مواجهه با فیش‌نجومی و املاک‌نجومی بر مبنای سيره علی (ع)

حضرت علی (ع)، در دوران پربركت خلافت و امامت‌شان، سيره‌ای مثال‌زدنی برای هر "مسئول داعيه‌دار عدالت" دارد. اميرِ عادلان، در مواجهه با درخواست نامشروع عقيل‌ ابن ابی‌طالب، به‌وسیله ذغال گداخته‌ای به تاریخ درس می‌دهد. امام علی (ع) زمانيكه سكان هدايت امت اسلامی را بر دست می‌گیرند نيز آن‌چنان با فساد برخورد می‌كنند كه مثالش در تاريخ متعدد گفته شده و نمادش اين جمله آتشين است كه «به خدا قسم، اگر بیت المال مسلمانان را کابین زنان خویش هم کرده باشند، آن را باز خواهم گرداند.»

در خبرها خواندم كه سخنگوی كميسيون اصل نود مجلس كه از قضا سخنگوی جريانی سياسی نيز هست، در توجیه #فیش‌گیت گفته‌اند: «درخصوص حقوق‌های غیرمتعارف که تابع قانون پرداخت شده، نمی‌توان انتظار بازگشت به خزانه را داشت.» ايضا در چند ماه گذشته، مقامات بلندپايه دولتی مكررا سعی كرده‌اند حرام‌خواری ۹۰۰ مدیر نجومی را توجیه كنند و در حالیكه رهبرانقلاب به صراحت دستور داده‌اند كه همه مديران بركنار شده و اسمشان اعلام شود، تنها به انگشت‌شمار بسنده شده است.

اقای رئيس دولت هم غارت ۸ هزار ميلیارد تومان از دست‌رنج معلمان را تنها «معوقه»‌ می‌خواند و اتاق فکر امنیتی و بازوهای رسانه‌ای‌اش سعی می‌كنند از واگذاری زمين به تعاونی‌های مسكن توسط شهرداری تهران، #املاک_نجومی [بر وزن #فیش_نجومی] بسازند. اين رفتار و گفتار علی (ع) را با نحوه مواجهه امروز دولتمردان‌مان با پرونده‌های فساد اقتصادی مقايسه كنيد تا فاصله ما با حكومت عدل علی مشخص شود.

#آقای_قالیباف بعد از افشاگری درباره ۲۲۰۰ ميليارد واگذاری، دستور پيگیری می‌دهد كه معلوم می‌شود به برخی تخفيف‌هایی داده شده كه به قول شهرداری، قانونی هم بوده و تخلفی در آن نبوده؛ اما مسئولان شهرداری می‌گويند كه اين املاک را پس گرفته‌اند. دست‌آخر هم معلوم می‌شود كه ۲۲۰۰ ميليارد درست نبوده و ۲۰ ميليارد بوده... اما آيا اينها كافی است؟ كسی به فكر ضربه خوردن افكار عمومی‌ هست؟ چرا بايد منتظر بمانيم كه پرونده در قوه قضائيه بررسی شود تا شايد اسم متخلفی منتشر شود يا نشود؟ چرا هيچ ليستی از متخلفان توسط شهرداری كه می‌گويد املاک پس‌گرفته شده، منتشر نمی‌شود؟

اعتماد عمومی به ساختارهای بوروکراتیک ‌دولتی با بمباران #فیش_نجومی و #املاک_نجومی بيش از پيش، سست شده است؛ اما مهم‌تر از اين، نحوه برخورد با تخلفات صورت گرفته است؛ مردم اگر واقعا حس كنند، عزمی برای مقابله با فساد هست، اعتمادشان دوباره جلب می‌شود، حتی بيش از قبل. و كلام آخر اينكه 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد اما گويا هنوز در خيلی از عرصه‌ها انقلاب اسلامی پيروز نشده...

۳تئوری برای ادامه حیات صندوق های بیمه درمانی

۳تئوری تاکنون برای صندوق‌های بیمه ای ارائه شده که هر کدام موافقان و مخالفان خود را دارد؛ نخستین تئوری ادامه وضع کنونی و سیطره وزارت رفاه بر بخشی از منابع درمانی است.

این روش كه سال‌هاست در حال انجام است و پس از ادغام 2وزارتخانه كار و رفاه، پررنگ‌تر نیز دنبال شد، برخلاف سیاست‌های كلی نظام سلامت ابلاغ شده از سوی رهبرانقلاب است. پر واضح است كه حامیان این نظریه، عمدتا كسانی هستند كه به وزارت رفاه وابسته‌اند و اگرچه بر زبان نمی‌آورند، اما دلشان نمی‌خواهد بودجه‌ای هنگفت را از دست بدهند. مخالفان این ایده اما علاوه بر سیاست‌های كلی، تجربیات سایر كشورهای موفق را شاهد می‌آورند. حامیان ادامه شرایط كنونی، تلاش دارند كارگران را به بازی در آورده و این طور وانمود كنند كه تجمیع بیمه ها به ضرر كارگران خواهد بود.

دومین تئوری واگذاری صندوق‌های بیمه‌ای به وزارت بهداشت بود كه تجربیات جهانی نشان می‌دهد در ظاهر اگرچه برای مدتی وضع نظام سلامت را بهبود می‌بخشد اما در درازمدت به ضرر است. حامیان این تئوری بر این باورند كه چنانچه كار درمان و بیمه درمان را به یك وزارتخانه بسپرند كارها رونق می‌گیرد و مشكلات بهداشت و درمان مردم حل خواهد شد، غافل از اینكه در این صورت خریدار و فرشنده در بخش درمان یكی خواهند شد و چنانچه تخلفی از یكی از این دو سربزند مرجعی برای رسیدگی نیست چرا كه می‌دانیم عملا امكان ندارد یك وزارتخانه به تخلف‌های خودش رسیدگی یا حتی آنها را پیگیری كند. تئوری مطرح دیگر كه به نظر می‌رسد از لحاظ سیاست‌های كلی نظام مستندتر باشد، بحث تجمیع بیمه‌هاست. حامیان این نظر نه موافق ادغام بیمه‌ها در وزارت بهداشت هستند و نه موافق تكثر بیمه‌ها و سیطره وزارت رفاه. آنها معتقدند كه تركیب شورایعالی بیمه باید تغییر كند و نقش وزارت بهداشت در آن پررنگتر شود اما مخالف ادغام بیمه‌ها در وزارت بهداشت هستند. در كنار این، وجود 16صندوق بیمه‌ای كه همگی با بودجه عمومی تامین می‌شوند، نشان می‌دهد كه منابع درمانی كشور به صورت پراكنده مصرف می‌شود. تجمیع این صندوق‌های كوچك و تبدیل آن به بیمه‌ای پایه و فراگیر برای آحاد مردم، كه نمونه آن در بیمه سلامت اجرا شد، چتر فراگیری بیمه را بیش از پیش گسترده خواهد كرد.

  • بیمه باید وكیل مردم باشد

بیایید مسئله انتقال بیمه به وزارت بهداشت را ساده سازی كنیم تا ببینیم به صلاح بیمار است كه بیمه زیرنظر وزارت بهداشت باشد یا نه. روزگاری، سیستم سلامت و درمان كشور، بر پایه رابطه «حكیم - بیمار» شكل گرفته بود و همه كسانی كه به حكیم باشی مراجعه می‌كردند به او اطمینان داشتند اما از زمانی كه مسائل اقتصادی به بخش سلامت اضافه شده و پزشك در ازای انجام خدمت، كارانه می‌گیرد، فضا به سمتی رفته كه از آن می‌توان به عنوان« ارائه دهنده خدمت - مشتری» یاد كرد. حالا فرض كنید كه فرزند شما به یكباره با دل درد مواجه می‌شود و شما به پزشك مراجعه می‌كنید و پس از معاینه به شما گفته می‌شود كه فرزند شما باید فورا عمل شود و آپاندكتومی اجرا شود. پزشك به شما توضیح بیشتری نمی‌دهد و شما هم كه از مسائل پزشكی تخصصی ندارید، فورا بنا بر توصیه پزشك، به فكر انجام عمل می‌افتید و جوركردن هزینه‌های آن. اینجا همانجایی است كه بیمه به عنوان وكیل شما كه در زمینه پزشكی تخصص دارد، وارد میدان میشود و از چرایی انجام این عمل می‌پرسد. در سیستمی كه متأسفانه نگاه مشتری محوری حاكم شده و مشتریان چندان اعتمادی به ارائه دهنده خدمت ندارند، بیمه نقش وكیلی را بازی خواهد كرد كه اطمینان را به مشتری باز می‌گرداند. البته این نگاهی بدبینانه بود؛ اما تجربه سیستم های درمانی در كشورهای پیشرفته دنیا نشان می‌دهد كه بیمه به عنوان وكیل مردم، نظارت دقیقی بر رفتار پزشكان می‌كند و به همین علت، تخلفات پزشكی كاهش می‌یابد و دیگر هیچ پزشكی نمی‌تواند خارج از چارچوب های تعیین شده، نسخه بنویسد یا آزمایشی تجویز كند.

ساز ناکوک كابينه؛ از حوزه اجتماعی تا حوزه اقتصادی

امروز یكی از مهم‌ترين روزهای دولت حسن روحانی بود؛ روزی كه قرار بود تنها طرح دولت تدبير در فضای داخلی تعيين تكليف شود و موارد مربوط به #طرح_تحول_سلامت در كميسيون تلفيق برنامه ششم بررسی و تصويب شود. هر دو وزير رفاه و بهداشت نيز به‌عنوان ذينفعان در مجلس حضور يافتند.

طرح تحول سلامت نزدیک به ورشكستگی است؛ بزرگترين طرح #دولت_روحانی‌ در كماست! اما هسته مركزی دولت، دنبال روزآمد كردن طرح و رفع مشكلات‌اش نيست. مصوبه امروز كميسيون تلفيق درباره توليت بيمه‌ها  نيز كه به نفع وزارت رفاه بود؛ آخرين اميدهای وزارت بهداشت برای منابع مالی جديد را نقش برآب كرد.

طرحی كه 80.000.000.000.000 ميليارد ريال كسری مالی دارد؛ (چيزی نزديک به رقم ناقابل اختلاس #صندوق_ذخیره_فرهنگیان) و پيش‌بینی می‌شود 110.000.000.000.00 ریال ديگر هم تا پايان سال 95 ايجاد كند، هر وزيری را می‌ترساند؛ چه برسد به آنكه وزيربهداشت باشی و وزير رفاه، به جای گرفتن دست، پایت را بگيرد!

طرح تحول سلامت، در حال زمین خوردن است؛ دولت روحانی پشت قاضی‌زاده را خالی كرده و او نااميدانه در هر سخنرانی‌اش سعی می‌كند با گفتن «رهبرمعظم‌انقلاب از طرح تحول سلامت راضی هستند» پاسخ منتقدان را بدهد. البته برای او كمی حق قائلم؛ وزيربهداشت هم از طرف پزشكان تحت فشار است و هم از طرف رسانه‌ها و هم از طرف #وزارت_رفاه و بيمه‌ها. هر كدام هم مطالبه خودشان را دارند. 

آسیب‌های اجتماعی بيداد می‌كند اما وزارت رفاه، به جای آنكه به اين مشكلات رسيدگی كند دنبال سنگ‌اندازی در طرح تحول است. قاضی‌زاده امروز در جلسه تلفيق گفته كه «در واقع وزارتخانه و سازمانی برای رفاه نداريم»

#علی_ربیعی و قاضی‌زاده هاشمی تنها وزرای كابينه نيستند كه با هم اختلاف دارند. اختلاف نظرات جدی وزرای اقتصادی و ساز ناكوک كابينه روحانی، سه‌سال‌ونیم است كه گوش مردم را كر كرده است. كابينه روحانی از همان اول، كابينه‌ای سهمیه‌ای بود. نمونه دم‌دستی‌اش حضور آقای واعظی در وزارت ارتباطات است؛ در حالی كه سوابق واعظی همگی در وزارت خارجه بوده. و يا دعواهای اكبر تركان با وزرای اقتصاد و دفاع و صنعت.

به یاد شهید محسن خزائی

شهید محسن‌ خزائی، برادر ندیده‌ام؛ شهادت‌ات مبارک...

شرمنده‌ام كه دوبار شهید شدی؛ "یک بار در حلب و در نبرد با تكفیری‌ها" و "یک‌بار هم در جام‌جم و توسط روزنامه رسانه [مثلاً] ملی".

 


پی‌نوشت (ساعت 11:52، يكشنبه 23 آبان):
عذر بدتر ازگناه سردبير #جام‌جم: تا زمان بستن صفحات خبرگزاری‌ها مطلب كمی درباره شهيد محسن خزائی توليد كرده بودند / ضمنا فرموده‌اند كه مخاطب جام‌جم نمی‌پسندد و آگهی‌ها هم افت می‌كند!

پی‌نوشت (ساعت 14:34، دوشنبه 24 آبان):
شاهكار جدید از "دیروزنامه جام‌جم"؛ آنها یكروز بعد از همه روزنامه‌ها، عكس شهید صداوسيما را روی جلد بردند! حتی اگر از توجيه عجيب سردبير جام‌جم درباره ريزش مخاطبان باچاپ عكس شهيد محسن خزائی بگذریم، از ديروزنامه بودن جام‌جم نمی‌توان گذشت؛ يكروز عقبتر از همه

درسی از روزهای نخستين دوران پساترامپ

ترامپ، بازی بزرگ #آمریكا را برد؛ در حالتی كه رأی مردمی كمتری از هيلاری كلينتون آورده بود!

رئيس‌جمهور ميلياردر آمریكا، در اولين سخنرانی‌اش، بدون گلايه از تخريب‌ها، از رقيب‌اش نيز  تقدير كرد. خیلی‌ها فكر می‌كردند،‌ #دونالد_ترامپ به سبب هجمه سنگین رسانه‌ای که در داستان آزار زنان به او شده، طبیعتا باید بعد از پيروزی از خجالت رقبا و رسانه‌ها درمی‌آمد و "خس‌وخاشاكی" حواله‌شان می‌كرد؛ اما خلاف تجربيات ما در سال ۸۸ رخ داد. ترامپ بازی را به هم نزد و برخلاف شخصيتی كه از او سراغ داشتيم، آرام و متین اولين سخنرانی‌اش را انجام داد.

مخالفان ترامپ به خیابان‌ها آمده‌اند و گويا يكنفر هم در درگيری با پليس كشته شده؛ اما #هیلاری_کلینتون در آتش خشم مردم ندميد و قبل از اتمام رای‌گیری سریعا با رقیب تماس گرفت و پیروزی‌اش را تبریک گفت و ستادهای‌اش را تعطيل كرد. هيلاری رأی بيشتری نسبت به ترامپ آورد و با رأی الكترال باخت اما قبل از اعلام رسمی نتایج نگفت "بنده با آرای بالا برنده قطعی انتخابات شده‌ام"!

اینها همه گله‌گزاری‌های سال ۸۸ ست؛ گلایه از فرصتی که به واسطه جاه‌طلبی دو سه نفر و شاید هم از بغض معاویه‌ای آنها نسبت به فرد منتخب، بر باد رفت. آقایان #فتنه‌گر... کاش عاقل‌تر می‌بودید.

کاش وزير بهداشت بعدی، پزشک نباشد

قاضی‌زاده‌هاشمی مانند همه اسلاف خود پزشكی بود حامی پزشكان؛ نه مدیری حامی مردم!

 ديروز، حين بازديد سيدحسن قاضی‌زاده هاشمی، وزير فعلی بهداشت از غرفه همشهری، یکی‌دو دقيقه‌ای همکلام شديم. برای اينکه راحت‌تر حرف بزند، رکوردر را خاموش کردم. برخلاف هميشه، کمی مستاصل به نظر می‌رسيد.

يکی دو جمله با هم گفتگو کرديم و از تلاش #وزارت_بهداشت برای تحت مالکيت قرار گرفتن بيمه‌ها،‌ انتقاد کردم. قاضی‌زاده هم بريده‌بريده جواب‌های دم‌دستی داد و رفت. بعدا شنيدم که در غرفه ديگری از اين گفته که «ديگر دوست ندارد وزير بهداشت باشد و در دولت بعدی نخواهد بود.»

رفتار و گفتار اين روزهای قاضی‌زاده‌هاشمی مستصل شده است. او با وعده کمک حسن روحانی، بيمارستان خصوصی‌اش را رها کرد و طرحی با هزينه‌های چندده هزارميلياردی را کليد زد؛ ولی حالا در ميانه راه و با هزينه‌های هنگفت و غيرقابل نظارتی که بزرگترين ايده دولت روحانی در حوزه داخلی را در آستانه ورشکستگی قرار قرار داده، دست تنها مانده و به نظر می‌رسد از ادامه راه نااميد شده.

طرح تحول سلامت، يک گام جاافتاده دارد. اينکه دور باطل قانون‌گزاری پزشکان برای پزشکان، نظارت پزشکان بر پزشکان و سياست‌گزاری پزشکان بر پزشکان بايد بشکند. اقای قاضی‌زاده هاشمی هم مثل طريقت‌‌منفرد، وحيددستجردی، باقری‌لنکرانی، پزشکيان، فرهادی، مرندی، ملک‌زاده، فاضل و ... پزشکی بود که قرار بود برای پزشکان سياستگزاری کند اما مثل همه اسلاف خود، بيشتر به سود پزشکان عمل کرد تا مردم. به او خسته نباشيد می‌گويم اما دعا می‌کنم که ای کاش وزير بهداشت بعدی، پزشک نباشد...

دست دولت تدبير خالی نيست!

عبور از نیمه‌پنهان بركناری علی جنتی و فسادهای 8 هزار ميلياردی و  1.5 هزار ميلياردی...

برخلاف كسانی كه می‌گويند دولت از منظر اطلاع‌رسانی و مديريت افكار عمومی ضعيف عمل كرده، معتقدم كه #دولت_امنیتی بازی با افكار عمومی را خوب بلد است.
 
مغزهای متفكر دولت در دو سه ماه گذشته، با بولد كردن ماجرای واگذاری‌های‌ غيرقانونی در شهرداری تهران، دوقطبی ضددولت را به دوقطبی ضدقاليباف تبديل كردند. از اين راه هم ماجرای فيش‌های نجومی را لاپوشانی‌ كردند؛ هم رقيب را از بازی انتخاباتی‌ دور كردند و هم زيرسبيلی از رسوایی 900 مديری كه #حقوق_نجومی می‌گرفتند، گذشتند.
 
حالا هم با موج‌سواری بر داستان سعید طوسی؛ فضای‌مجازی را به آدرسی ديگر بردند و از چندچالش بزرگ عبور كردند: پرداخت 8هزارمیلیارد صندوق ذخيره فرهنگيان به تنها 30 نفر را با كمترين چالش به چيزی غير از فساد تبديل كردند و فساد 1500 ميلياردی در بانك‌های ملت و ملی را مسكوت كردند. [حجم توجه فضای مجازی به اين دو فساد رخ داده در دولت تدبير را مقايسه كنيد با فساد 3 هزار ميلياردی در دولت قبل]
 
آنها حتی برای عبور از "نيمه‌پنهان استعفای فرمايشی #علی‌_جنتی‌" هم طرح نسبتا خوبی اجرا كردند و 2 وزير ديگر كه می‌توانستند در سال آخر، گل‌به‌خودی برای دولت شوند را با او به مسلخ بركناری بردند و با معرفی 3 چهره اصلاحطلب، حاميان‌ خود را اميدوار به تغييرات به نفع تندروترها كردند.
 
پ.ن. اينكه احساس می‌شود، خدمات دولت تدبير و اميد [در شرايطی كه در حال نزديك شدن به نيمه دوم سال پايانی عمر دولت هستيم]، به درستی برای مردم تبيين نشده به ضعف عملكرد دستگاه بازی با افكارِ دولت بر نمی‌گردد بلكه به نبود برنامه و طرح در كليت دولت برمی‌گردد. آقای رئيس‌جمهور هم با گذشت سه‌سال‌و‌خورده‌ای از عمر دولت‌اش تنها از #برجام سخن می‌گويد و ظاهرا در ساير حوزه‌های دستی‌ خالی دارد كه حرفی اثباتی هم برای گفتن ندارد و فقط در حوزه نقد رقيبان سخن می‌گويد.