از محمود صادقی، صادق زيباكلام می‌سازیم يا علی مطهری؟!

سعدی علیه‌الرحمه می‌فرماید: "بی کمالی‌های انسان از سخن پیدا شود / پسته‌ی بی‌مغز چو لب واکند رسوا شود" اما گاهی قوه‌عاقله‌ای وجود ندارد كه بگذارد "تريبون‌داران ِ از درون تهی" خودبه‌خود عيار خود را مشخص كنند.

#صادق_زيباكلام از آن دست افرادی است كه پيوسته تريبون دارد و حرف‌هایی می‌زند كه عيارش را مشخص كرده؛ از اسرائيل‌دوستی می‌گويد تا تاثير نازی‌ها در فوتبال! عيارش هم مشخص است و چون منطقی حرف‌هايش پاسخ داده شده، ديگر كسی او را جدی نمی‌گيرد.

#علی_مطهری از آن زمانی‌ كه با نردبان رايحه‌خوش‌خدمت بالا آمد تا امروز؛ چندین بار شيفت گفتمانی داده است؛ اما عده‌ای او را جدی گرفتند و سعی كردند علی‌ مطهری را بدون پاسخ به شبهاتی‌ كه طرح می‌كند، تخطئه كنند. حالا او غلط يا درست، به نمادی برای حریت تبديل شده است.

#محمود_صادقی از آن دست نمايندگانی است كه از ابتدای حضور در مجلس دنبال اظهارنظرهای شاذ بود و حتی اختلاس 8000 ميلیارد تومانی #صندوق_ذخیره_فرهنگیان را نيز همزمان به دولت قبل [‍احمدی‌نژاد] و نزديكان شهردار تهران [قالیباف] منتسب كرد و خبر از اختلاس در بورسيه‌ها و خرج شدن آن در ستاد يكی از نامزدهای انتخابات سال 92 داد. صادقی مواضعش را با فضای مجازی تنظيم می‌كند و برای خوشايند كسانی كه برايش كف‌و‌سوت می‌زنند موضع می‌گيرد. پاس گلی كه دادستانی به محمود صادقی داد، باعث شد صادقی به جای آنكه در مسير "صادق‌‌زيباكلام شدن" قدم بردارد؛ به‌سوی "علی‌مطهری شدن" ميل كند.  كاش می‌گذاشتند شبهات مطرح شده توسط او پاسخ داده شود؛ نه آنكه با رفتاری شتاب‌زده، دستاويزی برای هوچی‌گری درست كنند...

اصولگرایان واقعی را بشناسیم

کوتاه از تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی

گزارش تحقیق و تفصحی که همین چند روز قبل در مجلس خوانده شد، سنگ محکی دیگر برای تشخیص سره از ناسره در میان سیاستمدارن بود. سنگ محکی که روحیه عدالتخواهانه را از روحیه محافظاکارانه جدا می کند.

بی‌قانونی‌ها و ریخت و پاش‌های میلیاردی تنها به دوره تصدی عناصر جریان انحرافی و مشخصا سعید مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی برنمی‌گردد؛ بلکه گزارش فوق که دوران گذشته را به خوبی بررسی کرده نشان از نظارت ناصحیح بر نحوه رفتار سازمان تامین اجتماعی دارد.

لیست بلندبالای تخلفات میران تامین اجتماعی یک نکته دیگر را نیز به ذهن متبادر می‌سازد. اینکه چرا جریان انحرافی تا این اندازه بر بودن سعید مرتضوی در این سازمان پافشاری کرد و علیرغم تذکرات نمایندگان اصولگرای واقعی مجلس همچون احمد توکلی، الیاس نادران، غلامعلی حدادعادل، علیرضا زاکانی و ... همچنان بر رویه غلط خود ادامه داد. 

یادمان نمی رود امثال علی مطهری به ظاهر اصولگرا را؛ که تلاشهای توکلی و حدادعادل را مسخره می کرد و یا افتخار کردن امثال مهدی کوچک زاده به سعید مرتضوی و یا حتی کسی مثل روح الله حسینیان که مخالف استیضاح شیخ الاسلامی بود (استیضاحی به به خاطر انتصاب مرتضوی در تامین احتماعی و پافشاری بر لغو نکردن آن انجام گرفت)!

اگرچه قسمت عمده‌ای از این گزارش به پرداخت‌های غیرمعقول به مدیران سازمان بازمی گردد اما نکته جالب دیگر این گزارش این است که در کنار برخی از چهره‌های مسئله‌دار دولت‌ گذشته، نام یک روزنامه اصلاح‌طلب حامی خاندان هاشمی رفسنجانی نیز به چشم می‌خورد!

در همین رابطه بخوانید: چه کسانی از تامین اجتماعی پول گرفتند؟/ از رحیمی و شیخ‌الاسلامی تا روزنامه‌ آرمان و هولدینگ سورینت

این آقا بلاهت سیاسی دارد...

عادت دارم وقتی مصاحبه های این هفته نامه جدید سیستم قوچانی ﴿آسمان﴾‌ را می خوانم، روی مغلطه ها، تاریخ سازی ها و عبارات شاذش ماژیک فسفری رنگی می کشم تا اگر بقیه این را از دستم گرفتند و خواندند با خواندن همین عبارات، سریع به مقصود آسمانی ها برسند.

چند روز پیش ها، سیدمحمد که از مواضع جدید علی مطهری شاکی بود؛ پیشنهاد داد برای افاضاتش کاری کنیم. چون اصولا از شخصیت مستقل علی مطهری خوشم می آید خیلی پیگیر ماجرا نشدم. اما امروز که داشتم  مصاحبه جلدی اش را می خواندم، به حرف سید رسیدم.

دو سه باری که با آقای مطهری نشست و برخواست داشتیم خیلی چیزها را برایم روشن کرد. علی مطهری را از کیهان شناختم و مقالات فرهنگی او. شاید بشود گفت شجاعت، دیانت، دغدغه فرهنگی، صراحت لهجه، دوری از مافیای قدرت و چندین و چند صفت دیگر دارد که می شود او را نماینده ای خوب دانست اما این روزها کفه ترازوی خوبی های این مرد خیلی سبک شده چرا که در برابر این همه صفت خوب، در آن طرف کفه خصوصت بارز این روزهای علی مطهری قرار گرفته است: بلاهت سیاسی...

علی آقا بالا برود یا نرود، پایین بیاید یا به زور بیاورندش، پسر آیت الله دکتر شهید مطهری باشد و داماد لاریجانی ها هم ایضا. هیچ فرقی ندارد به حالش،‌ او هر طور که حساب می کنم امروزش با دیروش تفاوت دارد و گرفتار بلاهت سیاسی است. 

بخش هایی از صحبت ایشان را با هم بخوانیم:

× اگر شهید مطهری بود، سرنوشت آیت‌الله منتظری جور دیگری می‌شد. زوج آیت‌الله مطهری و آیت‌الله منتظری می‌توانست کارساز باشد. آقای منتظری تاحد زیادی از شهید مطهری حرف شنوی داشت.

× اگر ایشان [شهید مطهری] بودند خیلی حوادث انقلاب به شکل دیگری اتفاق می افتاد. حتی سرنوشت اقای بازرگان به شکل دیگری می شد یا بحث آقای بنی صدر همین طور

×  قابل باور نیست کسی مثل هاشمی یا خاتمی کیف دلار برای براندازی گرفته باشد.

 

× به نظر من حرف آقای جنتی که همه سران و ساکتان فتنه رد صلاحیت شوند غیرمنطقی بود... خیلی‌ها که ساکت بودند برای این بود که می‌گفتند اگر بخواهیم صحبت کنیم باید ایرادهای این طرف را هم بگوییم، بنابراین مشکل می‌شود، پس بهتر است هیچ چیزی نگوییم. کار عاقلانه‌ای کردند.

× به نظرم اگر رییس‌جمهور آینده از ساکتین فتنه باشد بهتر است چون آنها معتدل‌تر و عاقل‌ترند.

× به نظرم مدیریت اصولگرایی در کشور موفق نبوده است. 

× حصر خانگی یعنی مجازات بدون محاکمه و اصلا معنی ندارد!


کاش علی مطهری در همان فرهنگ می ماند و وارد سیاست نمی شد...

در این مدت چه گذشت؟ (قسمت اول)

۱- بریز ، بگیر ، ببر ...

فریب افکار عموم یکی از ابزارهای قهر و غلبه است که نخبگان سیاسی با استفاده از آنان اهداف خود را به توده مردم تحمیل می کنند. قبل و بعد از حماسه پرشور ۲۲ خرداد ، شاهد بودیم عده ای از هر دو جناح فعلی کشور (اصلاح طلب و اصولگرا) با تمسک به سیاست های پوپولیستی درصدد برآمدند تا با بهره گیری از افکار عموم، به خواسته های خود دست یابند.

اگر به طور مصداقی بخواهیم این سیاست را بررسی کنیم می توانیم به بیانیه های اول و دوم مهندس موسوی و سخنان دور از اخلاق دکتر احمدی نژاد درباره متهم کردن آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت السلام ناطق نوری و فرزندانشان اشاره کنیم.دکتر احمدی نژاد

موسوی با دادن این بیانیه ها بدون آنکه از توده مردم بخواهند به خیابانها بریزند و به نتایج انتخابات اعتراض کنند، عامل اصلی اشاعه تفکر تردیدی درباره نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم شدند.

دکتر احمدی نژاد هم در جریان سفر انتخاباتی به مشهد و همچنین مناظره اول تلویزیونی، درصدد تخریب کسانی برآمدند که در جایگاهی فراجناحی هستند و این کار را علیرغم صحبت های صریح مقام معظم رهبری تا جایی پیش بردند که نتایج آن را در نماز جمعه ۲۶ تیر ماه دیدیم.

۲- کی بود؟ کی بود؟ من نبودم!

به اعتقاد شخصی من، مهندس موسویعملکرد سوال بر انگیز صداوسیما بعد از واکنشهای پرچمداران میدان نا آرامی های انتخابات (موسوی ، خاتمی ، کروبی)، باعث شد این اتفاق روی دیگری بر خود بگیرد و بخشی از مردم را که مظلوم نمایی اصلاحطلبان انها را فریفته با آنها همراه سازد.

علیرغم تمامی احترامی که برای جناب ضرغامی قائل هستم اما معتقدم ایشان بیش از حد یک طرفه عمل کردند. برای این ادعا نیز چندین و چند دلیل می توان آورد، من جمله:

*  آیت الله شاهرودی رئیس یکی از سه قوه ی این نظام است. آیا سانسور کردن بیانات ایشان تنها به این دلیل که از دکتر احمدی نژاد حمایت نکرده اند و حتی مخالف ایشان هم صحبت کردند با سیاست بی طرفی صدا و سیما که از سوی گردانندگان آن اعلام می شود، در یک جا جمع می شود؟

*  آیات عظام امینی، استادی و جوادی آملی آیا کوچکتر از کسانی همچون حجج اسلام صدیقی و پناهیان هستند؛ که صحبت ها و مواضع و خبرهای پیرامون شخصیت های دسته دوم در صدا و سیما و رسانه های دولتی منعکس می شود اما دسته اول سانسور می شود؟ چند درصد از مردم ایران بیانیۀ دفتر آیت الله جوادی دربارۀ حقیقت داشتن مسئلۀ هالۀ نور و کذب بودن ادعای رئیس جمهور را شنیدند؟

۳- سلام مشایی ؛ خداحافظ اصولگرایی!

قدیمترها وقتی افاضات آقای مشایی درباره اسرائیل و حمایت های همه جانبه دکتر احمدی نژاد و بیانات آیت الله مکارم شیرازی درباره بودن مشایی در دولت (چه لزومی دارد کسانی که اینگونه فکر می کنند جزء همکاران رئیس جمهوری باشند؟) را دیدیم از بودن با احمدی نژاد منصرف شدم. تمامی اقشار اصولگرایان این حمایت ها را تقبیح کردند. حتی کیهان، رجانیوز و جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز مخالف این توهین آشکار به نظرات علما بودند. علی مطهری در مجلس نامه ی سوال از رئیس جمهور را جمع کرد و در پایان بیانات مقام رهبری فصل الخطاب شد.

حال رئیس جمهور محترم با گفتن یک نه بزرگ به تمامی حامیان و علما، رحیم مشایی را به عنوان بزرگرین مسئول در قوه مجریه بعد از شخص خودشان برگزید.

پیش بینی: با توجه به آنکه از مدتها پیش و با قطعی شدن عدم حضور داوودی در پست معاونت اولی، بحث آن بود که برای تداوم خط فکری احمدی نژادی باید کسی معاون اول بشود که قرار است دور بعد کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم شود، جانشینی مشایی بودار است! 

علی مطهری: آقای احمدی‌نژاد ارادت خاصی به آقای مشایی دارد و از نظر معنوی او را مراد خود و خودش را مرید او می‌بیند. گویا رابطه معنوی‌ای میان آنها حاکم است که بنده از جزئیات آن خبر دقیقی ندارم. شاید ایشان کراماتی از آقای مشایی دیده‌اند که مریدشان شده‌اند.

حکم احمدی نژاد به مشایی: عصر، عصرظهوراست و شمادلباخته امام زمان و مومن و خودساخته