شور انقلابی؛ شعور انقلابی و مرضی به نام «مصلحت نبینی»
تجمع در برابر مجلس در اعتراض به وقف دانشگاه آزاد
مجلس شورای اسلامی به مصوبه ای رای می دهد که دانشگاه آزاد را ملک شخصی عده ای می پندارد و آن را موقوفه ای از طرف آنها. دانشجو -به عنوان قشری که وابستگی سیاسی ندارد- از این اقدام خلاف قانون و خلاف نظر رهبری، خشمگین است و در جلوی مجلس تجمعی اعتراض آمیز برگزار می کند.
این تجمع و تحصن که برخواسته از شور انقلابی دانشجویان است اما به جایی کشیده می شود که اساس دانشگاه آزاد و اساس مجلس شورای اسلامی به عنوان عصاره ی فضائل ملت را زیر سوال می برد و با تندروی بعضی دانشجویان و موج سواری عده ای از خود مجلسی ها به انحراف کشیده می شود؛ به طوریکه دکتر علیرضا زاکانی از فعالان تجمع دانشگاه آزاد، بعدها درباره این تجمع می گوید: «... این تجمع که با نیت بسیار خوبی تشکیل شده بود، مورد سوءاستفاده قرار گرفت و دستخوش حوادثی شد. عده ای هم بر موج احساسات سوار شدند و از اساس، اصل مجلس را زیر سؤال بردند. بعضی از همکاران خود ما هم با آنها همصدا شدند. اما ما در همان جمع، با سمتوسویی که تجمع می رفت، مخالفت کردیم، چرا که باید مجلس را از این تصمیم غلط جدا می کردیم... »

یازدهم رمضان سال 89؛ در دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب، ایشان نیز به روشنی نسبت به رفتارهای بعضی دانشجویان در تحصن مقابل مجلس شورای اسلامی - که در اعتراض به مصوبه وقف دانشکاه آزاد برگزار شده بود- گلایه کردند:
اسفساریه تبصره 3 ماده 71 قانون خدمات کشوری
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در پاسخ به استفساریه ای تبصره ای را مصوب می کنند که بر اساس آن مقامات سیاسی پس از پایان مسئولیت خود همواره 80 درصد حقوق جایگاه سیاسی خود را دریافت می کنند. اشکال اساسی این مصوبه در لفظ همواره است.
اعتراض ها شروع می شود. هفت نماینده مجلس در نامه ای ضمن برشمردن نکاتی مهم نسبت به لغو این اسفساریه که چند روز قبل از آن مصوب شده بود، طرحی ارائه می کنند. اما عده ای دیگر از نمایندگان کلا قانون را زیر سوال می برند، سعی می کنند با ترک صحن مجلس را از رسمیت بیاندازند و با حرکاتی شانتاژگونه درصدد می شوند تا آبی برای خود گرم کنند. (توضیح کل ماجرا)

تجمع در برابر سفارت انگلستان و باغ قلهک
عده ای از جوانان و تشکل های دانشجویی در سالروز ترور ناجوانمردانه شهید مجید شهریاری در برابر سفارت انگلستان تجمع می کنند. این تنها بنهانه تجمع نیست؛ چرا که روباه پیر سالهاست در کار ما و ملت های مسلمان موش می دواند. ترور دانشمندان هسته ای کشورمان، فتنه 88، دفاع از رژیم منحوس صهیونیستی، کمک به سرکوب بیداری اسلامی ملت های منطقه، تحریم های ناجوامردانه ملت ایران و ... از جمله این اقداماتی است که در همین چند سال گشته رخ داده است.
تجمع و تحصن با دخالت عده ای تبدیل می شود به تهاجم و تسخیر. اقدامی که شور انقلابی دارد اما شعور انقلابی به دنبال ندارد ...
با اصل تجمع هیچ مشکلی ندارم و در آن شرکت هم کردم اما آن چیزی که می رنجاندم این است که عده ای مصالح و منافع ملی را در نظر نمی گیرند و خود را جای تصمیم گیران مملکت می گذراند و هر اقدامی که احساس می کنند موج سواری بیشتری برایشان به دنبال دارد؛ انجام می دهند.
قصدم آن نیست که دوستانی که به سفارت حمله کردند را تخطئه کنم چرا که خود نیز با حرکت 8 آذر تا پشت درب های سفارت همراه و همدل بودم و آن را تایید می کنم اما قصد آن است که بگویم تندروی مذموم است.
تجمع کنندگان دیروز همه انقلابی بودند و انقلاب را دوست داشتند. اما جالب آنجاست که حمله کنندگان به سفارت بیشتر در زمره آنهایی هستند که مرض مصلحت نبینی دارند. همان ها که سخنان صریح رهبر انقلاب مبنی بر پرهیز از تندروی را در مقاطع مختلفی همچون غائله 18 تیر، حوادث بعد از انتخابات از جمله ماجرای کهریزک و حمله به کوی دانشگاه و ... شنیدند ولی باز هم تندروی کردند و مصلحت را قربانی خود کردند.

متاسفانه اینها، همان دوستانی هستند که امروز سخن صریح رهبر انقلاب درباره لزوم حفظ وحدت را شنیده اند اما با تاسیس پرچمی جداگانه در میان نیروهای انقلاب و اصولگرایان تفرقه می کنند.
سوالی که امروز ذهن مرا مشغول کرده این است که چرا آنها، این جمله صریح رهبر انقلاب در دیدار با جمعی از اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی را شنیده اند ولی باز هم مانع وحدت نیروهای انقلاب و اصولگرایان می شوند: «بايد توجه كرد كه اين مجموعه اصولگرا و انقلابي اي كه امروز در مجلس هستند بحمدالله در كشور هم اكثريت قاطعي دارند به دليل همين انتخابي كه انسان مي بيند انجام گرفته، خب اين نشانه اين است كه مردم دوست مي دارند اين جهت گيري و اين راه را. اين را حتي المقدور نگذاريد متشتت بشود. اين وحدت مهم است. حالا ما در سطح كشور هم معتقد به وحدتيم. در اين مجموعه معتقد به ارزش ها و اصول هم معتقد به وحدتيم. اين را بايد حفظ كرد. ولو با يك اغماض هايي. بعضي از اغماض ها ممكن است اعتراض برخي ديگر را متوجه انسان بكند ولي خب بكند آدم حق را بايد ببيند چيست. يك جاهايي بايد برخي از اغماض ها را انجام داد براي يك مصلحت بزرگتري كه حالا در اين مورد بحث ما مصلحت اتحاد و اتفاق و عرض كنم كه با هم بودن و يك حرف زدن و يكصدا داشتن و اينهاست.»
ساده ترین جمله ای که در نقد این دوستان میتوان گفت که آنها شور انقلابی ندارد ولی شعور انقلابی آنها دچار مشکل است و به مرضی به نام «مصلحت نبینی» دچارند...
پی نوشت: از آنجا که احساسم این است که در شرایط حاضر انتقاد علنی اصولگریان از یکدیگر به تفرقه بیشتر کمک می کند ادامه این نوشتار و نقد رفتار این طیف را به بعد از انتخابات موکول می کنم.


جایی برای نوشتن دغدغه، -اگر مشغله بگذارد-