آرمانی را پشت سر گذاشت. فارغ از تندرویهای محدود و موردی، بدون شك بهار دیپلماسی انقلاب اسلامی در همین سالها و با مواضع انقلابی شخص رییسجمهوری شكل گرفت. اما هرچقدر این دوران در نقطه اوج بود، ماههای اخیر و در دوران اوجگیری بیداری اسلامی در منطقه نقطه فرود سیاست خارجی محسوب میشد.
تلاش جریان انحرافی برای به خدمت آوردن نهاد تأثیرگذاری همچون وزارت امور خارجه با «تئوری پایان اسلامگرایی» آغاز شد. جاییكه درست این جریان در نقطه مقابل صدور انقلاب اسلامی قرار گرفت.
برای دستیابی به دستگاه دیپلماسی این گروه باید منوچهر متكی را از سر راه خود برمیداشت. در ابتدا سعی شد با تعریف مسئولیتهای جدیدی همچون نماینده ویژه رییسجمهوری در امور آسیا برای حمید بقایی و نماینده ویژه رییسجمهوری در امور خاورمیانه برای اسفندیار رحیممشایی، وزارت امور خارجه را كماثر كند كه با واكنش صریح رهبری با دو توصیه اساسی «پرهیز از موازیكاری در سیاست خارجی» و «اعتماد به وزرا» مواجه شد. اگرچه رییسجمهوری لفظ نماینده ویژه را به مشاور ویژه تغییر داد اما در اقدامی بیسابقه منوچهر متكی را در هنگامیكه در سفر رسمی خارجی قرار داشت از كار بركنار كرد.
اما فعالیت جریان انحرافی در دستگاه دیپلماسی به اینجا ختم نمیشود .شنیدهها حاكی از آن است كه جریان انحرافی برای جابهجایی سعید جلیلی بهعنوان دبیر شورای امنیت ملی و مسئول مذاكرهكننده هستهای تلاش زیادی كرده است تنها به این دلیل كه دكتر جلیلی درخواستهای مكرر ملاقات «ریچاردبرنز» معاون وزیر امور خارجه» آمریكا را رد كرده است.
2- وزارت اطلاعات:
علاوه بر مبحث سیاست خارجی، این گروه سعی در قبضه عرصه داخلی از طریق نفوذ در حساسترین وزارتخانه دولتی داشته است. جریان انحرافی این فضا را از وقتی مساعد دید كه حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای وزیر اطلاعات نهم در اعتراض به عدم تمكین احمدینژاد به حكم صریح رهبری درباره الغای معاونت اولی مشایی از كار خود استعفا داد.
پس از جابهجایی محسنیاژهای، برخلاف قانون اساسی كه صریحا یكی از شروط وزیر اطلاعات را مجتهد بودن میداند، احمدینژاد خود سرپرستی وزارت اطلاعات را در دست گرفت.
در این روزها، جریان انحرافی به شدت
فعال شده و اقدام به مهرهچینی در وزارت اطلاعات كرد.
پس
از معرفی حجتالاسلام مصلحی به وزارت اطلاعات و عزم ایشان برای حذف نیروهای
انحرافی از بدنه وزارتخانه، میان مصلحی و جریان انحرافی اصطكاك ایجاد میشود و این اصطكاك موجب بركناری مصلحی از وزارت اطلاعات شد.
مقام معظم رهبری، باز هم در مقابل زیادهخواهی این جریان قرار گرفت و با حكم حكومتی خطاب به رییسجمهوری استعفای وزیر اطلاعات را ملغا كرد. ایشان طی نامهای به حجتالاسلام حیدر مصلحی بهعنوان وزیر اطلاعات از ایشان تشكر كرده و خواستار جدیت ایشان در پیگیری وظایف محوله شد. در پی این نامه جریان انحرافی بازهم به شبههافكنی در این زمینه مشغول شد و سعی كرد با استفاده از ابزارهای رسانهای، هزینه بازگشت مصلحی به وزارت اطلاعات را بالا برد.
3- فساد اقتصادی:
هر جریان سیاسی برای ادامه حیات خود بهصورت طبیعی نیاز به منابع مالی دارد. اما وقتی هدف از «ادامه حیات» به «صعود بیبازگشت» در سپهر سیاسی كشور باشد نگاه و نیاز به این منابع مالی متفاوت خواهد بود. شاید به همین دلیل باشد كه اخبار متواتر و البته متنوعی از اواسط دولت نهم به این سو به گوش میرسد كه بعضی از سیاستهای اقتصادی، چند میلیاردی برای مفسدین اقتصادی آورده داشته است. این موضوع در ماههای اخیر به اخبار چندصد میلیاردی نیز رسیده است. آخرین خبر در این زمینه مستنداتی در خصوص تخلفات گسترده شركتی تحت عنوان «سمگا» در زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است.
خصوصیسازی زیرمجموعه شركتهای بزرگ خودروسازی كشور و حضور یك متهم اقتصادی در رأس بخش اعظم وزارت نفت، وزارتخانهای كه در ابتدا قرار بود با مافیای آن برخورد شود. از دیگر اشتباهات این دولت است. حالا دیگر چهرههای اصلی این جریان با چند سال قبل خود، چند صد میلیارد فرق كردهاند. هركدام از آنها عضو هیأت مدیره یك بانك جدیدالتأسیس خصوصی و چند شركت بزرگ نیمهخصوصی هستند. به اینها شورای ثروتمند ایرانیان خارج از كشور با هزینههای میلیاردی فاقد سند را نیز اضافه كنید...
4- مهدویتگرایی:
مهدویتگرایی و مهیا بودن برای شرایط ظهور امام آخرین ما شیعیان از ممدوحترین و پسندیدهترین ویژگیهای یك جامعه اسلامی است. اما تأكید نابهجا و بیش از حد درخصوص این موضوع مقدس از همان روزهای نخستین دوره جدید شهرداری تهران و حضور چهره شاخص این جریان در رأس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران مورد توجه و عتاب بزرگان اصولگرا بوده است.
كافی است ابتدای این ماجرا یعنی انتشار نقشه حركت امام زمان در تیراژ میلیونی را به انتهای این ماجرای غمانگیز و عبرتآموز یعنی توزیع گسترده سیدی ظهور نزدیك است قرار دهید تا علت انتخاب نام «دولت ظهور» برای این دولت از سوی رییسجمهوری را درك كنید.
5- علوم غریبه:
علوم غریبه واژهای است به اندازه خود این علم، غریب و ناشناخته. اما این برای تشنگان قدرت و شیفتگان پست و مقام دلیل نمیشود تا دندان طمع دستیابی و سوءاستفاده از آن را از دهان خود خارج كنند.
انتشار نام افرادی چون علی یعقوبی و عباس غفاری بهعنوان دو چهره مدعی علوم غریبه و ارتباط با عالم ارواح و اجنه در روزهای اخیر بهعنوان دستگیرشدگان شاید نهتنها از ابهامات این ماجرا نكاسته كه بر ابهامات آن افزوده است.
6- مكتب ایرانی:
یكی دیگر از شاخصههای این جریان، دامن زدن افراطی به ناسیونالیسم است. این مبحث نیز با سخنرانی اسفندیار رحیممشایی شروع شد. وی كه قبلا از پایان دوران اسلامگرایی سخن گفته بود، امروز از تبلیغ مكتب ایران دم میزند، طرح بحث مكتب ایرانی نه تنها در ناسیونالیسم افراطی نمود داشته بلكه در عرصههای دیگر همچون فرهنگ نیز بروز داشته است كه به نوعی لیبرالیسم در حوزه فرهنگ انجامیده است.
این چنین است كه در جاییكه ما معتقدیم قوانین اسلام تمامی شئونات زندگی ما را در بر میگیرد، دم زدن از منشور كوروش بهعنوان قوانین حقوق بشری و قراردادن آن در مقابل قرآن و اسلام، نمونه آشكار دیگری از انحراف است.
مرتبط: قارچهایی در مسير باد (نگاهی به عملکرد و سرنوشت شبهرسانههای یک جریان خاص)نگاهی به عملکرد و سرنوشت شبهرسانههای یک جریان خاص
«با تقدیر و تشکر از زحمات جنابعالی در مدت تصدی مسئولیت وزارت اطلاعات به استناد اصل یکصد و سی و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی با استعفای شما موافقت میگردد. امیدوارم بتوانید در سنگرهای دیگری در خدمت نظام و انقلاب اسلامی باشید.»
جملات بالا بخش پایانی نامه محمود احمدینژاد برای پذیرش استعفای حجتالاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات است. حکمی که انتشار آن در ساعات پایانی بیست و نهمین روز فروردین ماه بهمثابه زمینلرزهای سیاسی، عرصه سیاسی و رسانهای کشور را تا چند روز با لرزهها و پسلرزههای خود تحت تأثیر قرار داد.
اینچنین شد که وزارت اطلاعات، که باید باثباتترین وزراتخانه دولت باشد، هفتهای پر از نابهسامانی را پشتسر گذاشت. اولینبار در دولت احمدینژاد، وزارت اطلاعات پس از ماجرای تلخ تمکین با تأخیر رییسجمهوری در خصوص حکم رهبری درباره لغو معاونت اولی رحیم مشایی، در کانون توجهات قرار گرفته بود. قبول استعفای مصلحی و پیامدهای بعد از آن، موجب شد برای دومینبار، ولایتپذیری رییسجمهوری به وضوح مورد نقد رسانهها قرار گیرد.
آخرین جلسه هیأت دولت نهم در مشهد، آغازی بر ماجراهای ادامهدار عدم ثبات وزارت اطلاعات در دولت محمود احمدینژاد بود. پس از آنکه تعدادی از وزرای کابینه نهم، نسبت به عدم تمکین رییسجمهوری به حکم رهبری در مورد لغو معاونت اولی رحیم مشایی و کان لم یکن تلقی شدن آن، اعتراض داشتند، محسنی اژهای، وزیر اطلاعات وقت بعد از مشاجره لفظی با رییسجمهوری برکنار شد. این چنین بود که احمدینژاد در روزهای پایانی عمر دولت نهم، خود سرپرستی وزارت اطلاعات را برعهده گرفت.
با آغاز فعالیت دولت دهم، گمانهزنیها از صدارت افرادی همچون حججالاسلام طائب، ذوالنور و حسینیان و... بر اصلیترین نهاد امنیتی و اطلاعاتی کشور خبر میداد. در همینحال از سوی برخی محافل گفته میشد، مهرهچینی فرد بانفوذ دولت در وزارتخانههای مختلف در سطح مدیرکل و معاون وزیر آغاز شده است.
پس از انتخاب حیدر مصلحی بهعنوان وزیر اطلاعات دولت دهم، باز هم تلاشهای رییس دفتر رییسجمهوری برای نفوذ بیشتر در این وزارتخانه مهم ادامه یافت. اسفندماه 89 اختلافات میان آقای رییس دفتر و وزیر اطلاعات بالا گرفت. موضوع اختلاف بر سر مسئول حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات بود.
اختلاف نزدیکترین فرد رییسجمهوری با مصلحی کماکان ادامه داشت تا جاییکه مشایی طی سخنانی، بهزعم خود عملکرد دستگاه امنیتی را ضعیف ارزیابی و از آن انتقاد کرد. وی از دستگاههای مسئول خواست «در اسرعوقت ضعفهای اطلاعاتی و ارتباطی خود درخصوص تحولات منطقه را جبران کنند». رسانههای همسوی آقای خاص، این خبر را بهشدت پوشش دادند، طوریکه هر خوانندهای احساس میکرد خبری در حال وقوع است.
پاسخ آقای رییس دفتر را با یک جابهجایی داده شد. با حکم حیدر مصلحی، یکی از معاونین وزارت اطلاعات که گفته میشد، از افراد همسو با مشایی در وزارت اطلاعات است، برکنار شده و شخص دیگری جای او را گرفت.
فضای مجلس تحتتأثیر اقدام دولت قرار گرفت. نمایندگان مجلس نامهای در حمایت از مصلحی را امضا کردند. اما هنوز رسانههای جریان حامی دولت، خبر از متقاعد شدن رهبری در استعفای مصلحی دادند. مصلحی در دفتر کارش در وزارت اطلاعات حاضر شده و چند سند مهم دولتی را با عنوان وزیر اطلاعات امضا کرد.
شایعه شد که قرار است در اخبار ساعت 14 نامه رهبری به مصلحی قرائت شود. اما دقایقی مانده به شروع اخبار سراسری، دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، متن و تصویر نامه رهبری به وزیر اطلاعات را منتشر کرد. رهبر معظم انقلاب در این نامه ضمن آرزوی موفقیت برای حجتالاسلام مصلحی، معاونان و مدیران وزارتخانه، خطاب به وزیر اطلاعات فرمودند: «از شما میخواهم بیش از پیش در انجام مأموریتهای مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج دهید.»
متن نامه رهبری بهسرعت در همه خبرگزاریها منتشر شد اما دو پایگاه اطلاعرسانی دولت و رییسجمهوری از انتشار این خبر خودداری کردند. در همینحال پایگاه اطلاعرسانی دولت مطلبی تحت عنوان «نباید دولت اصولگرا را که بهشدت در حال خدمت به مردم است، تضعیف کرد» منتشر کرد.
بیشتر سایتهای جریان انحرافی، که هجمه سنگین رسانهای را برای جابهجایی مصلحی ترتیب داده بودند، به یکباره رنگ عوض کرده و همگی نامه رهبری را بهعنوان تیتر اصلی خود و بدون هیچ شرح خاصی برگزیدند. اما سایت محرمانه نیوز، نامه رهبری را توصیهآمیز خوانده و نوشت: «از نظر فقهی و حقوقی، نامه رهبر معظم انقلاب حکم حکومتی محسوب نمیشود و تنها در جهت تقویت توان امنیتی کشور در باب توصیه به مصلحی ابلاغ شده است.»
بعدازظهر روز سی و یکم فروردین بالأخره غائله شبهرسانههای قارچی شکلی که در جهت وزش باد حرکت میکردند، بسته شد. سایتهای این جریان همچون «رهوا»، «باکری آنلاین»، «دولت یار»، «برای هم»، «محرمانه نیوز»، «پنهان نیوز» و... یکی یکی فیلتر شده و از دسترس مخاطبان اینترنت خارج شدند.
چندی است که از رسانه های حامی و منتقد دولت ، آگاه شدیم که قرار است جشن نوروز که سال گذشته با حضور سران کشورهای فارسی زبان و در محضر رهبری و با استقبال ایشان برگزار شد، تبدیل به جشنی بین المللی با حضور سران کشورهای همسایه شود.
سال گذشته در این جشن روسای جمهور پنج کشور فارسی زبان جمهوری اسلامی ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و عراق؛ به همراه وزیر امور خارجهٔ جمهوری آذربایجان و معاون نخستوزیر ترکیه حضور داشتند.[1] اما بنابر اعلام سازمان میراث فرهنگی، امسال از 30 کشور جهان و سران بعضی کشورهای دیکتاتورمآب منطقه از جمله اردن، برای این جشن دعوت شده است.[2]
1- در درجه اول با توجه به تحولات منطقه و موج بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی خاورمیانه و انتظار مردم این کشورها از جمهوری اسلامی برای ححمایت از این حرکت مردمی، از جناب آقای دکتر احمدی نژاد که همشیه نمشان داده اند، رویکرد دیپلماسی عمومی را برای تسخیر قلب ملتها در پیش گرفته، انتظار می رود از برگزاری جشن جهانی نوروز با شرکت بعضی از سران عربی همسایه جلوگیری کند و برگزاری این جشن را لغو کنند.
2- با تعطیلی این جشن که قرار است با هزینه ای هنگفت برگزار شود، میتوان چندین کار مثبت انجام داد:
ب) اختصاص کسری از بودجه این مراسم به حمابت مالی و معنوی از بیداری اسامی ملت های مظلوم منطقه.
3- در صورتیکه از لحاظ عرف سیاسی و دیپلماتیک امکان لغو این برنامه نیست، انتظار می رود دولت کریمه از انجام ریخت و پاش های بدون بازدهی همچون کنسرت تخت جمشید که با اعتراضات مردم و روحانیون شیراز مواجه شده است جلوگیری کند.
4- از دکتر احمدی نژاد به عنوان فردی مکتبی و انقلابی انتظار می رود ، به صورت قاطعانه تری نسبت به بیداری اسلامی منطقه واکنش نشان داده و از هر فرصت برای کمک به مردم مسلمان منطقه کمک نماید.
در پایان؛ ضمن تبریک فرار سیدن سال جدید به رئیس جمهور محترم و عرض تشکر از ایشان و دولت محترم بابت تحقق شعار "همت مضاعف و کار مضاعف رهبری" در سال 89، امیدواریم ایشان در زمینه تحقق شعار سال 90 یعنی "جهاداقتصادی" نیز موفق باشند.
پی نوشت:
[1]- جشن جهانی نوروز در حافظیه برگزار شد