سقوط در باتلاق موازی كاری

http://panjerehweekly.com/1390/4/2/MainPaper/96/Page/1/MainPaper_96_1_9972_NewsCut.jpgافول دوران طلایی سیاست خارجی

بی‎شک، پس از رییس‎جمهوری، وزیر امور خارجه به‎عنوان متولی اصلی سیاست خارجی، در کنار دو وزیر اطلاعات و دفاع، حیاتی‏ ترین جایگاه را در قوه اجرایی بر عهده دارد. قوت و ضعف، بروز و ظهور و عملکرد یک دستگاه دیپلماسی فعال، در گرو عملکرد نوک پیکان آن، یعنی وزیر امور خارجه است. 

سیاست خارجی دولت نهم، متأثر از روحیه غالب بر هیأت دولت - که از گفتمان عدالت‏خواهی و استکبارستیزی نشأت گرفته بود، روزهای عزت مندانه‏ ای را پشت سر گذاشت. سخنرانی ‏های آتشین رییس‎جمهوری در مجمع عمومی سازمان ملل و سایر مجامع بین‏ المللی، که ناشی از آرمان‏ های جمهوری اسلامی ایران بود، به‎همراه موفقیت‏ های کشور در عرصه‎هایی همچون مذاکرات هسته‏ ای، مسأله عراق و افغانستان و... باعث شد تا دستگاه دیپلماسی کشور، از موضع متهم به‎ جایگاه مدعی، تغییر مکان بدهد.
این موفقیت جمهوری اسلامی ایران در حالی صورت گرفت که علاوه ‎بر نقش وزارت‏ خارجه، رییس ‎جمهور، دبیر شورای امنیت ملی و اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز نقش پررنگ و همگام با یکدیگری را در تحولات ایفا می‏کردند.

جدایی شورای عالی ایرانیان خارج از کشور و انتقال آن به نهاد ریاست جمهوری، زنگ خطرها را برای بر هم خوردن نظم به‎ وجود آمده میان نهادهای مرتبط با سیاست خارجی، به صدا در آورد؛ چرا ‎که اسفندیار رحیم‏ مشایی به‎ عنوان جانشین رییس جمهور در این شورا و محمد شریف ملک‏زاده نیز به‎عنوان دبیر شورا انتخاب شده بودند. با انتصاب بعضی چهره‎های خاص، به‎عنوان نماینده ویژه رییس‎جمهوری در عرصه‎های سیاست خارجی، زنگ خطرها تبدیل به خط قرمز شد. رهبر معظم انقلاب در تاریخ هشتم شهریور 89، در دیداری که با هیأت دولت داشتند، لزوم پرهیز از موازی‏کاری در عرصه‎های مختلف، از جمله سیاست خارجی و نیز اعتماد به وزیران، در چهارچوب اختیارات و وظایف‎شان را به دولت‏مردان گوشزد کردند.

دخالت‏ های افراد غیرمسئول در کار وزارت‏ خارجه کماکان ادامه داشت. درست 105 روز پس از گلایه ‏ی رهبری از دولت، در 22 آذرماه در حالی‎که منوچهر متکی برای ابلاغ پیام رییس‎جمهوری به سنگال سفر کرده بود؛ به ‎شکلی غیرمنتظره در خارج از کشور و در حین مأموریت، از کار خود برکنار شد. به این ترتیب گروه انحرافی توفیق یافت، فردی را که با زیاده‏ خواهی آن‎ها در عرصه بین‎المللی مقابله کرده بود، از سر راه خود بردارد.

در حالی‎که انتظار می‏رفت برای ادامه موفقیت های دولت در عرصه سیاست خارجی، فردی با روحیه شبیه به رییس‎جمهوری، سکاندار وزارت خارجه شود، علی‎اکبر صالحی به این سمت منصوب شد؛ فردی که بیشتر به متانت و آرامی مشهور است. ابراز نگرانی‏ ها در خصوص عدم قاطعیت صالحی و باختن قافیه به گروه انحرافی، از همان روز رأی‎اعتماد به او در مجلس، آغاز شد. چنان‎که بعد از آن، شاهد اتفاقاتی بودیم که با روحیه انقلابی ابتدای دولت نهم تعارض داشت. دعوت از پادشاه اردن، برگزاری جشن نوروز در اوج ماجرای بیداری اسلامی در منطقه، انفعال وزیر امور خارجه در قبال مسأله بیداری جهان اسلام و ابراز تمایل برای برقراری رابطه با آمریکا و از همه مهم‎تر انتصاب فردی که دارای پرونده‎های متعدد قضایی است، به سمت معاون ادرای مالی وزارت خارجه، از جمله این اقدامات دور از ذهن دستگاه دیپلماسی دولت دهم بود.

از شواهد و قرائن پیداست که بزرگ‏ترین نقطه قوت دولت نهم، رفته‎رفته در حال تبدیل شدن به نقطه ضعف دولت دهم است و دوران طلایی سیاست خارجی دولت محمود احمدی‎نژاد، رو به افولی دور از انتظار دارد.
 

کویت و ضعف دیپلماسی ايرانی

روز‎های نخستین سال جدید را دستگاه دیپلماسی کشورمان با چالشی جدید و عجیب آغاز کرد. مسأله‎ای که اگر بتوان آن را چالش دستگاه دیپلماسی کشور بزرگی به نام ایران نامید از آن‎جا آغاز شد که رسانه‎ها از قول مقامات کویتی نوشتند: اعضای یک گروه جاسوسی که ادعا می‎شود برای ایران کار می‎کنند، در کویت دستگیر شده‎اند. بعضی رسانه‎‎های عربی مخالف جمهوری اسلامی نیز، خبر از رابطه این افراد (که همگی به اعدام محکوم شده‎اند) با سفارت جمهوری اسلامی ایران در کویت دادند. به‎تبع این فضاسازی‎ها، دولت کویت، سه دیپلمات و یک کارمند سفارت ایران در این کشور را از خاک خود اخراج کرد.
 
در واکنش به اخراج کارکنان سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران در کویت، وزارت خارجه کشورمان نیز در اقدامی متقابل، سه دیپلمات کویتی به نام‎‎های «مبارک الوعلان»، «ولید طباطبایی» و «فلاح الصواغ» را اخراج کرد و به آن‎ها 10 روز فرصت داده شد تا خاک کشورمان را ترک کنند.
 
در میان این کش و قوس‎ها، بعضی از سیاستمداران کویتی همگام با رسانه‎‎های عربی ضدایرانی، خواستار قطع رابطه کویت با جمهوری اسلامی ایران و همچنین تعطیلی سفارتخانه‎‎های «ایران»، «لبنان» و «سوریه» در این کشور شدند.
 
نگاهی به فضای سیاسی کویت
سیاستمداران کشور کویت در طی دهه‎‎های اخیر، به‎خصوص بعد از جنگ خلیج‎فارس و حمله صدام به این کشور که منجر به پاک شدن کویت از روی نقشه خاورمیانه شد، همواره دغدغه «موجودیت» و «استقلال» را احساس کرده‎اند. به همین دلیل فضای سیاسی این کشور به‎سمت دوستی با دو کشور تأثیرگذار منطقه یعنی ایران و عربستان و همچنین در بعد فرامنطقه‎ای به‎سمت آمریکا رفته است.
 
براساس جهت‎گیری‎‎های موجود در فضای سیاسی کویت، گروه‎‎های سیاسی این کشور به سه دسته عمده تقسیم می‎شوند. دسته اول شیعیان طرفدار ایران، دسته دوم سیاستمداران غرب‎گرا و سرانجام دسته سوم، شامل سیاستمداران میانه‎رویی است که سعی می‎کنند میان روابط کویت با ایران و آمریکا تعادل برقرا کنند.
 
تاریخچه روابط ایران و کویت
با وجود این‎که ایران از اولین کشور‎هایی بود که در سال 1961 استقلال یک واحد کوچک سیاسی از انگلستان با نام «کویت» را به رسمیت شناخت، «خاندان آل‎صباح» که در این کشور نوپا به قدرت رسیده بودند به‎تبع سایر کشور‎های عربی روابط چندان گرمی با پهلوی دوم برقرار نکردند. پس از پیروزی انقلاب در سال 1357 و به‎دنبال تبلیغات سوء رسانه‎‎های غربی درباره پدیده صدور انقلاب، روابط ایران و کویت رو به تیرگی نهاد، به‎طوریکه در جریان جنگ تحمیلی، با آن‎که کویت به‎صورت رسمی اعلام بیطرفی کرده بود اما این کشور به یکی از نزدیک‎ترین متحدان صدام‎حسین در حمله به کشورمان تبدیل شد. براساس اسناد موجود، کویت علاوه‎بر کمک‎‎های تسلیحاتی، نظامی و اطلاعاتی به عراق در جریان جنگ تحمیلی، نه میلیارد دلار هم به عراق کمک مالی کرد.
 
با این وجود در جریان جنگ خلیج‎فارس و حمله صدام به کویت، ایران جزو اولین کشور‎هایی بود که تجاوز عراق به کویت را محکوم کرد و در برابر آن واکنش رسمی دیپلماتیک از خود نشان داد. علاوه‎بر این، ایران در جریان اشغال کویت میزبان شهروندان کویتی‎ای بود که از حمله رژیم بعث عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران پناه آورده بودند. بعد از پایان جنگ نیز، متخصصان ایرانی به‎صورت داوطلبانه نسبت به خاموشی آتش‎سوزی چاه‎‎های نفت کویت که کشور‎های غربی از خاموش کردن آن عاجز بودند، اقدام کردند. این اتفاقات موجب اعتمادسازی در بین مقامات کویتی شد.
 
تحولات بعد از جنگ خلیج موجب شد تا مقامات کویتی که از قانون نانوشته «هیچ کشور عربی به کشور عربی دیگر حمله نمی‎کند» دلسرد شده بودند و موجودیت کشور کوچک خود را در خطر از بین رفتن دوباره می‎دیدند، به فکر رابطه با کشور قدرتمند جمهوری اسلامی ایران که هشت سال مورد هجوم صدام و هم‎پیمانانش قرار گرفته بود، بیفتند. این رخداد زمینه مناسبی برای بهبود روابط میان دو کشور شد و به‎تبع آن شیعیان این کشور آزادی عمل بیشتری برای انجام فعالیت‎‎های سیاسی به‎دست آوردند.
 
با وجود آن‎که، کویت در سال‎های اخیر و در جریان پرونده‎سازی‎‎های متعدد هسته‎ای، حقوق بشری و... که توسط آمریکا، انگلیس و فرانسه بر علیه کشورمان صورت گرفته، همواره با احتیاط قدم برداشته و مواضع رسمی تعدیل شده همچون عبارت تکراری «تأکید بر ادامه گفت‎وگوها» داشته است، بعضی مقامات کویتی نیز به‎عنوان نزدیک‎ترین کشور خاورمیانه به تأسیسات هسته‎ای بوشهر، از اثرات احتمالی زیست‎محیطی ساخت این نیروگاه ابراز نگرانی کرده‎اند.
 
در دهه میلادی اخیر، این کشور به‎عنوان یکی از کشور‎های نه‎چندان تأثیرگذار شورای همکاری خلیج‎فارس همیشه دنباله‎رو سیاست‎‎های عربستان و امارات بوده و بیانیه‎‎های این شورا را که در آن‎ها به موضوع تغییرنام خلیج‎فارس به نام جعلی خلیج عربی و حاکمیت امارات بر جزایر سه‎گانه عربی اشاره شده، امضا کرده است.
 
ایران‎هراسی و شیعه‎هراسی
کویت در راستای پروژه شیعه‎هراسی، همیشه سعی در ایجاد محدودیت برای شیعیان این کشور داشته است. به‎طوری‎که حتی برگزاری عزاداری در بیرون از حسینیه‎ها ممنوع است و یا برگزاری مراسم ختم شهید عماد مغنیه در این کشور، جنجال بزرگی را به راه انداخت که به استعفای نمایندگان شیعه و ردصلاحیت آن‎ها در انتخابات پارلمانی و در نهایت انحلال مجلس این کشور منجر شد.
 
در جریان کشمکش‎‎های دو سه هفته گذشته میان ایران و کویت نیز، روزنامه ضدایرانی «السیاسه» چاپ کویت، نخست‎وزیر این کشور را حقوق بگیر ایران و وابسته به شیعیان خواند. این روزنامه در ادعای واهی نوشت: «ایرانی‎ها می‎خواهند به نام حمایت از شیعیان بحرین و کویت، به جزایر خلیج‎فارس لشکرکشی کنند.» این روزنامه وابسته به خاندان حاکم کویت دلیل خود بر این ادعا را فعالیت‎‎های رسانه‎ای ایران در قبال حمله عربستان به مخالفان دولت بحرین و کشف تیم جاسوسی منتسب به ایران در این کشور عنوان کرد.
 
صرف‎نظر از این‎که به گفته رییس‎جمهوری کشورمان اساسا یک کشور کوچک و تازه تأسیس در مقایسه با کشور کهن و پهناور ایران چه ویژگی خاصی دارد که ایران برای مقابله با آن، نیاز به دریافت اطلاعات داخلی این کشور از طریق فعالیت‎‎های جاسوسی داشته باشد، باید توجه داشت که راهبرد برجسته‎سازی اختلافات با ایران از سوی شیوخ کویتی و سایر حکومت‎‎های عربی مشابه، سال‎هاست که مورداستفاده قرار گرفته است. استفاده از این راهبرد در پی افزایش نارضایتی‎‎های عمومی و وقوع بیداری اسلامی شدت یافته و به نوعی گستاخی علیه ملت ایران تبدیل شده است.
 
ضعف این روز‎های دیپلماسی ایرانی
یکی از برجستگی‎‎های دولت نهم که رهبر انقلاب نیز به آن اشاره داشتند، قاطعیت در عرصه سیاست خارجی بود. در دولت دهم و پس از انتصاب چهره‎‎هایی خاص به‎عنوان نماینده ویژه رییس‎جمهوری در سیاست خارجی و در پی آن تأکید رهبری بر عدم موازی‎کاری در سیاست خارجی، دولت دهم دچار تزلزل در جهت‎گیری‎‎های دیپلماتیک و مواضع سیاست خارجی شده است.
 
 تزلزلی که منجر به برکناری دور از شأن منوچهر متکی، عدم موضع‎گیری صریح در مواجهه با انقلاب‎‎های منطقه، برجسته‎سازی «مکتب ایرانی»، پافشاری بر برگزاری جشن جهانی نوروز، دعوت از پادشاه اردن و تبدیل «بیداری اسلامی» به «بیداری انسانی» در کلام رییس‎جمهوری، شده است.
 
به‎نظر می‎رسد، «موازی‎کاری» و «عدم اعتماد دولت به وزرا» که در دیدار هیأت دولت با رهبری در شهریور ماه گذشته به صراحت به آن اشاره شد، علت اصلی کاستی‎‎های رخ داده دولت در عرصه سیاست خارجی باشد که منجر به گستاخی‎‎های چند ماه اخیر کشور‎های حوزه خلیج‎فارس مثل کویت، بحرین، امارات، عربستان و... در برابر جمهوری اسلامی ایران شده است.

این مطلب برای شماره 86 پنجره نگاشته شده/  این مطلب در 1- آژانس خبری ایران اسلامی 2- طلبه بلاگ