نُه دی؛ راز ماندگاری انقلاب

یک پرسش، دو نکته و یک پاسخ درباره ماندگاری انقلاب اسلامی؛

نهال نوپای انقلاب اسلامی، که از اوایل دهه 40 شمسی، بذر آن در خاک نهاده شد و در تاریخ 22 بهمن سر از خاک میهن بیرون آورد؛ از همان ابتدای پیدایش مورد هجوم نظام سلطه، جریان‏ های معارض با اسلام و فریب‏ خوردگان داخلی بوده است.

تصور کنید نظامی تازه تاسیس را؛ که از هر طرف با مشکلات عدیده ‏ای مواجه است. از یک سوی مورد حمله ناجوانمردانه رژیم تا دندان مسلح عراق و بیست و اندی هم‏ پیمانش قرار گرفته؛ از طرف دیگر هر لحظه بیش از لحظه قبل در کانون دسیسه‏ چینی و فتنه ‏گری نظام غرب قرار می‏ گیرد؛ از سمتی دیگر گروهک‏ های جدایی ‏طلب با تحریک بیگانگان در بعضی نقاط آن فعال شده ‏اند؛ و از طرفی دیگر هم مسئولین بلندپایه و حتی مردم کوچه و بازارش مورد ترورهای ناجوانمردانه قرار می ‏گیرند. البته در کنار این‏ ها، تحریم‏ های اقتصادی بر علیه کشور را نیز باید به عنوان یکی دیگر از حربه‏ هایی در نظر بگیرید که برای زمین زدن هر ملتی کافی است؛ به ویژه آنکه در آن زمان جمهوری اسلامی ایران کمتر از 5 سال از تاسیس آن می ‏گذشت.

سوالی که اینجا مطرح می ‏شود این است که، در جایی که غربی ‏ها با استفاده از انقلاب‏های رنگین و کودتاهای مخملین می‏ توانند حکومت‏ هایی همچون اوکراین، گرجستان و ... را تغییر بدهند؛ چگونه است با وجود آن‏که همه راه ‏ها بر علیه مردم ایران از جمله تهدیدها، دسیسه‏ چینی‏ها، تحریم‏ ها، ترورها و در یک کلام فتنه‏ انگیزی‏ ها را در تمامی این سی‏ و‏ اندی سال پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی امتحان کرده ‏اند؛ هنوز موفق نشده ‏اند کوچک‏ترین خللی در روند رو به رشد انقلاب اسلامی و انگیزه انقلابی قاطبه مردم ایران وارد کنند؟

نکته‏ ای که اینجا حائز اهمیت است این است که نه تنها دشمنان در تمامی این سال‏ها نتوانسته‏ اند به هدف خود یعنی حذف جمهوری اسلامی ایران نزدیک بشوند، بلکه امروز در مخمصه ‏ای به نام تکثیر انقلاب اسلامی ایران نیز گیر کرده ‏اند و هر روز با دست و پا زدنی مذبوحانه، بیش از پیش در گرداب شکست فرو می‏ روند؛ شکست‏ هایی که اگر بخواهیم تنها تیتروار به آن‏ها اشاره کنیم، مثنوی هفتاد من خواهد شد.

و اما پاسخ به این سوال چیست؟ رمز ماندگاری ملت ما و تکثیر شور انقلابی آن‏ها در سرتاسر دنیا به ویژه در بین ملت‏های عربی و اسلامی منطقه خاورمیانه چیست؟

حضرت آیت ‏الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب به این سوال پاسخ داده اند: «... راز ماندگارى این انقلاب، اتکاى به ایمان‏ هاست؛ اتکاى به خداست. لذا شما مى‌بینید آن روزى که توده‌ى عظیم مردم در سرتاسر کشور احساس کنند که دشمنى‌اى متوجه انقلاب است، احساس کنند که دشمنىِ جدى‌اى وجود دارد، بدون فراخوان حرکت می‏کنند ...»

به زبان دیگر، در مواجهه با تهدیدات جریان‏ های معاند بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، نقش سرمایه اجتماعی بی‏ بدیل نظام که منشعب از نیروی ایمان و توکل به خدا در میان ملت است؛ واقعیتی است که نظام‏ های دیگر از آن بی‏ بهره‏ اند.

***

اگر خدا قبول کند به پاسداشت نه دی، در هفته نامه پنجره شماره 121 که در سالگرد این حماسه بزرگ منتشر شد، پرونده ای تقریبا مفصل کار کرده ایم. اگرچه قطعا نمی ‏تواند حتی گوشه‏ ای از ابعاد «یوم ‏الله نهم‏ دی» به عنوان یکی از روزهای تجلی سرمایه اجتماعی انقلاب را  ادا کند؛ اما سعی کرده تا ادای دینی باشد در خور مردم شریف و بصیر ایران. پس بگیرید و بخوانید و لذت ببرید...


تحزب و هدایت فکری جامعه

رهhttp://farsi.khamenei.ir/Data/FA/Static/Works/Books/009/A.jpgبر معظم انقلاب در سفر تاریخی خود به استان کرمانشاه موضوعاتی را مطرح کردند که پیش از این بعضا مورد اختلاف و شبهه نزد بعضی از سیاسیون بود. از آن‎جا که در تاریخ کشورمان برخی گروه‎‎های سیاسی همچون: توده، رستاخیز، مجاهدین خلق و... نام حزب را برخود نهاده بودند این کلمه مورد حساسیت واقع شده و نوعی احساس ناخوشایند را در مردم نسبت به احزاب و تشکل‎‎های سیاسی ایجاد کرده بود. شاید به‎خاطر همین پدیده ذهنی غلط بود که جز در چند مورد، در سال‎های پس از انقلاب احزاب اسلامی و قدرتمند نتوانستند شکل بگیرند و فضای سیاسی کشور ما دچار روحیه‎ای حزب‎گریزانه شد. حضرت آیت‎الله خامنه‎ای در پنجمین روز سفر خود به استان کرمانشاه در جمع دانشجویان این استان پاسخی صریح به همه آن‎هایی که مخالف وجود ساختار حزبی در کشور هستند داده و فرمودند: «... ما با تحزب مطلقا مخالف نیستیم. این‎که خیال کنند ما با حزب و تحزب مخالفیم، نه، این‎طور نیست. قبل از پیروزی انقلاب، پایه‎‎های یک حزب بزرگ و فعال را خود ما ریختیم؛ اول انقلاب هم این حزب را تشکیل دادیم، امام هم تأیید کردند، چند سال هم با جدیت مشغول بودیم؛ البته بعد به جهاتی تعطیل شد. همان‎وقت به ما اشکال می‎کردند که تحزب با وحدت عمومی جامعه مخالف است. من آن‎وقت یک سخنرانی مفصلی کردم، که بعد هم پیاده شد و چاپ شد و پخش شد؛ تحت عنوان «وحدت و تحزب». تحزب می‎تواند در جامعه انجام بگیرد، در عین‎حال وحدت هم صدمه‎ای نبیند؛ این‎ها با هم منافاتی ندارد. منتها آن حزبی که موردنظر ماست، عبارت است از یک تشکیلاتی که نقش راهنمایی و هدایت آحاد مردم را به‎سمت یک آرمان‎هایی ایفا می‎کند... .» ایشان در ادامه احزاب را به دو دسته تقسیم کردند: یک دسته شامل احزابی که به جهت کانال‎کشی برای هدایت فکری جامعه پایه‎ریزی شده‎اند و هدف‎شان ارتقای جامعه به یک سطحی از معرفت و دانایی سیاسی و عقیدتی است که البته کسانی‎که یک چنین توانایی‎ای داشته باشند، به‎طور طبیعی در مسابقات قدرت و انتخابات هم صاحب رأی خواهند شد، ولی این هدف نهایی‎شان نیست. دوم؛ احزابی که تقلیدی از احزاب کنونی غرب هستند و صرفا باشگاه و مجموعه‎ای برای کسب قدرت هستند. گروهی با هم همراه می‎شوند تا با استفاده از سرمایه و امکانات مالی و استفاده از زد و بند‎های سیاسی به قدرت برسند. رهبر انقلاب در پایان این بخش از سخنان خود، حزب از نوع اول را که کارش کانال‎کشی در درون جامعه برای گسترش فکر درست و تربیت کادر است، مورد تأیید دانستند و حجت را برای آنان که مخالف تشکیل حزب در جامعه بودند، تمام کردند.
***
تاریخچه نهضت امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) و سلسله حوادث پس از مشروطیت که به پیروزی انقلاب اسلامی ایران انجامید، احزاب متعددی را به خود دیده که بعضا توانسته‎اند حوادث شگرفی را رغم بزنند و مسیر پیروزی انقلاب را سرعت بیشتری بدهند. فداییان اسلام به رهبری شهید مجتبی نواب صفوی و حزب جمهوری اسلامی، دو نمونه از تشکل‎‎های سیاسی و مذهبی موفق بوده‎اند. تحزب و تشکل در دوران پیش از انقلاب نمونه‎ای ابتکاری، نوین و مترقی از تشکیلات سیاسی بود که در دوران پس از انقلاب نیز توانست نمونه‎ای مناسب، اسلامی و مردمی به نظام سیاسی مردم‎سالاری دینی ارائه کند.

امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) به‎عنوان بنیان‎گذار انقلاب اسلامی ایران همواره حساسیت ویژه‎ای نسبت به تحزب داشتند. ایشان در روزگاری که افکار منحط ماتریالیستی غربی در قالب احزاب و دسته‌جات سیاسی همچون حزب توده، نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق و... ظهور و بروز پیدا کرده بودند پیوسته نسبت به سوء استفاده غرب از این مفهوم سیاسی برای به دام انداختن ملت‎ها هشدار می‎دادند و می‎فرمودند: «... [استعمارگران] احزابی درست کردند برای به دام انداختن ممالک عقب‎افتاده و ممالکی که از آن‎ها استفاده می‎خواستند بکنند. احزاب در آن‎جا این‎طور نبوده است که دو حزب مثلا با هم به حَسَب واقع یک اختلافی بکنند و یکی از آن‎ها به‎نفع دولت‎شان یا مملکت‎شان، یکی آن‎ها به‎خلاف او یک چیزی بگوید. لکن احزاب را به‎نظر می‎رسد که درست کرده‎اند برای این‎که دیگران هم به آن‎ها اقتدا کنند در درست کردن احزاب. در ممالک ما، و خصوصا در مملکت ایران، از اول که احزاب درست شده است، هر جمعیتی یک حزبی درست کرده، دشمن با احزاب دیگر. یک صحنه مبارزه بین احزاب. و این از باب این بوده است که چون خارجی‎‎ها می‎خواستند از اختلاف ملت‎ها، از اختلاف توده‎‎های مردم استفاده کنند، یکی از راه‎‎هایی که موجب این می‎شود که اختلاف پیدا بشود و مردم با هم در یک مسائلی مجتمع نشوند، قضیه احزاب بوده است. حزب درست می‎کردند. این حزب، حزبِ مثلا دموکرات، این حزب، حزبِ توده...»1

امام خمینی (رحمت‎الله‎علیه) در آن فضای مغشوش و فتنه گونه اوایل انقلاب، احزاب را به دو دسته تقسیم کردند؛ حزب‎الله و حزب الشیطان. «کوشش آن [حزب الهی] این است که دعوت به خود نکند، دعوت به خدا بکند، دعوت به الهیت و ملکوت بکند. آن چیزی که لازم است برای همه افراد بشر، این است که توجه کنند خودشان را در حزب خدا وارد کنند...»2

با این‎حال و با وجود تأکیدات حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) بر لزوم برپایی حزب‎الله و تمسک همه به آن، از آن‎جا که ایشان متعدد حزب به‎معنای غربی آن را رد کرده بودند، امروز برخی از عوام و حتی بعضی خواص نسبت به اعتقاد حضرت امام به حزب و تشکل سیاسی تردید دارند. در جواب این عده باید این بخش از سخنان امام(ره) را که در جلد شانزدهم صحیفه نور آمده، با صدای بلند خواند: «این‎طور نیست که «حزب» بد باشد و یا هر حزبی خوب باشد. میزان، ایده خوب است و اگر ایده چیز دیگری باشد این حزب شیطان است، هر اسمی هم داشته باشد...»

ایشان به کرات نیز تأکید صریح بر برپایی حزب خدا داشته‎اند؛ همانند آن‎جا که در جلد دوم صحیفه نور آمده است: «حالا که ایران قیام کرده است... سازمان بدهید به این قیام... تمام جناح‎ها با هم بشوند، سازمان واحد باشند. یک حزب الهی، حزب خدا، حزب‎الله...»3

حضرت آیت‎الله خامنه‎ای نیز از کسانی هستند که از همان بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نگاهی تشکیلاتی داشتند و خود نیز در فعالیت‎‎های حزبی وارد شده، جزو مؤسسین اصلی حزب جمهوری اسلامی بودند.

ایشان در همان سال‎های ابتدایی انقلاب سخنرانی‎‎های متعددی در تبیین حزب اسلامی، نسبت تحزب و وحدت و پاسخ به شبهه‎‎های پیرامون تقابل تحزب و وحدت داشته‎اند که در سال 1358 به‎صورت کتابی تحت عنوان «گفتاری در وحدت و تحزب» نیز منتشر شد. گذشته از این‎ها روشن است که نفس حضور ایشان در سمت دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی، نشان از آن دارد که ایشان مانعی بر سر راه ورود تحزب به‎جامعه نمی‎بینند؛ با این‎حال بعضی از متشرعین از این جهت که حزب را مفهومی کاملا غربی و مغایر با اصول اسلام ناب و تعدد احزاب را برخلاف مسأله حزب‎الله واحد می‎پندارند؛ در قبال مسأله تحزب موضعی منفی دارند. این ذهنیت غلط در حالی شکل گرفته که رهبر معظم انقلاب می‎فرمایند: «بعضی از مشکلات ما ناشی از ضعف بعضی از مدیریت‎هاست که به کار‎های جزیی و فعالیت‎های سیاسی و حزبی سرگرم و مشغول می‎شوند. این‎قدر که من در این‎خصوص تأکید می‎کنم، بعضی کسان می‎گویند فلانی با حزب و تحزب مخالف است؛ در صورتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اولین حزب را ما درست کردیم. اگر تحزب به‎معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد، من طرف‎دار آن هستم»4 ایشان در آخرین بیانات خود که در جمع دانشجویان استان کرمانشاه ایراد شد، بازهم به مسأله تحزب پرداختند و به روشنی تفاوت میان دیدگاه اسلام و غرب به این مسأله مهم جامعه بشری را تبیین کردند و در پاسخ به این سؤال که «نگاه ما به تحزب و حزب چیست؟» فرمودند: «ما با تحزب مطلقا مخالفتی نداریم و معتقدیم تحزب با وحدت جامعه منافاتی ندارد، به شرط آن‎که با نگاه درست ایجاد شود.»5

رهبری انقلاب با اشاره به این‎که دو نوع حزب می‎تواند در جامعه شکل گیرد، افزودند: «اگر حزبی برای کانال‎کشی و کادرسازی و هدایت فکری جامعه در زمینه‎‎های سیاسی، دینی، عقیدتی و دیگر عرصه‎‎ها به‎وجود آید و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، کاری خوب و موردتأیید است که البته این‎گونه احزاب، اگر در رقابت‎‎های سیاسی هم وارد شوند، به‎طور طبیعی برنده می‎شوند.»5

ایشان نوع دوم احزاب را حزب‎‎های قدرت‎طلب دانسته و در نفی این‎گونه احزاب فرمودند: «برخی احزاب مانند احزاب کنونی غرب در واقع باشگاه‎‎هایی برای کسب قدرت هستند و سعی می‎کنند از هر طریق از جمله زد و بند سیاسی به قدرت برسند که ما این‎گونه تحزب را تأیید نمی‎کنیم اما اگر کسانی با همین نگاه دنبال تشکیل حزب باشند، جلوی آن‎ها را نمی‎گیریم.»

آن‎چه روشن است این نکته است که دیدگاه مقام معظم رهبری در مورد عدم مخالفت با تحزب و نیز مبنا قرار دادن عملکرد و اهداف احزاب در تأیید و رد آنان، دقیقا منطبق بر اندیشه‎‎های سیاسی حضرت امام (رحمت‎الله‎علیه) در مورد تحزب در جامعه است که احزاب را به دو نوع الهی و شیطانی تقسیم می‎کردند. بنابراین بر طبق دیدگاه‎‎های صریح امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، نظام ولایت فقیه با حزب و تحزب در جامعه مطلقا تعارضی ندارد و صرفا آن‎چه یک حزب را بر دیگر احزاب برتری می‎دهد، بنیان فکری، ایده و هدف حزب است؛ احزابی که در پی کسب قدرت و منفعت شخصی باشند، مردود و احزابی که هدفشان خدمت، رشد و هدایت فکری جامعه است، مطلوب و مورد تأیید خواهند بود.

پی‎نوشت:
1- 3 دی 1357؛ سخنرانی در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور، نوفل لوشاتو، پاریس
2- صحیفه نور، جلد شانزدهم، 6 دی 1361؛ سخنرانی در جمع مسئولان حزب جمهوری اسلامی، جماران، تهران.
3- صحیفه نور، جلد دوم، صفحه 395
4- 12 آبان 1380؛ در دیدار با جوانان استان اصفهان.
5- 24 مهر 1390؛ در دیدار با دانشجویان استان کرمانشاه در جریان سفر به این استان.

حمایت مشروط

نگاهی به تعامل مقام معظم رهبری با دولت‎ها 

همه ساله، در سالروز بمب‎گذاری دفتر نخست‎وزیری و شهادت دو یار خدوم انقلاب؛ شهید محمدعلی رجایی و شهید محمدجواد باهنر؛ اعضای هیأت دولت به دیدار رهبر انقلاب می‎روند و گزارشی از عملکرد خود را خدمت ایشان ارائه می‎کنند. خصوصا در طول شش سال دولت اصول‎گرایان، رسم بر این بوده که در این دیدار رهبر معظم انقلاب، نصایح و رهنمود‎های خود را به اعضای هیأت دولت منتقل کنند و قریب به اتفاق این رهنمودها همگی در تاریخ ماندگار شده و از چکیده این بیانات می‎توان به مانیفست دولت انقلابی جمهوری اسلامی ایران دست یافت.


اولین حلقه از جلسات شش‎گانه اعضای هیأت دولت با رهبر انقلاب‎، در تاریخ شش شهریور سال 84 برگزار شد. رهبرانقلاب در این دیدار با اشاره به شعار‎های دولت مبنی بر تشکیل دولت اسلامی، ‎عدالت‎خواهی، مبارزه با فساد و... شاخصه‎‎های یک دولت اسلامی را تبیین کردند. در دیدار دوم در هفته دولت، سال 85 نیز به تببین اصول‎گرایی پرداختند و فسادستیزی، ساده‎زیستی، عدالت‎خواهی، استکبارستیزی، قانون‎گرایی، اجتناب از هوای نفس شخصی و گروهی، شایسته‎سالاری و... را به‎عنوان مهم‎ترین شاخصه‎‎های اصول‎گرایی مطرح کردند. در جلسات سال‎‎های بعد نیز با نصایح داهیانه خویش تلاش کردند، ناخالصی‎‎های بر سر راه حرکت جریان عظیم انقلاب اسلامی را نمایان کرده و با پیشنهادات خود، نسبت به ادامه روند‎های غلط هشدار بدهند.

اگرچه به وضوح و با نگاهی به کلام رهبری در می‎یابیم که ایشان از دولت نهم و دهم بیش از هر دولتی راضی هستند؛ به‎طوری‎که به‎صورت روشن این دولت را برترین دولت پس از مشروطه می‎خوانند؛ اما هرچه از سال 84 به جلوتر می‎آییم، در بیانات رهبری اشاراتی که در آن‎ها نشانه‎هایی از نارضایتی ایشان نسبت به انحراف از خدمت اصلی قابل ردیابی است. این مهم در آخرین دیدار دولت با رهبری که همین چند روز قبل برگزار شد نیز قابل‎مشاهده است، آن‎جا که رهبری از وعده‎‎هایی عملی نشده گلایه می‎کنند و می‎فرمایند: ‎«آقای رییس‎جمهوری اشاره کردند که به ما می‎گویند شما سطح توقعات مردم را بالا بردید. این بالا بردن سطح توقعات، ناشی از این نیست که شما نواقص خودتان را گفته‎اید، مردم توقعات‎شان بالا رفته. نه، توقعات با دادن وعده‎‎ها بالا می‎رود.» ایشان در بخش دیگری از بیانات خود از دولت خواستند آماری نسبی از کار‎های انجام شده به انجام نشده، منتشر کند و در جایی دیگر نیز بر لزوم پایبندی دولت به شعار‎های اولیه که با آن‎ها بر مصدر کار آمده تأکید کردند. همچنین ایشان با گوشزد این نکته که سند چشم‎انداز سند بالادستی است که باید اجرایی شود، دولت را به تلاش بیشتر در جهت تحقق جهاد اقتصادی و دوری از حاشیه‎ساز‎های مسأله‎دار فراخواندند.

جمع آن‎چه از سیر بیانات رهبر معظم انقلاب مستفاد می‎گردد، این است که گرچه رهبری خط اصلی این دولت را خط خدمت می‎دانند، اما به بسیاری از کارکرد‎ها و کم‎کاری‎‎هایی که انجام گرفته نیز انتقاد دارند. این بیان وقتی شفاف‎تر می‎شود که در این جمله رهبری تأمل کنیم:‎ «اگر چنان‎چه وعده‎ای به مردم داده بشود و عمل نشود، این، مشکلات درست خواهد کرد؛ نه‎فقط نسبت به دولت، بلکه به نظام.»

سه نکته ی ظریف از یک دیدار صمیمی

نکته اول: دیروز وقتی افکانه به عنوان نماينده اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل پشت تریبون رفت و صحبت هایش را این چنین آغاز کرد:‌ "آقای خامنه ای سلام! دوست داشتيم شما را يك بار آن گونه كه می خواهيد خطاب كنيم!" و همه متعجب خندیدند ‍‌معلوم بود که او نمی خواهد محافظه کارانه سخن بگوید.

حرفهایش که جلوتر می رود با تکبیر بچه ها همراه است. همه تایید می کنند. وقتی که می گوید: "دلمان از دست چپ و راست رئيس جمهور خون است!" همه خندیدند و سپس همهمه ای شد. یعنی اقا در این باره چه خواهد گفت؟ منتظر بودیم تا درباره این چپ و راست (رحیمی و مشایی و مرتضوی) آقا چیزی بگویند ... تا تکلیفمان را بدانیم.

بعدها آقا در ضمن سخنان خود با رندی خاصی، جواب ما و افكانه را داد: "یکی از دوستان گفت دلش از دست چپ و راست رئيس جمهور خون است؛ خب دل شما خون! (به یکباره جمعیت از خنده میترکد!) ولي توجه کنيد که اينها جزو مسائل اصلی نيست! من اظهار نظر نمی کنم، ولي مواظب باشيد مسائل درجه دوم جای مسائل درجه اول را نگيرد! مسائل را اصلی- فرعی کنيد!

نکته دوم: افکانه در ادامه صحبت خود از از احضار دانشجویان به دادگاه برای تجمع مقابل مجلس در قبال دانشگاه آزاد  و برخی واکنشهای تند به آن گلایه می کند. و باز هم اقا با ظنز خاصی جواب ما را می دهد؛شما که اینقدر گله می کنید که مسئولین نقدپذیر نیستند، شما چرا خودتان نقدپذیر نیستید و هر چیزی به گوشه قبای دانشجو، که دانشجو قبا هم ندارد! و جمعیت از ظرافت رهبری در پاسخ می خندند.

وقتی اقا سخن از این می کنند که شعارهای اكثر تجمع كنندگان بد نبود ؛ باید حساب کار دستمان بیاید که موضع احتمالی ایشان در قبال تندروی و کسانی که کیف انگلیسی باب کرده بودند ،‌ چیست!

و صحبت کلیدی آقا که نیاز به هیچ تفسیری ندارد:‌"مبادا كسی تصور كند كه رهبری برخلاف آنچه به عنوان نظر رسمی مطرح می كند، مواضع دیگری دارد كه به برخی خواص می گوید چرا كه این تصور مطلقاً درست نیست و اگر كسی چنین نسبتی بدهد گناه كبیره كرده است. خاطره ای هم می گویند که توطئه دشمنان بوده که پای رهبری را به یک قتل باز کنند، و در نماز جمعه گفتم که من اگر اعتقاد پیدا کنم کسی واجب القتل است در نماز جمعه خواهم گفت."

http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/08/565919_orig.jpg

در همین زمینه بخوانید:

‌× سه نکته مهم دیدار رهبر انقلاب با دانشجویان

×‌حاشیه هایی از دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب

خورشید من برآی: شعری از مقام معظم رهبری

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/bandirname/Rahbar.3-.jpg          

دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است           جان را هوای از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان       بانگ جرس به شوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم                باری علاج شوق گریبان دریدن است

شامم سیه تر است زگیسوی سرکشت           خورشید من برآی که وقت دمیدن است

بگرفت آب و رنگ ز فیض حضور تو                  هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمی کنم                        تقدیر غصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به دام هرس گشت آشنا           روزی «امین» سزا‍ لب حسرت گزیدن است


خاطرات حجت الاسلام ناطق نوری از مقام معظم رهبری

ناطق نوری

حجت الاسلام ناطق نوری در مصاحبه با  وب سایت رهبر انقلاب به بیان خاطرات خود از آشنایی با آیت الله خامنه ای و مبارزات ایشان در زمان رژیم طاغوت پرداخت.

جنابعالی در چه زمانی و از چه طریقی با آیت‌الله خامنه‌ای آشنا شدید؟

اولین مرتبه‌ای كه نام ایشان را شنیدید یا ایشان را از نزدیك دیدید در كجا و چه زمانی بود؟
آن مقداری كه حافظه من یاری می‌كند، من از سال 1340 با ایشان آشنا شدم. چون من سال 39 به قم رفتم. سال 1340، سالی است كه مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی از دنیا رفتند. سال اول منزل بودم. جایی اجاره كرده بودم. سال دوم به مدرسه رفتم، مدرسه‌ی حجتیه. از همان سال در مدرسه‌ی حجتیه با رهبر معظم انقلاب آشنا شدم. چون ایشان هم حجره‌شان در همین مدرسه بود و خوشبختانه در همان بلوكی هم بود كه ما حجره داشتیم. منتها ما طبقه‌ی اول بودیم و ایشان طبقه دوم. طبیعتاً مسیر راه ایشان، به گونه‌ای بود كه ‌باید از جلوی حجره‌ی ما عبور می‌كردند تا به حجره‌شان برسند. پس اولین آشنایی و برخورد من با ایشان از مدرسه‌ی حجتیه بود. اگر حافظه‌ام خطا نكند، همان سال 1340 با ایشان آشنا شدم.

خروش عاشورایی ملت ...

حقا که تو از سلاله فاطمه ای
با خنده خود به درد ما خاتمه ای

زیباتر از این نام ندیدم به جهان
سیدعلی حسینی خامنه ای

بازخوانی تاریخ: واکنش مقام معظم رهبری نسبت به تخریب هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تاریخی به امامت مقام معظم رهبری که یک هفته بعد از انتخابات برگزار شد، از اصلی‏‏ترین نقاط عطف در چند سال اخیر بود.

رهبر انقلاب در آن روز ذمن مذمت سیاه نمایی علیه دولت، در سخنانی صریح نسبت به ایراد اتهامات اثبات نشده نسبت به آیت الله هاشمی و حجت الاسلام ناطق نوری واکنش نشان دادند.

اما این اولین بار نبود که این اتفاق رخ داده بود بلکه رهبر معظم انقلاب در تاریخ هفتم تیرماه 1384 و به فاصله یک روز بعد از دور دوم انتخابات نهم ریاست جمهوری نیز در دیدار با اعضای خانواده های شهدای هفتم تیر و مسئولین قوه قضاییه ضمن اشاره به برگزاری انتخابات و حضور مردم به تخریب های انجام گرفته در طول انتخابات نیز اشاره کردند و از جمله خواستار تعقیب و پیدا کردن عوامل تخریب‏ها و از جمله تخریب‏های صورت گرفته علیه اکبر هاشمی رفسنجانی شدند.


متن این بیانات بدین شرح است:

با توجه به حضور مسئولان قوه‏‏ى قضائيه، اين را هم عرض كنم: در خلال اين انتخابات، برخى كارهايى انجام گرفت كه بنده به عواملى كه اين كارها را انجام دادند، بدبينم؛ اين تخريبهايى كه صورت گرفت. بعضى از تخريبها البته از روى بى‏توجهى بود؛ بعضى از آقايان و نامزدها يا طرفداران آنها با محاسباتى، حرفهايى نسبت به نظام زدند كه واقع‏بينانه نبود؛ خيلى از مثبتات نظام، از كارهاى بزرگ نظام ناديده گرفته شد و سياه‏نمايى شد. و پيشرفتهاى عظيمى كه به وسيله‏ى دولتها در اين سالها به وجود آمده، نديده گرفته شد؛

اينها از روى غفلت بود، ليكن بعضى از اين تخريبها از روى غفلت نبود. تعدادى از نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى مورد تخريب قرار گرفتند؛ تخريبهاى غير منصفانه و ناجوانمردانه؛ حتّى شخصيت موجهى مثل آقاى هاشمى رفسنجانى كه شخصيت محترم و باسابقه‌اى است، از دم اين تخريبها در امان نماند. اين، حادثه‏ى بدى بود. رحمت الهى را نبايد با اين‏گونه كارها آلوده كرد؛ با اين كه ما تأكيد كرده بوديم. امروز چون گذشته است، من نصيحت مى‏كنم؛ اما مسئولان قضايى و غير قضايى، غير از نصيحت، وظايف ديگر هم دارند؛ آنها عوامل اين تخريبها را تعقيب كنند و آنها را پيدا كنند.

يك عده به طور مسلّم از روى جهالت و غفلت اين كار را كردند، كه البته فعل حرامى انجام گرفت؛ ليكن بسيارى از كارهايى كه انجام گرفت، كار كسانى بود كه به هيچ يك از نامزدها علاقه‏‌اى نداشتند و تخريب آنها براى تخريبِ فضاى انتخابات انجام گرفت؛ آنها تخريب كردند، براى زير سؤال بردن نظام اسلامى. ما در اختلافات بزرگ مذهبى، فكرى، سياسى ديده‏ايم كه كسانى وارد ميدان فتنه‏انگيزى مى‏شوند و از زبان اين، آن را مى‏كوبند؛ از زبان آن، اين را مى‏كوبند؛ در حالى كه نه به اين علاقه دارند، نه به آن!

اينها را پيدا كنيد؛ مقصران اصلى بايستى مشخص شوند، كه مطمئناً دست دشمن در كار است. بعضى اظهارات، متأسفانه عزيزترين قشرهاى اين كشور، جوانانِ مؤمن و بسيجى، را زير سؤال برد! اين‏جور نيست، بلكه دستهاى دشمن است كه در كار است براى فتنه‏انگيزى و براى ايجاد فساد.