به آینده امیدوار اما بیم‌ناکم!

مدتی پیش مناظره‌ای با یک جوان اصلاح‌طلب در دفتر یک سایت اصلاح‌طلب داشتم؛ درباره اینکه چرا این‌قدر مدیران ما اشرافی شده‌اند.

اما از نتایج این مناظره، امیدوارتر شدنم به آینده است، چون دیدم بین اصلاح‌طلبان هم هستند کسانی که نسبت به گفتمان غربگرایانه دولت‌اصلاحات و نسخه‌بدلی آن [دولت‌روحانی] نگاه انتقادی دارند. در مواجهه با آخوندی‌ها و قاضی‌زاده‌ها ماله را بر زمین می‌گذارند و دغدغه شفافیت و عدالت را [حداقل در زبان] دارند.

اما نکته‌ای منفی که ترسناک به نظرم آمد، بی‌مبانی‌تر شدن اصلاح‌طلبانی است که روزی سعی داشتند "مجاهدین انقلاب اسلامی" و "روحانیون مبارز" باشند، "خط امامی" به نظر برسند و با "مشارکت" مردم، "اعتماد ملی" را کسب کنند. اما نسل جدید اصلاحطلبان پر است از ملغمه‌های فکری عجق‌وجق و درهم‌آمیخته از مکاتب فکری گاها متضاد با هم! آشی شله‌قلمکار...

دو نکته درباره توافق خزر و نزدیک ایران به شرق

حمایت چشم‌بسته از #توافق_هسته‌ای و انتقادات مضحک از توافق خزر نشان داد که اصلاح‌طلبان، دلواپس منافع غربی‌ها هستند. حمله همزمان به «اصولگرایان بابت انتقاد از برجام» و حمله به «وزارت خارجه بابت توافق خزر» فقط از پیاده‌نظام غرب بر می‌آید. 

به نظر من، نمی‌توان هم «ادعای انزوای آمریکا در برجام را داشت»؛ و هم «خروج شرکت‌های فرانسه، انگلیس و آلمان از ایران را تماشا کرد» و هم «مانع توسعه همکاری اقتصادی ایران با همسایگان، روسیه و چین شد». من فردی با این تفکر را یا احمق می‌دانم یا خائن.

تز مادران نوزادی به نام برجام، از همان ابتدا هم این بود که با خروج آمریکا از برجام، می‌توان از طریق همکاری با سایر کشورها تشدید تحریم‌ها را جبران کرد. توافق‌خزر، حل‌وفصل موضوع موردمناقشه و قدیمی است که باعث می‌شود، روابط ایران و همسایگان شمالی وارد مرحله حسنه جدید بشود.

تسهیل ترانزیت کالا از کریدور شمال‌-جنوب یکی از مهم‌ترین بندهای توافق‌خزر است که می‌تواند روابط ایران با روسیه و سه کشور دیگر را راهبردی‌تر کند. اما غربگرایانِ مقیم دولت ایران، مدت‌هاست که جلوی تکمیل این خط راه‌آهن را که فقط «حدفاصل رشت تا آستارا» از آن باقی مانده، گرفته‌اند.

طبق گفته پورسیدآقایی مدیرعامل سابق‌راه‌اهن، کریدور شمال-جنوب مسیر ترانزیت کالا از سمت چین و هند به سمت اروپا و روسیه خواهد شد. دولت آذربایجان حتی حاضرشده سرمایه‌گزاری ۵۰۰میلیون دلاری در اتمام خط آهن رشت آستارا کند. اما دست‌هایی پشت‌پرده است که ۱۷سال این پروژه را معطل کرد!

آیا می‌دانید با کریدور شمال-جنوب رونق به استان‌های شرقی، سواحل مکران و دریای عمان باز می‌گردد و استان‌های سیستان‌وبلوچستان و هرمزگان در زمره منتفعان اصلی این پروژه بین‌المللی قرار می‌گیرند؟ 

می‌دانید هزینه صادرات از هند و چین و شرق آسیا به اروپا ۳۰ تا ۳۵درصد کم می‌شود؟ نمی‌دانید چون نمی‌خواهند شما بدانید!

دست‌های پشت‌پرده‌ای که نمی‌خواهند بدانید، مسئولان کمیسیون مشترک ایران و روسیه هستند که در سال‌های اخیر به‌ترتیب زنگنه، واعظی و کرباسیان بوده‌اند. این 3نفر را مسئول اصلی عدم‌اتصال خط آهن و کندی پروژه کریدور شمال-جنوب می‌دانم. من در تفکر غربگرایانه آقای زنگنه شک ندارم. شما دارید؟

یکی دیگر از اصلی‌ترین موارد توافق‌خزر «ممنوعیت رفت‌وآمد کشتی‌ها و نیروهای نظامی خارجی در دریای خزر است». با این توافق به روشنی جلوی گسترش نفوذ آمریکا در کشورهای مشترک‌المنافع گرفته می‌شود. ترکمنستان و آذربایجان اگرچه با ایران و روسیه رابطه دارند اما رشد روابط آنها با آمریکا دغدغه‌ای بزرگ برای تهران و مسکو است.

از سوی دیگر ممنوعیت حضور نظامیان خارجی در دریای خزر باعث خواهد شد تا همکاری نظامی-دریایی ترکمنستان و آمریکا (که پایگاه نظامی مرو را نیز در اختیار دارد) پایان بیابد و تز ساخت پایگاه نظامی آمریکا در آذربایجان که از سوی آمریکایی‌ها به شدت دنبال می‌شود، کمرنگ‌تر شود.

توسعه روابط ایران با روسیه، چین و هند را مصلحت فوری کشور می‌دانم. اگرچه به لحاظ تاریخی ناملایمت‌ها و نامردی‌های بسیاری از آنها -خصوصا شوروی سابق- دیده‌ایم اما حداقل در سابقه ۲دهه‌گذشته این کشورها، نه حمایت از معارضین و منافقین دیده شده؛ نه تهدید حمله نظامی به ایران.

رفع‌فتنه روایت نمی‌خواهد؛ خوانتقادی می‌خواهد

کاربرانی از دو سمت فضای سیاسی کشور چندصباحی است که #روایت_فتنه می‌کنند؛ روایتی که فقط به عمیق‌تر شدن شکاف کمک می‌کند، نه درمان آن. اگر درمان می‌خواهید از دلیل دعوا و ریشه‌اش بگویید نه از چگونگی دعوا و شیوه‌اش.

برآورد من این است که ساختار قدرت جمهوری اسلامی، باطرح موضوع رای مردم به مثابه #حق‌الناس، چراغ سبز به اصلاح‌طلبان برای بازگشت به قدرت، حل‌وفصل پرونده‌هایی مثل کهریزک و... راه گفتگو را باز کرده و تلاش برای کاهش شکاف را عملی کرد. اگر #روایت_فتنه تمام نمی‌شود؛ مشکل جای دیگری است.

مشکل این است معترضانی که بعضا در خیابان باتوم و گاز اشک‌آور خوردند [وکشته هم دادند] نمی‌خواهند قبول کنند سران جنبش سبز برای آنکه بتوانند آنها را در میدان اعتراض به عنوان اهرم فشار نگه دارند، رو به «دروغ تقلب در انتخابات» آورند؛ درحالیکه خود همین سردمداران به تقلب باور نداشتند.

قدیمی‌ها درست گفته‌اند که «در وسط دعوا حلوا خیر نمی‌کنند» کسانی خواستند احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور نباشد؛ ازطریق انتخابات به هدف نرسیدند؛ پس کل بازی را به هم زدند! آن هم درشرایطی خلافمردم‌سالاری و با تحریک بخشی از مردم برای شورش علیه رأی اکثریت. کجای دنیا با شورشی برخورد خشن نمی‌شود؟

به نوع رفتارها با معترضان سال ۸۸ نقد وارد است. اما تا وقتی حامیان دو نامزد شکست‌خورده انتخابات۸۸ قبول نکنند که رفتارهای انتخاباتی‌شان برخلاف اصول مردم‌سالاری بود و موجب خسارتی عظیمی به کشور شد، با چه رویی می‌خواهند شیوه برخورد با معترضین را نقد کنند؟

تا وقتی بدنه جنبش سبز، قبول نکنند که رفتار هیجانی آن روزشان ناشی از خط دهی مغرضانه سران جنبش بود و باعث سواستفاده‌هایی شد که نمونه کوچک‌اش حمله مسلحانه به حوزه بسیج، آتش زدن مساجد، مجروحیت و کشته شدن چندین تن از نیروهای نظامی و انتظامی بود، چگونه توقع نقد کهریزک‌ها را دارند؟

◀️ جمع‌بندی: به شخصه معتقدم، درمان دردهای ریز و درشت ۸۸ نیاز به تببین دارد نه ارائه روایت‌های شخصی. #روایت_فتنه وقتی التیام می‌یابد که طرفین وقایع، از نقد خودشان شروع کنند؛ چیزی که تا امروز درصدی از آن را ازسوی بخش حکومتی ماجرای۸۸ دیده‌ایم اما از سران معترضین۸۸ ندیده‌ایم.

در توییتر بخوانید: https://twitter.com/Ali_Rajabi/status/937357136174239744 

عقب‌ماندگی رسانه رسمی از شبکه‌های اجتماعی

بی‌تدبیری «روایت دُرُشت» را به‌جای «روایت دُرُست» نشاند

بالاخره پنج‌شنبه موعود آمد و رئیس‌جمهوری آمریکا در سخنانی گستاخانه ضمن تروریست خواندن ملت ایران، برای اولین بار پس از انجام توافق هسته‌ای اعلام کرد که ایران به برجام پایبند نبوده‌است. ترامپ در سخنان خود اتهاماتی جعلی همچون دست داشتن ایران در پیدایش داعش، القاعده و طالبان، حمایت ایران و سپاه از تروریسم زد و بر ادامه راهبرد فشار اقتصادی و تحریم‌ایران تأکید کرد.

عداوت سران آمریکا با ملت ایران آن‌چنان غیرقابل انکار شده که ادعای رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر آنکه در کنار ملت ایران ایستاده نیز پوچ از آب دربیاید و کاربران ایرانی در فضای‌مجازی حسابی از خجالت سران آمریکا دربیایند. در توییتر هشتگ #neverTrustUSA (هیچ‌وقت به آمریکا اعتماد نکن) زده شد و اینستاگرام نیز موج اعتراض به استفاده از لفظ جعلی خلیج ع.ر.ب.ی به جای Persian Gulf به راه افتاد.

شبکه‌های اجتماعی به بخشی از اتهامات وارد شده از سوی رئیس‌جمهور آمریکا واکنش نشان داد اما رسانه رسمی باید ذهن‌ها را به‌سوی «آدرس درست» هدایت کند. واقعیت آن است که برای اولین بار و بعد از ۸ بار تأیید قبلی؛ رئیس‌جمهور آمریکا پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را رد کرده‌است. این یعنی آنکه مرحله جدیدی در برجام رخ داده که باید برای آن تدبیر شود. تأکید سران آمریکا بر فشار اقتصادی و تحریم مجدد ایران نیز مخالف روح برجام است و در صورت اجرایی شدن نقض فاحش برجام خواهد بود.

صداوسیما باز هم در یک بزنگاه بزرگ، مردود شد. آقایان تصمیم‌گیر در یکی از مهم‌ترین اتفاقات پس از عقد توافق هسته‌ای با خالی کردن میدان به رقیب‌های آنورآبی (BBC ,VOA و…) باعث شدند تا «واکنش اولیه و دم‌دستی شبکه‌اجتماعی به سخنرانی رئیس‌جمهور آمریکا» روایت رسمی شود. اگرچه همین الان هم دیر شده، اما تدبیر رسانه رسمی لازم است تا روایت‌دُرُست جای خود را باز کند؛ نه روایت دُرُشت.

توتال، ۲۰۳۰، برجام و دیگران...

بعید می‌دانم هیچ‌یک از منتقدین/موافقین قرارداد توتال از جزئیات آن چیزی بدانند، غیر از آنچه در رسانه‌ها منتشر شد. این #سلسله‌توییت را بخوانید:

‏۲. موافقین قرارداد توتال که عمدتا همان حامیان بستن توافق هسته‌ای به هر قیمت هستند؛ تعامل با فرانسه و هر اروپایی‌دیگر را فرصت #پسابرجام می‌دانند.

‏۳. برای آنها جزئیات قرارداد #توتال و محتویات #IPC چندان مهم نیست كما اینكه برجام را دربست قبول داشتند؛ مهم فقط‌ و فقط تعامل با جهان است و بس.

‏۴. مسائلی مانند برجام، FATF، سند۲۰۳۰، توافق پاریس، و هر پیمان جهانی شبیه به آنها که بتواند به نزدیکی ایران-غرب کمک کند، برایشان اصالت دارد.

‏۵. تعامل بیشتر با غرب تلاشی است برای ملموس کردن برجام و البته نزدیک شدن به جهان؛ تا  دونالد ترامپ و هم‌مسلکان نتوانند توافق با ایران را پاره کنند.

‏۶. نگاه این دسته به روابط سیاسی، براساس هزینه/فایده است. اینکه فرانسه یا آمریکا و… قبلا چه گل‌کاری‌های در حق ایران کردند برایشان فرقی ندارد.

‏۷. بر همین اساس، فکر می‌کنند می‌شود آمریکای اوباما را دوست داشت ولی با آمریکای‌ترامپ زاویه داشت و امثال این دسته‌بندی‌ها.
 
‏۸. درمقابل، منتقدین قراردادنفتی جدید که آن را توتال‌چای می‌نامند؛ عمدتا نگاه معطوف به آرمان‌گرایی و واقعیت تاریخی دارند، نه به شرایط موجود.

‏۹. چون در دو سده اخیر از قدرت‌های جهانی پیاپی زخم دیده‌ایم به هر نسخه آنور آبی (برجام، توافق پاریس، ۲۰۳۰ و …) با عینک بدبینی نگاه می‌کنند.

‏۱۰. چون سرنوشت کرسنت‌ها را دیده‌اند و درباره رشوه‌هایی که درهمکاری قبلی داده شد شفاف‌سازی نشده، نگرانند. نفوذ را بیش از تعامل باور دارند.

‏۱۱. هردوی نگاه‌ها برای اداره کشور لازم است؛ بشرطیکه در بین هردودسته؛ اولا: منافع ملی اصل باشد و ثانيا: گفتگو جاری باشد؛ نه سعی برای حذف.

‏۱۲وپایانی. یادمان باشد، سیاست عرصه آرمانگرایی تؤام با واقع‌گرایی است؛ هیچ ملت/توافقی، دلش به حال ایران نمی‌سوزد؛ نه توتال‌ها؛ نه ۲۰۳۰ها.

«پوپولیسم» زنده و «اخلاق» کشته شد!

انتخابات ریاست‌جمهوری گذشت و حالا با فراغ بال بیشتری می‌توان درباره آنچه گذشت، سخن گفت. بدون شک، فضای مجازی ابزار اصلی تاثیرگزاری بر رای مردم بود و بازتولید ادبیات پوپولیستی و شکست اخلاق بدترین اتفاقاتی بود که در این دوره افتاد.

اگر چه از لحاظ مشارکت بالای مردمی، این انتخابات را پیروزی مجددی برای کلیت ساختار سیاسی کشور می‌دانیم اما رفتار انتخاباتی نامزدها عقب‌گردی بزرگ برای همگان بود. در بیشتر مواقع، نامزدهای جدی انتخابات به جای آنکه در برنامه‌های تبلیغاتی خود به ارائه برنامه برای آینده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور بپردازند؛ به دنبال تخریب رقیب و ایجاد پروپاگاندا برای رأی‌سازی برای خود بودند.

دلیل تقویت این آفت سیاسی را باید در «قدرت گرفتن فضای مجازی بدون بالا رفتن #سواد_رسانه‌ای عموم مردم»، «اصالت پیدا کردن قدرت و از اصالت افتادن اخلاق» و از همه مهم‌تر «بستر معیوب رقابت انتخاباتی» دید. نتیجه این آفت سیاسی، مشارکت از روی ترس اکثریت جامعه رأی دهنگان بود؛ مردم رأی می‌دهند اما نه برای اثبات خود بلکه از ترس رقیب که یا قرار است آزادی‌های اجتماعی آنها را محدود کند و یا قرار است پس از رسیدن به قدرت بی‌دینی را رواج دهد!

با ادامه شیوه کنونی رقابت انتخاباتی، هر کس بتواند رقیب را بیشتر تخریب کند؛ از رقیب لولوی بزرگتری در ذهن مردم بسازد، انگ و برچسب بیشتری بر رقیب بچسباند و از همه مهم‌تر در مناظره‌ها تندخوتر عمل کرده و دیگران را تخطئه کند، می‌تواند رئیس دولت جمهوری‌اسلامی شود.

این نکات البته تنها به انتخابات ریاست‌جمهوری محدود نیست؛ بلکه عرصه سیاسی کشور طوری شده که همه جریانات به جای اثبات خود، به دنبال تخریب، تحریف و تمسخر رقیب هستند و دانسته یا نادانسته به تحمیق عموم مردم مشغول‌اند. تساهل دولت در نظارت بر فضای مجازی و خواب دستگاه‌های فرهنگی کشور باعث شد تا صدای اخلاقمداران در سیل بی‌اخلاقی‌ها شنیده نشود و احتمالاً با ادامه همین روند، شاهد سقوط بیشتر اخلاق در جامعه خواهیم بود.

آیا نمی‌شود یارانه نیازمندان را افزایش داد؟

آقای #علی_لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی به تازگی، به نفع #حسن_روحانی، وارد میدان انتخابات ریاست‌جمهوری دوره دوازهم شده است. او در واکنش به سخنرانی‌های انتخاباتی آقایان رئیسی و قالیباف دربارهٔ افزایش یارانه نیازمندان، گفته است: �سالانه یک میلیون و ۵۰۰ هزار میلیارد ریال یارانه در کشور داده می‌شود که با توجه به درآمدها و هزینه‌های دولت افزایش آن امکان‌پذیر نیست چرا که دولت پولی برای پرداخت آن ندارد.�

البته نمی‌دانم آقای لاریجانی صبح روز ۱۸ دی ماه سال ۹۵ را یادش هست یا نه؛ ولی هنوز آرشیو سایت‌های خبری نشان می‌دهد که او در زمانیکه مجلس مصوب کرده که در طول #برنامه_ششم_توسعه، افراد تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی باید علاوه بر یارانه خود، به میزان ۲۰ درصد حداقل دستمزد بگیرند؛ ریاست جلسه را برعهده داشته است.

این كه گفته می‌شود، #دولت_روحانی دولت۴درصدی‌هاست، دقیقاً در همین رفتار مشخص است: خودداری از حذف یارانه ثروتمندان و نشدنی خواندن افزایش یارانه نیازمندان.

۲ گمانه اصلی در این میان وجود دارد. یا علی لاریجانی فراموشکار شده و حواسش به این موضوع نیست که دولت موظف به حذف یارانه ثروتمندان و افزایش یارانه نیازمندان بوده ولی دولت آقای روحانی از انجام این کار استنکاف کرده است؛ و یا نیم‌نگاهی به صندلی پاستور دارد و خود را جانشینی برای روحانی در سال ۱۴۰۰ تلقی می‌کند.

و علی الـ«عدالت» والسلام

بنویسید: شورای نگهبان قانون اساسی
بخوانید: شورای نگهبان مصحلت نظام

با مصلحت‌سنجی‌های بی فایده، انقلابی گری و تحولخواهی به مسلخ می رود. و با ادامه این راه، هیچ وقت به عدالت نخواهیم رسید.

#ماجرای_نیمروز_۲

مسعود، مظنون را با خودش به پشت در اتاقم آورده بود. دستگیره در را که به سمت پایین فشار داد، از صدای قیژ قیژش، چرتم پاره شد؛ چهل‌وهشت ساعتی بود سر روی بالش نگذاشته بودم. داخل كه آمدند، چشمان متهم با دستمال مشکی بسته شده بود. او مرا نمی‌دید، اما من با همین چشم‌های خواب‌آلود هم او را شناختم.

«حمید جهان‌بین»؛ قبل از انقلاب برای خودش كیا و بيایی راه انداخته بود. سن و سالش را نمی‌شد با اطمینان حدس زد اما می‌شد مطمئن بود که ردی که از او در پرونده فراری دادن کشمیری وجود دارد.  ۷، ۸ روزی است که با جدیت روی پرونده کار می‌کنیم؛ خصوصا از ان روزی که مسعود فرضیه نفوذی را مطرح کرد و عباس را از پشت میز کنترل تلفن سازمان، به بازداشتگاه فرستاد و همه‌مان یکه خورده بودیم که مگر می‌شود نفوذی‌ها تا اینجا هم جلو آمده باشند...

بازجویی خیلی سرد شروع شد؛ جهان‌بین فکرش را هم نمی‌کرد از خط و ربطش با ماجرای ۸ شهریور آگاه باشیم. بچه‌های ضدامنیتی نخست وزیری همین ۲ روز پیش ماجرای جا‌به‌جایی تابوت‌ها و کیسه پر از خاکستر را به‌مان گفته بودند.   نمی‌دانم جهان‌بین -كه اسم اصلی‌اش #بهزاد_نبوی بود- مرا شناخت یا نه؛ اما درست مثل همه ۴۸ ساعت قبل که ارتباطش با کشمیری؛ یا به قول خودش شهید مسعود کشمیری را تکذیب کرده؛ این بار هم زیر بار هیچ چیزی نرفت. بهزاد از آن خبره ها بود؛ چند بار زندان کمیته مشترک رفته بود و اینجا در برابر آن ساختمان استوانه‌ای، برایش هیچ بود. بچه‌ها گفته بودند كه نم پس نداده و خودش را به كوچه علی‌چپ زده كه نمی‌داند برای چی اینجاست.

تلفن زنگ خورد؛ حبیب بود. می‌گفت #قدیریان که از نیروهای آقای لاجوردی است تماس گرفته و گفته زودتر پرونده را برایشام بفرستیم تا كار را يكسره كنند. اما ما که هنوز مدرکی نداشتیم جز دو سه حدس... غیر از این، از همان اول تلفن پشت تلفن و توصيه پشت توصیه بود كه می‌خواست نگذارد كار را از این جلوتر ببریم. می‌گفتند بعد از علنی شدن خيانت كشمیری، مصلحت نیست بيشتر جلو برویم و به قول خودشان به بقیه هم انگ بزنیم.

جهان‌بین خیلی سفت روی موضعش ایستاده بود و منکر ارتباط با ماجرا بود. او می‌گفت که نمی‌دانسته کشمیری با #سازمان_منافقین بوده یا نه... این حرف را به البته به طعنه زد. و دوباره گفت هنوز که سازمان منافقین بیانیه ای برای ۸ شهریور نداده؛ شما از كجا می‌گوييد كه او شهید نشده... و صدتا از اين حرف‌ها. مطمئن بودم یه جای کار و شاید صدجای کار می‌لنگد؛ خصوصا از وقتی که شنیدم آن زنی که در ختم کشمیری به عنوان همسرشهید، گریه و زاری می کرده، الان متواری است.

چشم‌هایم را روی هم گذاشتم و ماجرا را دوباره مرور كردم. كلاهی، بهشتی، كشمیری، منتظری، سازگارا، بنی‌صدر، نبوی، رجایی، باهنر و ... همگی از جلوی چشمم رد شدند. چرتم دوباره با صدای اذان موبایلم پاره شد؛ انگار همین الان از سالن سینما بیرون آمده بودم. انگار قرار نيست روایت‌های گفته و نگفته ماجرای نیمروز رهایم كند، حتی نیمه‌شب‌ها.


◀️پی‌نوشت اول: رویای ماجرای نیمروز هنوز رهایم نمی‌كند. آنچه خواندید، روایتی شاخ‌وبرگ‌یافته از خوابی است كه در همان شب اول بعد از دیدن #ماجرای_نیمروز بر پرده نقره‌ای دیدم.
◀️پی‌نوشت دوم: خداقوت به همه دست‌اندركاران فیلم: خصوصا «سیدمحمود رضوی» عزیز و همچنین برادر نادیده‌ام محمدحسین مهدویان و سایر عوامل فیلم.

درباره موفقیت به روایت آقای دعایی؛ لطفا اطلاعات را رفع حصر کنید

آقای دعایی سرپرست روزنامه اطلاعات (از سال ۱۳۵۹ تاکنون) گفته که "ابایی ندارم نام ببرم از خانم دکتر زهرا رهنورد به‌عنوان یک زن موفق رسانه‌ای در کنار همسر بزرگوارشان" البته او دلیل موفقیت زهرا رهنورد را نگفته اما بعید می دانم به نظریه «عروس‌آذربایجان» و «داماد لرستان» مربوط باشد.

شاید موفقیتی که آقای محمود دعایی از آن یاد کرده، شبیه موفقیتی است که روزنامه اطلاعات بیش از ۳۰ سال است هر روز آن را کسب می کند و در راه آن قدم بر می دارد؛ راهی که طی آن یکی از پرخواننده ترین رسانه های دهه ۵۰ و ۶۰، تبدیل به بی اثرترین رسانه چاپی کشور شده است.

از ایشان تفاضا داریم، یک دهم مقداری که برای رفع حصر خانم رهنورد و همسرشان تلاش می کنند؛ برای رفع حصر روزنامه اطلاعات نیز دلواپس باشند.

جمهوری اسلامی نياز به انقلاب اسلامی مجدد دارد

 اخيرا متنی با عنوان «جمهوری اسلامی در آستانه‌ی چهل سالگی» منتشر شده كه اگرچه نويسنده‌اش را نمی‌شناسم ولی آنچه نوشته را بايد ده‌ها بار خواند و به آن فكر كرد. ماه‌هاست به اين نتیجه رسيده‌ام [و احتمالا خيلی‌های ديگر نيز رسيده‌اند كه] جمهوری اسلامی ايران نياز به انقلابی دوباره دارد تا به مسير اصلی‌اش برگردد.

بسياری از نهادهای انقلابی كه در فاصله زمانی ۱۳۵۷ تا ۵۹ تاسيس شده‌اند يا در دور تكرار گیر کرده‌اند؛ يا از اثرگذاری افتاده‌اند. حاصل بی‌اثری نهادهای انقلابی، مشكلاتی است كه اكنون در آن گرفتار هستیم. اينكه چرا اثرگذاری نهادهای انقلابی رفته‌رفته كاسته شده، نياز به بررسی دارد اما آنچه مسلم است، حلقه بسته‌ مديريتی اين نهادها اجازه «#تحول‌خواهی مبتنی بر آرمان» را گرفته است.

نگاهی به وضعيت فعلی آستان قدس رضوی و كميته امداد امام خمینی؛ و مقايسه آن با وضعيت ۳ سال پيش آنها و ميزان اثرگذاری‌شان، نكات بسياری را  به دنبال دارد كه به زودی سعی خواهم كرد درباره آنها بنويسم: متن كامل يادداشت «جمهوری اسلامی در آستانه‌ی چهل سالگی» 👇

🔹«عمر عقاب ۷۰ سال است. ولی به سن ۴۰ که رسید، چنگال‌هایش بلند شده و انعطاف گرفتن طعمه را دیگر ندارد. نوک تیزش کُند، بلند و خمیده می‌شود و شهبال‌های کهنسال بر اثر کلفتی پر به سینه می‌چسبد و پرواز برایش دشوار است. آنگاه عقاب است و دو راهی: بمیرد یا دو باره متولد شود... ولی چگونه؟

عقاب به قله‌ای بلند می‌رود، نوک خود را آنقدر بر صخره می‌کوبد تا کنده شود و منتظر می‌ماند تا نوکی جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال‌هایش را از جای می‌کند تا چنگال نو در آید. و بعد شروع به کندن پرهای کهنه می‌کند. این روند دردناک ۱۵۰ روز طول می‌کشد، ولی پس از ۵ ماه عقاب تازه‌ای متولد می‌شود که می‌تواند ۳۰سال دیگر زندگی کند.... برای زندگی باید تغییر کرد، درد کشید، از آنچه دوست داشت گذشت، عادات و خاطرات بد را هرس کرد و دوباره متولد شد؛ و یا مُرد!»

لطفا جوگیر نباشید!

ذوق‌زدگی آقای #عباس_آخوندی از خريد هواپیمای #ایرباس شايد با توجه به كارنامه خالی او در حوزه مسكن و فاجعه قطار سمنان كه با سومديريت او شكل گرفته قابل توجيه باشد، اما از آقایان پزشكيان (نائب رئيس مجلس) و صالحی (رئيس سازمان انرژی اتمی) اين رفتارهای هيجانی بعيد بود.

آقای صالحی كه در ماه‌های اخير بارها درباره بدعهدی آمريكایی‌ها و #نقض_برجام سخن گفته، اين چنين با شادی در جشن اولين ميوه برجام شركت می‌كند نبايد انتظار داشته باشد، #دونالد_ترامپ رضايت بدهد چيزی بيش از هواپیمای جدید، دست #دولت_روحانی را بگيرد.

آقای پزشكيان گويا در اين مراسم گفته اند كه "دستاورد بزرگی رقم خورده زیرا حیله‌ و حقه‌های دشمنان را شکست داده" او كه به اعتراف خودش از چيزهایی مانند FATF سر درنمياورد بهتر بود به همان مباحثی كه در آن تخصص دارد ورود كند و از صحبت درباره دستاوردهای برجام خودداری كند. اما حالا كه معتقد است حيله دشمن شكست خورده، راهكاری هم برای حيله بدعهدی آمريكا به آقای صالحی ارائه كرده باشند.

درباره عکس یادگاری با تنها یادگار برجام / تخطئه ممنوع!

توافق هسته‌ای با آمریکا و 1+5، در آستانه 27 دی ماه (سالروز برجام) بالاخره میوه داد و یک فروند هواپیمای ایرباس در فرودگاه بین‌المللی تهران به زمین نشست.  انتقادات زیادی نسبت به عکس یادگاری گرفتن با ایرباس و ذوق‌زدگی بیش از حد اصلاحطلبان و حامیان دولت شده اما حواس‌مان باشد، برای دولتی که چندان دستاورد قابل توجهی ندارد، فاقد برنامه‌ریزی و اولویت‌سنجی است و تنها به دوپینگ‌های زودگذر دل‌خوش کرده، اتفاق خوشایند و مبارکی است که دوست ندارد مردم از كنارش بگذرند. بالاخره -هر چه باشد- باغ برجام اولین میوه خود را داده است.

مواجهه با ذوق‌زدگی #دولت_روحانی نباید از جنس تخطئه و تحقیر باشد؛ چون آنها را روی «کم‌حافظگی احتمالی مردم» و «درگیر شدن جامعه در بمباران‌های خبری»، حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. منتقدان دولت به جای مانور دادن روی هواپیما [و میدان دادن به آنها برای واکنش نشان دادن به این موضوع] باید روی میزان تحقق وعده‌های اقای روحانی کار کنند و درباره آن روشنگری کنند. خرید ایرباس و بوئینگ شاید فقط برای 5 درصد مردم مهم باشد؛ اما تخطئه آن، دولت را به هدف خود و بمباران خبری جامعه با دستاوردی کوچک [به جای وعده لغو همه تحریم‌ها] نزدیک می‌کند.

مهم آن است که جامعه بفهمد: اگر اقای روحانی در روزها قبل از توافق هسته‌ای [و برای گذر از انتقادات و همراه کردن مردم با خود] ادعا می‌کرد که همه تحریم‌ها در همان روز اول برداشته می‌شود امروز به جایی رسیدیم که بعد از یکسال تنها و تنها «میوه ایرباس» دستاورد برجام شده است. به مردم باید یادآوری کنیم که روحانی همین چند ماه قبل در پاسخ به نقدها گفته بود که  «با برداشته شدن تحریم‌ها در باغ به روی مردم باز شده و یک عده دم در باغ آمده و می‌گویند که سیب و گلابی‌ها کجاست؟!» به مردم بايد بگوييم كه همه برجام بستگی به اراده ديوانه‌ای به نام ترامپ دارد كه بخواهد #برجام را پاره كند يا نه!

شورای نگهبان برای جلوگيری از "تحقق فاجعه" ورود می‌کند؟

بررسی بندهای مرتبط با نظام سلامت از #برنامه_ششم_توسعه، با اتفاقات تلخی روبه‌رو بود. پزشكان بهارستان‌نشین، بارها برای حداكثر كردن منافعان صنفی خود پشت تريبون رفتند و خواسته‌های غيرمعقول خود را در لفافه‌ای مردم‌پسند ارائه كردند. به طور مثال تلاش بسياری شد تا تعيين تعرفه‌های بخش خصوصی به سازمان نظام پزشكی سپرده شود و يا قوانين مترقی مانند، قانون تمام‌وقتی پزشكان از برنامه ششم حذف شود.

انتقال #بیمه_سلامت به #وزارت_بهداشت یكی از بدترين اتفاقات برنامه ششم توسعه است كه اميد می‌رود توسط شورای نگهبان رد شود. اين رای نمایندگان باعث شد، سياستگزاری، توليت، ارائه خدمت، نظارت و همچنين مسئوليت خريد خدمت در بيمه سلامت به وزارت بهداشت سپرده شود و عملا هيچ سپر دفاعی‌ ديگری برای مردم در برابر پزشكان باقی نماند.

تلاش برای رفع ممنوعیت اشتغال همزمان پزشكان در بخش دولتی و خصوصی، یكی ديگر از فجايعی بود كه به اسم دلسوزی برای مردم محروم و كمبود پزشک، طرح می‌شد. اگر اين اتفاق می‌افتاد شبيه آن بود كه "قضات هم بتوانند به‌طور همزمان وكالت كنند" با اين حال با اين توجيه كه كمبود پزشک متخصص داریم؛ ممنوعيت طبابت همزمان در مناطق محروم برداشته شد؛ اما كسی نپرسید؛ آن پزشک متخصص چگونه می‌خواهد در منطقه محروم مطب خصوصی باز كند!؟

اگرچه درست كردن خانه‌ای كه از پای‌بست ويران است زمان می‌خواهد؛ اما  اگر اين ديوار را ادامه بدهیم، تا ثریا كج پيش می‌رویم. مهمترین راهكار در شرايط كنونی، رد ۲ مصوبه برنامه ششم در #شورای_نگهبان است؛ يكی "انتقال بیمه سلامت" [با استناد به بند ۷ سیاست های کلی سلامت] و دیگری "استثنائات ممنوعيت دوشغله بودن پزشكان" [با استناد به اصل ۱۴۱ قانون اساسی]

برنامه نوشتن به روش کاریکاتوری

لابی‌های یکماه گذشته وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت، نتیجه داد و سازمان بیمه سلامت از وزارت رفاه جدا شد تا به عنوان زیرمجموعه #وزارت_بهداشت فعال شود.

#علی_لاریجانی در هنگام بررسی این پیشنهاد الحاقی، نه تنها با اجازه صحبت ندادن به منتقدان، خاطره «برجام در بیست دقیقه» را زنده کرد؛ بلکه حتی ‌اجازه نداد محمدباقر بوبخت به عنوان نماینده دولت، دلیل مخالفت خود را بیان کند. با این تدبیر آقای لاریجانی، در کمتر از یک دقیقه سازمان بیمه سلامت با حدود ۱۰.۰۰۰ میلیاردتومان بودجه، به یکباره از یک وزارتخانه به وزارتخانه دیگر نقل مکان کرد.

پیشنهاد مشابه دیگری درباره انتقال شورایعالی بیمه از وزارت رفاه به وزارت بهداشت، تنها با اختلاف ۱ رای به تصویب نرسید. حسینعلی شهریاری عضو کمیسیون بهداشت معترض بود که دستگاهش خراب بوده و نتوانسته رای بدهد و اگر رأی می‌داده، این پیشنهاد هم به قانون تبدیل می‌شده است. رئیس مجلس نیز دستور بررسی داد و دقایقی بعد مشخص شد که ادعای شهریاری درست بوده؛ اما آقای لاریجانی لحظاتی بعد گفت که چون از این پیشنهاد گذشتیم، نمی‌توانیم رای آقای شهریاری را حساب کنیم... به عبارت ساده‌تر، این بار خرابی ۱ دستگاه رای‌گیری، مانع انتقال شورایعالی بیمه و دبیرخانه‌اش از یک وزارتخانه به وزارتخانه‌ای دیگر شد.

این روزها باید موج 106 رادیو FM را گوش کرد و بیش از همیشه درباره درزهای #دموکراسی سخن گفت. متاسفانه مجلس دهم این روزها به نمایی کاریکاتوری از یک محفل نخبگانی تبدیل شده است. نمایندگان به راحتی با لابی‌های مختلف پیشنهاداتی خلاف سیاست‌های کلی مطرح می‌کنند و این پیشنهادات اگرچه با مخالفت دولت و مخالفت کمیسیون‌های تخصصی مواجه می‌شود، اما با لابی‌های پشت‌پرده تصویب می‌شود.

ملاحظاتی درباره #جبهه_مردمی_نیروهای_انقلاب_اسلامی

صف‌بندی‌های سیاسی مانع تحقق خواسته‌های به‌حق مردم شده است. مردم خیر چندانی از احزاب سیاسی کنونی ندید‌ه‌اند و به دنبال کسانی هستند که فارغ از صندوق رأی به فکر آنان باشد و خدمتگزاری‌اش انتخاباتی نباشد. جریاناتی که در مقابل آرمان‌های جمهوری اسلامی تعریف می‌شوند؛ هر لحظه در حال پالایش خود و شیفت گفتمانی هستند و در همین راستا هر لحظه به وحدت رفتاری بیشتری نزدیک می‌شوند. كافی‌نيست نگاهی به وحدت چپ‌ها، نهضت آزادی، كارگزارانی‌ها، اصلاح‌طلبان و بخشی از راست سنتی بكنيد كه امروز به روشنی در برابر بديهيات انقلابی ايستاده‌اند.

جریان انقلابی هم ریزش دارد و هم #رویش؛ اما گفتمان انقلابی مؤلفه‌های ثابتی دارد که ما باور داریم می‌تواند کشور را به سوی‌ کمال پیش ببرد. در 38 سال گذشته بیشتر ساختارهای پیش‌برنده کشور در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ در دست کسانی بوده که با جریان انقلابی زمانه خود، فاصله دارند. به طور مثال، بررسی وضعیت کنونی سه مولفه برجام، بانکداری و حجاب نشان می‌دهد سیاست‌هایی که در این 4 دهه اعمال شده تا چه حد کجدار و مریز عمل کرده است. از سوی دیگر تنها در حوزه امنیت از مؤلفه‌های اندیشه انقلابی بهره برداری شده و با روحیه خدمتگزارانه، با تفکری بسیجی، با اعتماد به جوانان و بهره‌گیری از روحیه «ما میتوانیم»، اکنون ایران در اوج اقتدار نظامی، دفاعی و امنیتی قرار دارد.


به بدنه مردم و فعالان جوان انقلابی حق بدهید، آنچه امروز به‌عنوان #جبهه_مردمی_نیروهای_انقلاب_اسلامی رونمایی شد، را در گام اول یک حرکت تاکتیکی و سیاست‌ورزانه قلمداد کنند؛ نه حرکتی ‌در راستای منافع مردم. اگرچه این تشکیلات جدید که در همان روز نخست، رگه‌هایی از تلاش برای تعریف گفتمانی جدید بر مبنای #مبارزه_با_اشرافی‌گری، رفاه‌طلبی و ثروت‌اندوزی را نشان داد؛ اما تنها وقتی به موفقیت می‌رسد که مردم بدانند آنچه که در پشت پرده این حرکت جدید نهفته، تلاش برای قدرت نیست، بلکه تلاش برای تحولی ساختاری به جهت #خدمت‌رسانی به مردم و حل مشکلات پیش روی کشور است.

گفتمان یک‌شبه متولد نمی‌شود. با تغییر تابلو هم نمی‌توان اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی را کنار گذاشت و جبهه مردمی ساخت. آنچه به شکل‌دهی گفتمان منجر می‌‌شود، نزدیکی فکری، رفتاری و عملکردی به بدنه مردم است. نمی‌توان شعار مبارزه با فساد داد اما عَلَم آن را بلند نکرد. نمی‌توان #حقوق_نجومی گرفت و از مبارزه با اشرافیگری صحبت کرد. نمی‌توان شعار مبارزه با رفاه‌طلبی داد اما پیگیر مطالبات طبقات پایین جامعه نبود و ... حركت‌های كوچک بايد با #وحدت واقعی حول محور انقلاب به مطالبه جدی شود و در یک کلام "باید از مردم بود و برای ‌مردم کار کرد."

۴ مسیر انحرافی در مسیر رسیدگی به حقوق‌های‌نجومی

رهبرانقلاب، يكبار در سخنرانی عيدفطر و يكبار نيز در یكی از سخنرانی‌های اخير خود، خواستار شفاف‌سازی درباره پرونده موسوم به ‌حقوق‌های‌نجومی (#فیش_گیت) شدند.

ايشان سه فرايند: ۱- برکناری مديران نجومی؛ ۲- برگرداندن آنچه از بیت‌المال به صورت نامشروع خارج شده؛ و ۳- مجازات خيانت كنندگان به آبروی انقلاب را مطالبه كردند؛ اما روند فعلی، خلاف مطالبه رهبری و افكارعمومی است:

اولين انحراف در روند رسيدگی؛ سعی بر كم جلوه‌دادن مديران‌نجومی و تبديل ۹۰۰ مدير متخلف به تنها ۱۰ مدير است كه آن هم به‌قول ديوان‌محاسبات حاضر به پس دادن اموال نامشروع نيستند!

دومين انحراف قانونی كردن پرداخت‌های تا سقف ۲۰۰ ميليون ريال بود كه جفای بزرگی به بيت‌المال و مردم است كه با دريافتی‌های بسيار ناچيزتر، گذران زندگی می‌كنند.

سومین انحراف عدم‌بركناری مديران نجومی است؛ هنوز غير از چند نفری كه در موج اوليه افشاگری‌ها درباره #فیش_گیت بركنار شدند، #تقریبا_هیچ مدیر نجومی ديگری بركنار نشده است.

چهارمين انحراف توجه نكردن ۳ قوه به مطالبه مجازات مديران متخلف است. در اين فقره نيز، به غير از انتشار ۲ یا ۳ خبر دستگيری مديران خائن، توسط سازمان‌های ‌اطلاعاتی، #هیچ كار ديگری انجام نشده است.

خداحافظ برجام؛ خداحافظ انقلابیون خسته!

۹۹ عضو سنای آمریکا به تمدید ۱۰ ساله تحریم ایران رای مثبت دادند تا بدون مخالف، #برجام تا نقض کامل، تنها یک امضای اوباما را کم داشته باشد.

نقش برآب‌شدن آرزوها و آمال غربزدگان نیازی به ترامپ و دوران پساترامپ نداشت. در همان دولتی که برجام بسته شده بود، برجام از رده خارج شد. امروز دیگر همه فهمیدند که چرخ اقتصاد با توافق نمی‌چرخد. "آمریکای‌بزک‌شده" همان "آمریکای‌جنایتکار" است و توافق برد-برد با شیطان یعنی #خسارت_محض.

متاسفانه "دولت، اصلاح‌طلبان و رسانه‌های‌شان" گوشی برای شنیدن نصایح نداشتند و برای #توافق_با_آمریکا سر از پا نمی‌شناختند و عجله می‌کردند... اما امروز که برجام در حال احتضار است، باید به جای سرزنش کردن کسانی که دلواپس این روزها نبودند، دست در دست هم داده و از این تهدید، فرصت بسازیم.

امروز بزنگاهی است برای دمیدن باورهای ضداستکباری در جامعه و تقویت روحیه ملّی و خودباوری. وقت آن رسیده که در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی نیز همچون عرصه‌های امنیتی و نظامی به آموزه‌های الهی روی بیاوریم و با روحیه‌ای جهادی، نسخه‌های غربی توسعه را کنار زده و نسخه بومی پیشرفت را بنا کنیم.

لازمه این تغییر راهبرد، تغییر رفتار مدیران و صاحبان تفکر و یا تعویض آنهاست. انقلابیون خسته و از نفس افتاده، باید کنار بروند و جای خود را به #جوانان_مومن_و_انقلابی بدهند.

از محمود صادقی، صادق زيباكلام می‌سازیم يا علی مطهری؟!

سعدی علیه‌الرحمه می‌فرماید: "بی کمالی‌های انسان از سخن پیدا شود / پسته‌ی بی‌مغز چو لب واکند رسوا شود" اما گاهی قوه‌عاقله‌ای وجود ندارد كه بگذارد "تريبون‌داران ِ از درون تهی" خودبه‌خود عيار خود را مشخص كنند.

#صادق_زيباكلام از آن دست افرادی است كه پيوسته تريبون دارد و حرف‌هایی می‌زند كه عيارش را مشخص كرده؛ از اسرائيل‌دوستی می‌گويد تا تاثير نازی‌ها در فوتبال! عيارش هم مشخص است و چون منطقی حرف‌هايش پاسخ داده شده، ديگر كسی او را جدی نمی‌گيرد.

#علی_مطهری از آن زمانی‌ كه با نردبان رايحه‌خوش‌خدمت بالا آمد تا امروز؛ چندین بار شيفت گفتمانی داده است؛ اما عده‌ای او را جدی گرفتند و سعی كردند علی‌ مطهری را بدون پاسخ به شبهاتی‌ كه طرح می‌كند، تخطئه كنند. حالا او غلط يا درست، به نمادی برای حریت تبديل شده است.

#محمود_صادقی از آن دست نمايندگانی است كه از ابتدای حضور در مجلس دنبال اظهارنظرهای شاذ بود و حتی اختلاس 8000 ميلیارد تومانی #صندوق_ذخیره_فرهنگیان را نيز همزمان به دولت قبل [‍احمدی‌نژاد] و نزديكان شهردار تهران [قالیباف] منتسب كرد و خبر از اختلاس در بورسيه‌ها و خرج شدن آن در ستاد يكی از نامزدهای انتخابات سال 92 داد. صادقی مواضعش را با فضای مجازی تنظيم می‌كند و برای خوشايند كسانی كه برايش كف‌و‌سوت می‌زنند موضع می‌گيرد. پاس گلی كه دادستانی به محمود صادقی داد، باعث شد صادقی به جای آنكه در مسير "صادق‌‌زيباكلام شدن" قدم بردارد؛ به‌سوی "علی‌مطهری شدن" ميل كند.  كاش می‌گذاشتند شبهات مطرح شده توسط او پاسخ داده شود؛ نه آنكه با رفتاری شتاب‌زده، دستاويزی برای هوچی‌گری درست كنند...

از "فاجعه نيشابور" تا "فاجعه سمنان" ؛ تاریخ برای "آخوندی‌ها" تكرار می‌شود

 ۲۹ بهمن سال ۱۳۸۲ [يكروز قبل از انتخابات مجلس هفتم]، در نزديكی ايستگاه قطار خيام در حوالی شهر نيشابور، قطار مسافربری از ريل خارج شد و با انفجار مهيب، ۳۲۰ نفر کشته و ۴۶۰ نفر زخمی بر جای گذاشت. احمد خرم، وزير تكنوكرات دولت اصلاحات نه تنها استعفا نداد؛ بلكه يكی‌دوماه بعد از تشكيل #مجلس_هفتم، در مهر ۸۳ استيضاح شد، طلبكارانه برخورد كرد. خرم بارها در مصاحبه‌های خود، همين لحن طلبكاری را ادامه داد.

عباس آخوندی، نسخه دوم احمد خرم است؛ او هم به مانند خلف‌خود، طلبكار است. #مسکن_مهر را مزخرف می‌داند اما راه جایگزین ندارد. كشتار‌های جاده‌ای را می‌بیند اما به دنبال كترينگ اطريشی است. نابسامانی وضعيت اربعین را می‌بیند اما به دنبال خريد هواپيمای آنچنانی‌ است. او پايش بيفتد حتی آبگوشت‌بزپاش ایرانی را هم قبول ندارد...

عباس آخوندی، مثل احمد خرم، يک #دولتمرد_قاجاری است. در فاجعه برخورد دو قطار در سمنان بيش از ۳۰ نفر كشته شدند اما بعید است، وزيرراه استعفا بدهد يا حسن‌روحانی او را بركنار كند. از #مجلس_دهم هم بعيد است، #استيضاح_آخوندی را كليد بزند.

روحانی رفيق‌باز است؛ حتی بدتر از خاتمی و احمدی‌نژاد... علت اين همه تسامح‌وتساهل دولت با امثال #آخوندی و #نعمت‌زاده و ... را بايد در همين وامدار بودن آقای رئيس‌جمهور به اينگونه افراد دانست. نفراتی در كابينه دولت حضور دارند كه بودن‌شان يعنی #مایه_شرمساری و دلسردی بيشتر مردم از دولت روحانی؛ اما آقای رئيس به "پول، لابی و تجربه" آنها نياز دارد؛ چون هر جور حساب كنيد بالاخره هنوز انتخاباتی در پيش است...

آماده استقبال از شهدای‌اربعین می‌شویم

مهم‌ترین وجه تمایز انفجار انتحاری در منطقه حله عراق، به خاک‌وخون کشیده شدن زائرانی از ملیت‌های مختلف [ایران/عراق/افغانستان] بود.

اربعین۹۵ با همه خاطرات و خطراتش گذشت. دولت بی تدبیر هم به مانند سالهای گذشته نتوانست خدماتی درخور زوار اباعبدالله الحسین (ع) به آنها بدهد وتنها تفاوت عملکردش با سالهای گذشته، افزایش هزینه های زائران بود؛ از هزینه ۳۰، ۴۰ هزار تومانی برای بیمه که هیچ البته بیمه نامه ای صادر نشد تا هزینه ۵ هزارتومانی پارک کردن خودرو در بیابان های نزدیک به مرز، به ازای هر یک شب اقامت! 

تروریست‌های تکفیری و حامیان عربی و غربی‌شان بالاخره زهر خود را به راهپیمایی بزرگ اربعین ریختند و آنطور که در خبرها آمده، نزدیک به ۸۰ نفر را به شهادت رساندند. یک‌طرف داعش و النصره و سایر جانوران شبیه به آن، از این ضایعه خوشحال هستند و یک‌طرف هم منورالفکرانی که تفکر حسینی را سد راهِ دنیای خود می‌بینند.

من مطمئنم همان مردمی که منتظر دولتمردان بی‌تدبیرشان نماندند و خودشان برای بازگشت زوار از مرزها دست به کار شدند، این بار هم منتظر نمی‌مانند و مراسم باشکوهی برای بازگشت #شهدای_اربعین برپا خواهند کرد. به یاد آن روزهایی که عطر شهدای دفاع مقدس در کوچه‌های ایران می‌پیچید؛ فقط با این تفاوت که این بار ملیت‌های مختلف (ایرانی، عراقی و افغانستانی) در میان شهدا هستند.

مواجهه با فیش‌نجومی و املاک‌نجومی بر مبنای سيره علی (ع)

حضرت علی (ع)، در دوران پربركت خلافت و امامت‌شان، سيره‌ای مثال‌زدنی برای هر "مسئول داعيه‌دار عدالت" دارد. اميرِ عادلان، در مواجهه با درخواست نامشروع عقيل‌ ابن ابی‌طالب، به‌وسیله ذغال گداخته‌ای به تاریخ درس می‌دهد. امام علی (ع) زمانيكه سكان هدايت امت اسلامی را بر دست می‌گیرند نيز آن‌چنان با فساد برخورد می‌كنند كه مثالش در تاريخ متعدد گفته شده و نمادش اين جمله آتشين است كه «به خدا قسم، اگر بیت المال مسلمانان را کابین زنان خویش هم کرده باشند، آن را باز خواهم گرداند.»

در خبرها خواندم كه سخنگوی كميسيون اصل نود مجلس كه از قضا سخنگوی جريانی سياسی نيز هست، در توجیه #فیش‌گیت گفته‌اند: «درخصوص حقوق‌های غیرمتعارف که تابع قانون پرداخت شده، نمی‌توان انتظار بازگشت به خزانه را داشت.» ايضا در چند ماه گذشته، مقامات بلندپايه دولتی مكررا سعی كرده‌اند حرام‌خواری ۹۰۰ مدیر نجومی را توجیه كنند و در حالیكه رهبرانقلاب به صراحت دستور داده‌اند كه همه مديران بركنار شده و اسمشان اعلام شود، تنها به انگشت‌شمار بسنده شده است.

اقای رئيس دولت هم غارت ۸ هزار ميلیارد تومان از دست‌رنج معلمان را تنها «معوقه»‌ می‌خواند و اتاق فکر امنیتی و بازوهای رسانه‌ای‌اش سعی می‌كنند از واگذاری زمين به تعاونی‌های مسكن توسط شهرداری تهران، #املاک_نجومی [بر وزن #فیش_نجومی] بسازند. اين رفتار و گفتار علی (ع) را با نحوه مواجهه امروز دولتمردان‌مان با پرونده‌های فساد اقتصادی مقايسه كنيد تا فاصله ما با حكومت عدل علی مشخص شود.

#آقای_قالیباف بعد از افشاگری درباره ۲۲۰۰ ميليارد واگذاری، دستور پيگیری می‌دهد كه معلوم می‌شود به برخی تخفيف‌هایی داده شده كه به قول شهرداری، قانونی هم بوده و تخلفی در آن نبوده؛ اما مسئولان شهرداری می‌گويند كه اين املاک را پس گرفته‌اند. دست‌آخر هم معلوم می‌شود كه ۲۲۰۰ ميليارد درست نبوده و ۲۰ ميليارد بوده... اما آيا اينها كافی است؟ كسی به فكر ضربه خوردن افكار عمومی‌ هست؟ چرا بايد منتظر بمانيم كه پرونده در قوه قضائيه بررسی شود تا شايد اسم متخلفی منتشر شود يا نشود؟ چرا هيچ ليستی از متخلفان توسط شهرداری كه می‌گويد املاک پس‌گرفته شده، منتشر نمی‌شود؟

اعتماد عمومی به ساختارهای بوروکراتیک ‌دولتی با بمباران #فیش_نجومی و #املاک_نجومی بيش از پيش، سست شده است؛ اما مهم‌تر از اين، نحوه برخورد با تخلفات صورت گرفته است؛ مردم اگر واقعا حس كنند، عزمی برای مقابله با فساد هست، اعتمادشان دوباره جلب می‌شود، حتی بيش از قبل. و كلام آخر اينكه 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد اما گويا هنوز در خيلی از عرصه‌ها انقلاب اسلامی پيروز نشده...

درسی از روزهای نخستين دوران پساترامپ

ترامپ، بازی بزرگ #آمریكا را برد؛ در حالتی كه رأی مردمی كمتری از هيلاری كلينتون آورده بود!

رئيس‌جمهور ميلياردر آمریكا، در اولين سخنرانی‌اش، بدون گلايه از تخريب‌ها، از رقيب‌اش نيز  تقدير كرد. خیلی‌ها فكر می‌كردند،‌ #دونالد_ترامپ به سبب هجمه سنگین رسانه‌ای که در داستان آزار زنان به او شده، طبیعتا باید بعد از پيروزی از خجالت رقبا و رسانه‌ها درمی‌آمد و "خس‌وخاشاكی" حواله‌شان می‌كرد؛ اما خلاف تجربيات ما در سال ۸۸ رخ داد. ترامپ بازی را به هم نزد و برخلاف شخصيتی كه از او سراغ داشتيم، آرام و متین اولين سخنرانی‌اش را انجام داد.

مخالفان ترامپ به خیابان‌ها آمده‌اند و گويا يكنفر هم در درگيری با پليس كشته شده؛ اما #هیلاری_کلینتون در آتش خشم مردم ندميد و قبل از اتمام رای‌گیری سریعا با رقیب تماس گرفت و پیروزی‌اش را تبریک گفت و ستادهای‌اش را تعطيل كرد. هيلاری رأی بيشتری نسبت به ترامپ آورد و با رأی الكترال باخت اما قبل از اعلام رسمی نتایج نگفت "بنده با آرای بالا برنده قطعی انتخابات شده‌ام"!

اینها همه گله‌گزاری‌های سال ۸۸ ست؛ گلایه از فرصتی که به واسطه جاه‌طلبی دو سه نفر و شاید هم از بغض معاویه‌ای آنها نسبت به فرد منتخب، بر باد رفت. آقایان #فتنه‌گر... کاش عاقل‌تر می‌بودید.

دست دولت تدبير خالی نيست!

عبور از نیمه‌پنهان بركناری علی جنتی و فسادهای 8 هزار ميلياردی و  1.5 هزار ميلياردی...

برخلاف كسانی كه می‌گويند دولت از منظر اطلاع‌رسانی و مديريت افكار عمومی ضعيف عمل كرده، معتقدم كه #دولت_امنیتی بازی با افكار عمومی را خوب بلد است.
 
مغزهای متفكر دولت در دو سه ماه گذشته، با بولد كردن ماجرای واگذاری‌های‌ غيرقانونی در شهرداری تهران، دوقطبی ضددولت را به دوقطبی ضدقاليباف تبديل كردند. از اين راه هم ماجرای فيش‌های نجومی را لاپوشانی‌ كردند؛ هم رقيب را از بازی انتخاباتی‌ دور كردند و هم زيرسبيلی از رسوایی 900 مديری كه #حقوق_نجومی می‌گرفتند، گذشتند.
 
حالا هم با موج‌سواری بر داستان سعید طوسی؛ فضای‌مجازی را به آدرسی ديگر بردند و از چندچالش بزرگ عبور كردند: پرداخت 8هزارمیلیارد صندوق ذخيره فرهنگيان به تنها 30 نفر را با كمترين چالش به چيزی غير از فساد تبديل كردند و فساد 1500 ميلياردی در بانك‌های ملت و ملی را مسكوت كردند. [حجم توجه فضای مجازی به اين دو فساد رخ داده در دولت تدبير را مقايسه كنيد با فساد 3 هزار ميلياردی در دولت قبل]
 
آنها حتی برای عبور از "نيمه‌پنهان استعفای فرمايشی #علی‌_جنتی‌" هم طرح نسبتا خوبی اجرا كردند و 2 وزير ديگر كه می‌توانستند در سال آخر، گل‌به‌خودی برای دولت شوند را با او به مسلخ بركناری بردند و با معرفی 3 چهره اصلاحطلب، حاميان‌ خود را اميدوار به تغييرات به نفع تندروترها كردند.
 
پ.ن. اينكه احساس می‌شود، خدمات دولت تدبير و اميد [در شرايطی كه در حال نزديك شدن به نيمه دوم سال پايانی عمر دولت هستيم]، به درستی برای مردم تبيين نشده به ضعف عملكرد دستگاه بازی با افكارِ دولت بر نمی‌گردد بلكه به نبود برنامه و طرح در كليت دولت برمی‌گردد. آقای رئيس‌جمهور هم با گذشت سه‌سال‌و‌خورده‌ای از عمر دولت‌اش تنها از #برجام سخن می‌گويد و ظاهرا در ساير حوزه‌های دستی‌ خالی دارد كه حرفی اثباتی هم برای گفتن ندارد و فقط در حوزه نقد رقيبان سخن می‌گويد.

2 نكته درباره اینكه چرا الهام امین‌زاده بركنار شد

#الهام‌امین‌زاده با حكم حسن روحانی از معاونت حقوقی رئيس‌جمهور بركنار شد و دستيار ویژه رئيس‌جمهور در امور حقوق شهروندی شد؛ اين يعنی كم شدن یك مدير زن از دولتی كه با ادعای واگذاری پست‌های مديريتی به زنان بر سر كار آمد به مردی ديگر و صد البته تقويت #دولت امنیتی.

در نگاه اول، اين جابه‌جایی دو دلیل ديگر نيز می‌تواند داشته باشد:

اول: خانم امین‌زاده اخيرا مواضعی گرفته كه برخلاف خواسته‌های "حلقه حسین فریدون" بود، یكی درباره #فیش‌های_حقوقی_نجومی و یكی درباره قراردادهای نفتی جدید. معاون سابق حقوقی رئیس‌جمهور از يكسو به‌دنبال تهيه لیستی از فيش‌های نجومی، انتشار آن و برخورد با متخلفان بود؛ و از سوی ديگر همراه با منتقدان وزارت نفت معتقد بود كه قراردادهای جدید نفتی اشكالات اساسی دارد.

دوم: #حسن_روحانی از ريزش آرای خود به دلیل ضعف عملكرد اقتصادی‌اش اطلاع دارد و حالا در آخرين سال رياست‌جمهوری‌اش، به فكر به دست آوردن موتورهای محركه رأی‌آوری‌اش است. در همين راستا به فكر  عناوین دهن‌پركنی همچون حقوق‌شهروندی افتاده  و در سال آخر دولت دنبال اين است كه رأی خاكستری‌هایی كه با نگاه سیاسی رأی ‌می‌دهند را به سوی خود جذب كند.

بستن دهان منتقدین؛ از حرف تا عمل!

۱- خدایا به تو پناه می‌برم از استبداد رای و عجله در تصمیم گیری و تقدم نفع شخصی و گروهی به منافع مردم. همچنین به تو پناه می‌برم از بستن دهان منتقدان و رقیبان.
#حسن‌روحانی در مراسم تنفیذ حکم رئیس‌جمهور؛ ۱۲/۵/۱۳۹۲

۲- به جوانان‌انقلابی‌متدین ارادت دارم جوانی که توانش را صرف انقلاب می‌کند با جوانی که وقتش را صرف خوش‌گذرانی می‌کند یکسان نیست.
رهبرانقلاب در دیدار با مسئولان کشور؛ ۲۵/۳/۱۳۹۵

۳- #جهان‌نیوز با حکم هیات نظارت بر مطبوعات دولت تدبیر و امید توقیف شد...
علت: افشاگری علیه #دولت_حرف / به تاریخ ۲۶/۳/۱۳۹۵

پی نوشت: خداقوت و دست مریزاد به رفقای انقلابی و مومن جهان نیوز... ان شالله در این مسیر پایدار باشید
پی نوشت ۲: صد رحمت به احمدی نژاد و رحیمی و جوانفکر و بقایی و مشایی و حتی مهدی و فائزه‌هاشمی رفسنجانی که شکایت از سایت انقلابی جهان نیوز رو به دادگاه بردند [و ناکام شدند] اما دولت امنیتی ها، همان اول می بندد [بدون دادگاه] و خط و نشان می کشد...

داغ اسپایکر

لابه‌لای اخبار ۱۱ ژوئن ۲۰۱۴ نام یک معرکه جاودانه شد؛ دانشگاهی که کابوس مادران و خواهران و همسران داغدیده بسیاری است.

درست در کوران پیشروی‌های غیرمنتظره، #داعش در قلب عراق به کمپ دانشجویان اسپایکر رسیده بود و ۴۰۰۰ دانشجوی آن را به اسارت گرفته بود. دلهره عراق را فراگرفته بود. هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که تروریستها برای قدرت نمایی هم که شده، همه را از دم تیغ جهالت بگذرانند و جنازه ها را به شط بسپارند...

خون شهدای #اسپایکر همان قدر که با داغ همراه است، با وحدت و نصرت هم همراه است. اسپایکر، خرمشهرِ عراق بود. سقوطش ایمان ها را قرص و محکم کرد و بنی صدرهای عراقی را رسوا کرد تا غبار فتنه بنشیند و همه نقشه آمریکایی-اسرائیلی تجزیه عراق را ببینند...

مادران داغدیده اسپایکر و خواهرانِ بی‌برادر شده و زنان بیوه‌شده‌اش تا ابد در گوش فرزندانشان این واقعه را خواهند خواند و خواهند گفت که غرب و شرق برای به جان هم انداختن مسلمان چه خوابی دیده بودند...

پی نوشت: این عکس را #اربعین گذشته در یکی از روستاهای جنوب‌شرقی #عراق گرفتم؛ جوانانی که در آرزوی زیارت امام‌رضا(ع) سرشان از بدن‌شان جدا شده بود...

انتخاب سه‌‎باره لاریجانی‌ در سه‌پرده

1. مسعود شصتچی را که خاطرتان هست؟ بنده خدا در هر موقعیتی که -تصادفا در آن قرار گرفته‌بود- اشتباهی بود! شصتچی سیاست ایران #محمدرضا_عارف است. عارف به واسطه عملکردی که از خود نشان داده، یکی از ضعیف‌ترین آدم‌های عرصه سیاست است...

2. جالب ترین عکسی که این روزها دیده ام همین فوتوکاتور است. اگرچه شاید #علی_لاریجانی دلش نخواهد مانند افراطی هایی که با #امید آمده اند، جاده صاف کن برجام ۲ و ۳ باشد؛ اما باند #اكبر_هاشمی و #حسن_روحانی به او دل بسته‌اند.

3. اقلیت‌های اصولگرای -واقعی- و اصلاحطلب -واقعی- را در مجلس باید به فال نیک گرفت. ولی حواس‌مان باید به کاسبکاران و دودوزه بازان پارلمان نیز باشد... انهایی که فقط برای رانت و سیاست بازی آمده اند...

مجلس بدون سر؛ دولت خوشبخت!

انتخابات مجلس دهم با همه تلخی‌ها و شيرينی‌ها به پايان رسيد كه مهم‌ترين آن پيروزی "ليست ائتلافی حاميان دولت، اصلاح طلبان و دو سه چهره به ظاهر اصولگرا" در حوزه تهران بود. با اين حال نتايج انتخابات،  مجلسی جديدی را رقم خورد كه نكات چالش برانگيز را به همره خواهد داشت.

۱- از ميان ۲۹۰ نماينده هر مجلس، حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر هستند كه به واسطه تجربيان قبلی خود، توان راهبری مجلس را دارند. در اين بين بيشتر نمايندگان تهران در درجه اول و شهرهای بزرگی همچون اصفهان، ‌تبريز، مشهد و اصفهان در درجه دوم، عموما به عنوان چهره‌های ملي، همواره به عنوان راهبر صحن علنی و كميسيون ها مطرح بوده‌اند. تنها نگاه به نام ۳۰ نفر منتخبين تهران نشان می‌دهد كه مجلس آينده، مجلسی بدون سر خواهد بود كه احتمالات بعضا خطرناكی را نيز می‌تواند به دنبال داشته باشد. به طور مثال، سوار شدن جريانات افراطی و زخم‌خورده در فتنه ۸۸ بر سر موجی كه به وسطه حضور نماينده های منتسب به اصلاحطلبان رقم خورده، به راحتی می‌تواند آنها را در مسيری اشتباه قرار دهد، مسيری كه در همين چند روز اول پس از انتخابات در مصاحبه‌های برخی از اين منتخبين ديديم. نفی حجاب و تاكيد بر آزادی پوشش توسط يكی از منتخبان تهران [كه البته بعدا اصلاح شد] در همين راستا قابل تحلیل است.

۲- اگرچه تجربه نشان داده در هر دوره مجلس، حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد نمايندگان تغيير می‌كنند، اما تغيير ۶۲ درصدی اين دوره، به طور ويژه مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. اما آنچه مغفول مانده، مهم‌ترین خطری كه به واسطه اين تغيير بزرگ مجلس آينده را تهدید می‌كند؛ و آن هم چيزی نيست جز "كم شدن چهره‌های ملی در صحن علنی و كميسيون‌ها".

البته اين اتفاق، به طور ويژه دست دولت را در پيشبرد اهداف خود باز گذاشته است؛ به گونه ای كه احتمالا در يكی دو سال اول مجلس آينده، بتواند به صورت ۱۰۰ درصدی نظرات خود را به مجلس تحميل كند. به طور مثال لايجه برنامه ششم توسعه كه قرار است كشور را برای ۵ سال اينده راهبری كند و به اعتراف بسياری از دستگاه های دولتی، برنامه‌ای كاملا ضعيف است، يكي از نقاط چالش خواهد بود. در اين ميان اقدام نمايندگان برای تمديد قانون برنامه پنجم برای يك سال ديگر تنها مرهمی بر اين درد است، وگرنه دولت با دست‌فرمانی كه در اين روزها در پيش گرفته و حتی حاضر نيست قانون چنددوازدهم بودجه سال ۹۵ را به مجلس بدهد، هيچ بعيد نيست تا پايان اين مدت تمديدی نيز كاری برای بهبود برنامه ششم بكند. همچنين بررسی وضعيت كميسيون تلفيق بودجه مجلس و افراد تاثيرگزار آن نشان می دهد كه بيش از نيمی از اعضای درگير مجلس با بودجه تغيير كرده اند و چهره‌ةای اصلی مجلس در بحث بودجه‌ريزی هم در آن حضور ندارند؛ چهره‌هایی مثل، احمد توكلی، الياس نادران، رضا عبدالهی، غلامرضا مصباحی مقدم، محمدرضا باهنر و ...

بازگشت به عقب ممنوع!

آخرين روزهای سال 82 و در روزهای ميانه‌ي عمر دولت دوم اصلاحات؛ درست در همان روزهایی كه پروژه نفوذ گام به گام تكميل شده بود و علاوه بر دولت دوم خرداد، مجلس ششم نيز افراطی‌تر از هميشه بر طبل سياسی‌كاری می‌كوبيد؛ نهالی از درون سنگلاخ بيرون آمد.

مجلس ششمی‌ها اصطكاك با نظام را از بيان مطالب ساختارشكنانه آغاز كرده و كم‌كم بدان‌جا رسانده بودند كه به دنبال طرح كاهش اختيارات ولی‌فقيه رفتند و نامه موسوم به جام زهر را با امضای 127 نماينده مجلس ششم نوشتند و خطاب به رهبرانقلاب با جسارت تمام گفتند كه «بايد صادقانه از مردم در قبال همه قصورها و سوء تدبيرها پوزش بخواهند... و اگر جام زهري بايد نوشيد قبل از آنكه كيان نظام و مهم‌تر از آن، استقلال و تماميت ارضي كشور در مخاطره قرار گيرد بايد نوشيده شود.»

از همان‌سال‌های سياه، جمعی در حال شكل‌گيري بود كه با نام "آبادگران" روی كار آمد و در فضاي سياسي نام "اصولگرايان" را به خود گرفت؛ كسانی كه از همان ابتدا پيمان بسته‌ بودند كه تمام تلاش خود را برای بازگشت به اصول و ارزش‌های انقلاب و حاكميت آن انجام داده و همزمان فارغ از سياسي‌بازي‌ها، به مشكلات و دغدغه‌های كلان كشور و معيشت مردم بپردازند.

"طرح تحول اقتصادی" كجا! "دولت ركود" كجا؟!
مجلس هفتم در همين راستا با قدرت پيش رفت و بسياری از ريل‌گزاری‌های مهم برای اقتصاد كشور از همان زمان آغاز شد. طرح بزرگ تحول اقتصادی كه در 7 بخش مهم تدوين شد كه در قالب يك بسته كامل اقتصادی و همراه با زيرمجموعه‌هایی همچون پرداخت يارانه نقدی، هدفمندی يارانه‌ها، سهام عدالت، مشاغل زودبازده سهميه‌بندی سوخت و ... به دنبال تحول بنيادين در اقتصاد كشور برآمد.

رهبرمعظم انقلاب نيز اين خط كلي را با راهبردها و رهنمودهای خود پررنگ‌كردند و به عنوان نمونه شعارهای اقتصادی را به‌عنوان نام سال، مطرح كردند. با اين وجود، برخی مديريت‌های نسنجيده و البته وضع تحريم‌های ناجوانمردانه‌ای كه از سوي دشمنان به ملت ايران تحميل شد، مانع از رسيدن به اهداف 100 درصدی تحول اقتصادي شد.

دشمنان و بدخواهان نظام، در اين دوره تمامی تلاش خود را برای از حركت ايستادن قطار جمهوری اسلامی كردند و در اين راه از حربه فتنه 88 برای ناكام كردن جناج مؤمن انقلابي، بيشترين استفاده را بردند. گويا پيوند نانوشته‌ای و شايد هم نوشته‌ای ميان آنهایی كه در دوره 8 ساله اصلاحات در تلاش براي تغيير مسير انقلاب بودند، با دشمنان خارجي برقرار شده بود و تمام تلاش خود را برای سياست‌زدگی كشور و چرخاندن فرمان اقتصادی كشور به سمت نامناسبي برداشتند. البته متاسفانه در اين زمينه، تاحد زيادی هم موفق بودند و در هنگام تشكيل مجلس هشتم و نهم تا مقدار زيادی هم موفق بودند. اگر چه مجالس نام اصولگرايي بر خود داشت، اما با تغيير مديريت مجلس و تغيير نگاه كلی آن، سرعتی كه در حركت به‌سوی بهبود اقتصادی داشتيم، كم و كمتر شد و با روی كار آمدن دولت اعتدال، آنچنان قطار اقتصادی كُند، حركت كرد كه گويا موتور محركی ديگر وجود نداشت. البته نقش دولت در اين زمينه قابل چشم‌پوشي نيست.

دولتی كه متوسط سنی افراد آن، در بازه سنين پيری است، ديگر انگيزه‌ای برای كاركردن و تحول‌افريني نداشت و با افكار سنتي و از رده‌خارج‌شده مديران خود، اقتصاد ملی را به ورطه نابودي كشاند و كار تا آنجا پيش رفت كه رسانه‌ها، نام "دولت ركود" را بر دولت فعلي نهادند. متاسفانه كليت دولت، چندان به‌مسئله اقتصاد اهميت نداده و نمی‌دهد و تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد مذاكرات قرار داده و چشم به خارج از كشور و دست ‌آن‌طرف‌آبی‌ها دارد. رئيس جمهور نيز به عنوان سكاندار دولت، در تمامی دوسال گذشته، همه چيز را به مذاكره گره زد.

مجلس دهم، بايد تحول‌آفرين باشد
انتخابات مجلس دهم؛ 7 اسفند ماه انجام مي‌شود و توقع همه مردم، حل مشكلات معيشتي است و راه نجات نيز چيزی جز "اقتصاد مقاومتی". ما بايد مانع تشكيل مجلسی سياسي همچون مجلس ششم و يا مجلسی خنثي درباره اراده سياست‌زده دولت اعتدال شويم.

بايد با تمام قدرت دنبال، تشكيل مجلسی باشيم كه علاوه بر دغدغه‌مندی و مطيع امر ولی بودن؛ بتواند در ميدان مبارزه نيز تحول‌آفرين باشد. قطار انقلاب در حركت است؛ بازگشت به عقب ممنوع!