دگردیسی های شیخ مهدی!

آنان که روزی دم از ولایت فقیه و حکومت اسلامی می زدند، بر اساس القائات اطرافیانشان شدند منتظری ها و شریعتمداری ها که مطرود ملت مسلمان ایران شدند.

در این پست قصد دارم تا با انتشار تنها 3 عکس و 3 نقل قول از شیخ مهدی کروبی همین رفتار و عدم بصیرت و چرخش در ادبیات دوستان قدیم و دشمنان جدید نظام اسلامی را به نمایش در بیاورم...

کروبی کسی است که روزی در مجلس ششم مدافع ولایت فقیه مطلقه بود و امروز مخالف آن ...


پرده اول (17/3/1388):

                          درباره نظارت استصوابی، بالاخره شوراي نگهبان نظارت دارد، بنده هم نظارت شورای نگهبان را قبول دارم و بايد هم شورای نگهبان ناظر باشد اگر ناظر نباشد دولت‌های آمده مجلس فرمايشی درست می‌كنند اما حدود اين نظارت بايد مشخص و توضيح داده شود و اينكه سليقه‌ای نشود كه هر وقت دل آنها خواست عمل كنند و الا بنده هم طرفدار اصل نهاد شورای نگهبان هستم ولي نظارت هم بايد باشد.

برای چندين بار تكرار مي‌كنم، قانون اساسي دو بخش دارد یک بخش آن قابل تغيير نيست كه جمهوری اسلامی و حكومت دينی است كه مجتهد جامع الشرايط در راس آن قرار دارد و اين‌ها برای بنده اصل است.[1]

http://alirajabi.persiangig.com/image/news/karoubi%27s%20Metamorphosis/karoubi1.jpg



پرده دوم (9/11/1388):

                                  من ولایت فقیه را می پذیرم. جمهوری اسلامی را می پذیرم و قانون اساسی را نیز می پذیرم. با شعارهایی که ساختارشکن هستند موافق نیستم! [2]

http://alirajabi.persiangig.com/image/news/karoubi%27s%20Metamorphosis/karoubi2.jpg



پرده سوم (30/3/1389):

                                   اختیار و دامنه ولایت فقیه آنقدر توسعه داده شد که بعید می دانم در مواردی این مقدار اختیار از سوی خداوند به پیامبران و ائمه معصومین نیز داده شده باشد و حتی گمان نمی کنم که خدا چنین حقی برای چنین برخوردی با بندگان را برای خودش نیز اعمال کند .... [3]

http://alirajabi.persiangig.com/image/news/karoubi%27s%20Metamorphosis/karoubi3.jpg

و امروز باید دید اینان که روزی خود در مسند کار بودند آیا اعتقادشان به ولایت فقیه فققط برای حفظ موقعیت و صندلی بوده یا واقعا به همین راحتی تغییر عقیده داده اند؟!

اقای شیخ مهدی کروبی!

اگر دین نداری لااقل آزاد مرد باش. یا مثل رجوی ها و قطب زاده ها شمشیر می بستی و از همان اول با همه مخالفت می کردی و یا حداقل همچون سروش و کدیور داد بزن و بگو که ولایت را از اصل قبول نداری ...

آقای کروبی! مطمئن باش امت حزب الله از دست تو ناراحت تر از این نمی شود ،  هرچه خواهی کن! بلکه فقط این دوستانت ( هستند که بیشتر خوشحال می شوند! اما بدان و آگاه باش در آن دنیا آن لباس طلبگی که به تن کرده ای جلویت را خواهد گرفت. دیگر از ابوموسی اشعری و اشعث ابن قیس و  یا حتی منتظری و شریعتمداری که بزرگتر نیستی!

عدالت آقای قوه قضائیه که تو را نمی گیرد و امیدمی به آن نیست ، اما مطمئن باش روز قیامت ، آن 300 میلیونها که گرفتی و خوردی و بردی و نگفتی که از کجا آمد بدجوری رااهت رو می گیره ...


مرتبط: خبرآنلاین/ اعتقاد کروبی به ولایت مطلقه فقیه در سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین صدیقی
مرتبط: رجانیوز / مرندی: موسوی و کروبی از ابتدا با ولایت فقیه مشکل داشتند



پی نوشت:
1- سخنان کروبی در مناظره با موسوی /  منبع: پارلمان نیوز
2- کروبی در مصاحبه با فاینشنال تایمز  /  منبع: پیک ایران
3- بیانیه شیخ کروبی درباره ولایت فقیه  / منبع: سحام نیوز

جاسبی از دید گل آقا!

http://alirajabi.persiangig.com/image/Caricature/JasbiInGolAgha.jpg


منبع: نشریه گل آقا ؛ پنج شنبه 7 آبان 1377



مرتبط:  بند میم وصیت نامه امام

         مافیای قدرت دانشگاه آزاد و نمایندگان وامدار ...

سلام بر خورشید دوکوهه ...

http://alirajabi.persiangig.com/image/shohada/HajAhmad.jpg


"... سوار بر لندرورِ داشتیم همراه حاج ‏احمد از مریوان خارج مى‏شدیم. مطابق معمول، حاجى می خواست به پایگاه‏هاى اطراف سرکشى کند. آن روزها به دلیل در پیش بودن عملیات محمد رسول‏اللَّه (ص)، به تازگى یک سرى نیروى بسیجى برایمان فرستاده بودند و حاج‏احمد خیلى خودش را مقید مى‏دانست تا به آنها رسیدگى کند. اواسط راه، یک دفعه دیدم حاج احمد با یک لحن تند و آشفته‏ به من نهیب مى‏زند: على، بزن کنار! 

من که از این برآشفتگى ناگهانى حاجى خیلى دستپاچه شده بودم، پرسیدم: چى شده حاجى مگه؟ با تیغه دست محکم روى داشبورد کوبید و گفت: به تو مى‏گم بزن کنار، همین حالا! 

کوبیدم روى ترمز. به خاطر یخبندان دى‏ماه و سطح لغزنده جاده، ماشین کمى سُر خورد تا در حاشیه جاده متوقف بشود. حاجى معطل نکرد، سریع از ماشین بیرون پرید. 

من هم پشت سرش از ماشین خارج شدم. دیدم آن دست جاده، یک بچه بسیجى حدوداً چهارده - پانزده ساله، روى یک تَلِ بزرگ برفى، ایستاده. مثلاً نیروى تأمین جاده بود. یک دست لباس خال پلنگى گل و گشاد به تن داشت.
زبانه پوتین‏هایش بیرون زده بودند و بندهاى‏شان هم باز بود. جیب خشاب‏هایش به صورت کج و معوجى از فانسقه‏اش آویزان بود. تفنگ ژ-3 را هم به جاى آنکه روى دست گرفته باشد، از بند به شانه‏اش انداخته و براى گرم کردن خودش، توى دست‏هاى کبود شده‏اش "ها " می کرد.

خلاصه، هیچ‏ چیز او به یک نیروى تأمین جاده شباهت نداشت. حالا، از این طرف، احمد هم با آن لباس کردى تنش و کلاه‏کشىِ کاموایى که لبه آن را تا زیر ابروهایش پایین کشیده بود، هیبت غریبى داشت و با چنین سر و وضعى مثل برقِ بلا داشت مى‏رفت به سمت آن بنده خدا. معلوم بود از این برخورد بوى خوشى به مشام نمى‏رسد. فهمیدم اگر دیر بجنبم، حتماً با او برخورد تندى خواهد کرد. سریع خودم را به حاجى رساندم اما دیگر دیر شده بود.

احمد تا با او رودررو شد، با یک قهر و غضبى گفت: این چه وضع نگهبانى دادنه؟ کی به تو آموزش داده؟ اصلاً بگو ببینم، کی تو را اینجا تأمین گذاشته؟! 

بعد هم دست دراز کرد، تفنگ را از سرشانه او قاپید، سریع خشاب آن را در آورد و گلنگدن کشید و تو لوله نگاهى انداخت و باز غرّید: «این تفنگه یا لوله بخارى! »از آن طرف، آن طفل معصوم که بدجورى از این برخورد توفانى احمد یکه خورده بود، با آن جُثّه لاغر و قد و قواره کوچکش، عین یک گنجشک داشت مى‏لرزید و فقط بِر و بِر داشت به این تازه وارد اخمو و تندخو نگاه مى‏کرد.

احمد پرسید: «نیروى کدوم پایگاهى؟» به زحمت لب باز کرد و گفت: «سروآباد». احمد تفنگ را به طرف او گرفت اما پسرک یکدفعه‏اى بُغضش ترکید و همان‏طور که سرش را بالا گرفته بود و توى چشم‏هاى احمد زل زده بود، اشک از چشم‏هایش سرازیر شد و گفت: «شما خودت کى هستى که اومدی سر من داد مى‏زنى؟ اسمت چیه؟ نیروى کدام پایگاهى؟» 

آقا، احمد را می ‏بینى؛ متعجب در سکوت به او خیره شده بود. پسرک با همان بغض و اشک و لحن معترض توى سینه احمد درآمد که: « لااقل خوب بود مى ‏دونستى من کى هستم!... اصلاً تو مى‏دانى فرمانده من کیه؟... من نیروی حاج احمدم. دعا کن، فقط دعا کن پاى من به مریوان نرسه! اگر برم مریوان ، یک راست مى‏رم پیش http://sites.google.com/site/irnoncom/irnon1/ey-vay-bar-asiry-kaz-yad-rafte-bashad.jpgبرادر احمد، اون مى ‏دونه حق کسایى که به خودشون جرأت بدن سر بسیجى داد بزنن را چطور کف دست‏شون بذاره! حالا چرا لال شدى؟ یالاّ اسم خودت رو بگو ببینم! اسم مسؤولت چیه؟» 

آقا، تازه فهمیدیم طفلک چون یک راست از سنندج به سروآباد رفته، اصلاً احمد را قبلاً ندیده و نمى‏شناسد. از آن طرف، حاجى را مى‏ گویید؟ همان جا صد بار مُرد و زنده شد. رفت جلو و با آن دست‏هاى درشتش، این بسیجى کوچک را در آغوش گرفت و در حالى که او را مثل جان شیرین در آغوش خودش مى‏فشرد، با یک لحن بُغض‏آلودى به زحمت گفت: «غلط کردم برادر جان... غلط کردم!» 

آن طفلک هم که هنوز متوجه موضوع نشده بود، در حالى که به سختى تقلاّ مى‏کرد از آغوش احمد خارج شود، مى‏گفت: «اینا رو به من نگو، تو بازداشتى، پُستم که تموم شد، یک راست مى‏ برمت پیش برادر احمد!

لینک : چهار دیپلمات - اسیر ایرانی در چنگ رژیم اشغالگر قدس

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هنرمندان صداوسیما


بیانات مقام معظم رهبری
....

لینک مرتبط: گزارشی از دیدار دست‌اندركاران و هنرمندان رسانه‌ی ملی با حضرت آيت‌الله خامنه‌ای


سخنان شهاب حسینی در حضور رهبر انقلاب
.....

بررسی و تحلیل جریان اپوزیسیونی - دانشجویی "داب"

http://alirajabi.persiangig.com/image/news/Dab/Dab4.GIF

بررسی و تحلیل جریان اپوزیسیونی - دانشجویی "داب"
معرفی
: در دوران اصلاحات و با علنی‏ تر شدن اختلافات درونی درون دفتر تحکیم وحدت در سال 79 و 80، تعدادی از دانشگاههای عضو دفتر تحکیم وحدت در دنشگاه شیراز نشستی را برگزار کردند که به طیف شیراز معروف شدند. عده ای دیگر از انجمن ها نیز در اعتراض به این نشست، در دانشگاه علامه دست به برگزاری نشستی زدند که بعدها به طیف علامه معروف شدند.
بعدها همین طیف علمه نیز به سه دسته فکری تقسیم شد: مدرن - دموکراسی خواه - سنتی
فراکسیون مدرن طیف علامه از لحاظ تئوریک به جریان ملی مذهبی نزدیک است. این افراد دل به گزاره های لیبرال - دموکرات بسته و سعی در نشر شعار اساسی خود (آزادی-دموکراسی) در فضای دانشگاه ها دارد. در این میان جریانی موسوم به "داب" متولد شد که بر ارجحیت سوسیالیم بر لیبرالیسم تاکید دارد و بر خلاف جریاین اولیه سوسیال - دموکرات هستند.

"داب" مخفف عبارت روبه روست: دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب.  این خط فکری به صورت رسمی از نیمه دوم سال 1386 در دانشگاه ها شکل گرفت. 26 بهمن 1386 بیانیه کوتاه با نام "بیانیه اعلام موجودیت داشجویان سوسیالیست دانشگاه های سراسر ایران" با شعار 1-مرگ بر نظام سرمایه داری و طبقاتی، 2 زنده با آزادی و برابری 3- زنده باد سوسیالیسم منتشر شد. این بیانیه اولین حرکت عنوان دار "داب" بود.

مبانی تئوریک و رفتاری داب:

1- اعتقاد به مارکسیسم و سوسیالیسم:
داب از لحاظ تئوری و رفتار به گروه های چپ گرا و مارکسیست نزدیک است. دابی ها اندیشه های کمونیستی دارند. کمونیسمی که سالهاست با از هم پاشیده شدن شوروی سابق مرده و هم اکنون دیگر اقبالی در جهان به سمت آن نیست. آنها اعتقاد دارند می توانند با به کارگیری مارکسیسم به عنوان یک تئوری اجتماعی متغیر برای تغییر نظام حاکم استفاده کنند و هم چنین می خواهند با بهره گیری از کمونیسم به عنوان یک سازمان اجتماعی، با سلب مالکیت خصوصی بر منابع تولیدی یا به حداقل رسانیدن آن به قول خودشان از تمرکز قدرت و نظام سرمایه داری جلوگیری کنند!
http://alirajabi.persiangig.com/image/news/Dab/Dab3.jpg

2- سکولاریسم و نفی گزاره های دینی:
داب به دلیل درگیری با اندیشه های غربی سوسیالیتی - کمونیستی ، که پایه اصلی آنها اصالت انسان است، یا با دین به مخالفت می پردازد و درخواست حذف ان را دارد یا نگاهی سکولاریستی به آن دارد و دین را از صفحه اجتماع و زندگی بشر طرد می کنند. اعضای داب عمدتا افرادی سکولارمآب و لاابالی از نظر دینی و اخلاقی هستند.

3- پشتیبانی از جنبش های کارگری ، جنبش زنان و جنبش های دفاع از حقوق همجنس بازان
دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب به دلیل روش اعتراضی خود در مقابل حکومت جمهوری اسلامی ایران، با تمامی جنبش های به اصطلاح معترض عقد اخوت بسته است! و از هر دستاویزی برای مطرح کردن خود سود می برد.
با بررسی سایت ها و وبلاگهای منتسب به داب ، میتوان به وضوح این نزدیک و اخوت فکری و عملی را میان داب و سایر به اصطلاح ها جنبش ها دید. این سایت های اینترنتی و حتی نشریات آنها در دانشگاه ها به طور گسترده ای نسبت به پوشش اخبار مرتبط با جنبش کارگری، جنبش هشت مارچ، جنبش های فمنیسیت و حتی اخبار مربوط به گروه های طرفدار آزاد جنسی و همجنس بازی در ایران می پردازند.

http://alirajabi.persiangig.com/image/news/Dab/Dab1.jpg

4- استفاده از اعتراضات صنفی
داب اعتقاد دارد با استفاده از اعتراضات صنفی می تواند پیش درآمدی بر شورش های سیاسی ایجاد کند. چنانچه که در دو سال اخیر در بیشتر دانشگاته های کشور که اعتراضات صنفی صورت گرفته ، داب نیز به نوعی خود را به آنها نزدیک کرده است و نمونه بارز آن در دانشگاه تربیت معلم رخ داد و داب با سوار شدن اعتراضات 12روزه صنفی دانشجویان، خود را در دانشگاه معرفی کرد.

http://alirajabi.persiangig.com/image/news/Dab/Dab2.JPG

5- تشکیل کمیته های آزادی برای دستگیرشدگان دانشجویی، کارگری، فمینیت و یا همجنس گرا
دابی ها به صورت بسیار چراغ خاموش خزنده اقدام به تطهیر دانشجویان مارکسیست دستگیر شده می کنند. و با تبلیغات شدید در فضای مجازی و دانشگاه ها سعی در همراه سازی افکار عمومی دانشجویی در حتی کارگری و... دارد. دابی ها در این خصوص اقدام به راه اندازی کمپین ها، چاپ اعلامیه و نشریات در دنشگاهها، اعلام همدردی با خانواده دستگیرشدگان، اعلام همبستگی با جنبشهای دفاع از حقوق کارگران، دفاع از حقوق زنان و دفاع ار حقوق همجنس گرایان و سایر موارد مشابه دارند.

پی نوشت ها:
* دابی ها همچون بقیه مارکسیست ها علاقه خاصی به استفاده از کلمه رفیق و رنگ قرمز دارند!
* استعمال نمادهای مارکسیستی در میان این افراد به وضوح قابل مشاهده است: گل سرخ، داس و چکش، کلاه چه گوارا و ...
* این جنبش به صورت بسیار تشکیلاتی و منظم در حال گسترش در تمامی دانشگاه ها هستند و حتی در افق های خود ورود این تفکر سطح مدارس را نیز در نظر دارند.
* شعارهای اصلی آنها: "نان، برابری، آزادی" / "یا سوسیالیسم یا بربریت" / "آزادی، برابری، هویت انسانی"


کلام آخر:

از آنجا که خود یک فعال دانشجویی هستم از نزدیک با بعضی از افراد آشنا هستم. و تمامی صحبت های مطرح شده، تجربیات شخصی خود من بود. اما واقعا باید برای دانشجویانی که خود را طرفدار مراکسیسم و کمونیسم می دانند تاسف بخورم! به قول دکتر حسن عباسی امروزه دیگر مارکسیسم در جهان مرده است و دیگر عصر شوروی و کوبا تمام شده! امروزه هر دولتی که ادعای چپ بودن دارد، (اشاره به بولیوی، کوبا ، ونزوئلا و ... )برای ادامه حیات سیاسی خود در مقابل امپریالیسم، ابتدا باید شرفیاب مقامات ایران بشود و از ما اجازه فعالیت بگیرد!

بازتاب :  وبسایت جنگ نرمشبکه خبر دانشجو

نتایج دادگاه کهریزک + بیانیه پروفسور رهنورد !

خبر خیلی صریح است:

سازمان قضایی نیروهای مسلح عصر چهارشنبه 9تیر، نتایج رسیدگی به پرونده های متهمان بازداشتگاه کهریزک و کوی دانشگاه را اعلام کرد و بر اساس این حکم، دو نفر از متهمان را به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی منتهی به قتل مرحومان امیرجوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی علاوه بر حبس، انفصال موقت از خدمت، جزای نقدی، شلاق تعزیری و پرداخت دیه، به قصاص نفس و 9 متهم دیگر را حسب اتهامات منتسب به آنان، به تحمل حبس، پرداخت دیه، جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و شلاق تعزیری محکوم نموده و یکی از متهمان نیز به دلیل عدم احراز جرم، از اتهامات وارده تبرئه شده است.

امیدواریم به زودی قوه قضائیه نیز با قاضیان و متهم اصلی پرونده (آقای دادستان سابق) برخورد کند.

مرتبط: آخرین اخبار از داداگاه کهریزک و کوی دانشگاه
مرتبط: متهم اصلی جنایت کهریزک معرفی شد + عکس



و اما نکته ای که برای من جالب است واکنش احتمالی روشنفکرترین زن مسلمان یعنی پروفسور رهنورد است. ایشان احتمالا بیانیه به شرح زیر صادر خواهند کرد

مردم شریف ایران

ما هنوز هم هستیم. جنبش ما زنده است و داریم هنوز هم می جنبیم.

شنیده شده ایادی دولتی و عده ای قاضی نما که به خاطر ساندیس با اتوبوس بدون پلاک سپاه و بسیج به محل کار خود در سازمان قضایی ارتش رفته بودند ، بنا بر هیچ گونه شواهدی ، تصمیم گرفته اند بر خلاف احکام صریح اسلامی مبنی بر قصاص قاتل، مجرمین کهریزک را هم اعدام کنند!

ضمن اعلام برائت جنبش سبزمون از این قضیه، بنده از همین جا اعلام می کنم، اعدام نکنیدشان لطفا ارشادشان کنید!

مرتبط: پیشنهاد جدید زهرا رهنورد: به جای اعدام ارشاد کنید

مرتبط: به بهانه سالروز نظریه قرن، داماد لرستان

بند میم وصیت‏نامه امام

شورای عالی انقلاب فرهنگی پرونده دانشگاه آزاد را به جریان می اندازد. قرار است اساسنامه جدید را اجرایی کنند، مدیریت را می خواهند عوض کنند ، خبرهای خوبی به گوش می رسد. دست مدیران هزار فامیل انگار قرار است از دانشگاه آزاد قطع شود ، دانشگاه آژاد قرار است ملی بشود ....

اما ناگهان ... خبر می رسد نمایندگان مجلس طرح وقف دانشگاه آزاد را در مجلس آورده اند. وقف چه چیزی؟ آیا دانشگاه آزاد ملک خصوصی شماست که می خواهید آن را وقف کنید؟

اما تعجب بر انگیز آن است که این طرح بدون آنکه در نوبت باشد با لابی گری خاص هیات رئیسه و بعضی نمایندگان مطرح و تصویب می شود .... عداه ای اعتراض می کنند اما لابی جاسبی و رفقا قوی تر از این حرفهاست ، مجلسی ها هم وام دارند یا خودشان هیات علمی شده اند یا فرزندانشان ...

تنها یک روز از تصویب مصوبه ننگین مجلسیان گذشت و جوانان انقلابی و عدالتخواهانی که این بی عدالتی را بر نمی تابند، طبق بند میم وصیت نامه امام خمینی در جلوی مجلس، دست به اعتراض زدند:

م- اكنون‌ وصیت‌ من‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در حال‌ و آینده‌ و رئیس‌جمهور و رؤسای‌ جمهور مابعد و به‌ شورای‌ نگهبان‌ و شورای‌ قضایی‌ و دولت‌ در هر زمان‌، آن‌ است‌ كه‌ نگذارند این‌ دستگاههای‌ خبری‌ و مطبوعات‌ و مجله‌ها از اسلام‌ و مصالح‌ كشور منحرف‌ شوند. و باید همه‌ بدانیم‌ كه‌ آزادی‌ به‌ شكل‌ غربی‌ آن‌، كه‌ موجب‌ تباهی‌ جوانان‌ و دختران‌ و پسران‌ می‌شود، از نظر اسلام‌ و عقل‌ محكوم‌ است‌. و تبلیغات‌ و مقالات‌ و سخنرانیها و كتب‌ و مجلات‌ برخلاف‌ اسلام‌ و عفت‌ عمومی‌ و مصالح‌ كشور حرام‌ است‌. و بر همة‌ ما و همة‌ مسلمانان‌ جلوگیری‌ از آنها واجب‌ است‌. و از آزادیهای‌ مخرب‌ باید جلوگیری‌ شود. و از آنچه‌ در نظر شرع‌ حرام‌ و آنچه‌ برخلاف‌ مسیر ملت‌ و كشور اسلامی‌ و مخالف‌ با حیثیت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ است‌ به‌ طور قاطع‌ اگر جلوگیری‌ نشود، همه‌ مسئول‌ می‌باشند.
و مردم‌ و جوانان‌ حزب‌اللهی‌ اگر برخورد به‌ یكی‌ از امور مذكور نمودند به‌ دستگاههای‌ مربوطه‌ رجوع‌ كنند و اگر آنان‌ كوتاهی‌ نمودند، خودشان‌ مكلف‌ به‌ جلوگیری‌ هستند. خداوند تعالی‌ مددكار همه‌ باشد.


اماما! شاهد باش من هم اعتراض کردم!
مرتبط:  مافیای قدرت دانشگاه آزاد و نمایندگان وامدار ...

پ.ن. از بعضی از شعارها ناراضی بودم