مقصد بعدي احمدينژاد کجاست؟

دوران هشت ساله رياستجمهوري محمود احمدينژاد رو به اتمام است و نکتهاي که در اين ميان براي همگان جالب توجه خواهد بود، مقصد بعدي دکتر احمدينژاد است. از يکي دو سال گذشته گمانه زنيهاي بسياري در اين زمينه به گوش رسيده: از عضويت در مجمع تشخيص مصلحت نظام گرفته تا بازنشستگي و تاسيس بنياد بهار!
در اين بين برخي تصور ميکردند، با شروع دوره جديد مجمع تشخيص مصلحت نظام، احمدينژاد با حکم رهبري در اين نهاد مشورتي قرار ميگيرد. بااينحال حکم معظم له که در تاريخ بيست و چهارم اسفند ماه سال 90 صادر شد، خلاف گمانه زنيها بود و محمود احمدينژاد در حکم جديد همچنان عضو حقيقي مجمع باقي ماند.
سناريوي محتمل ديگري که وقوع آن براي رئيسجمهور فعلي نيز بعيد نيست، سناريويي شبيه آنچه سيد محمد خاتمي رئيسجمهور اسبق کشورمان طي نمود، است. اگر خاتمي با تأسيس بنياد باران در تلاش براي فعاليت در جريانات سياسي کشور بوده و هست، شايد احمدينژاد هم بتواند با بنيادي به همين سبک راه خود را ادامه بدهد. البته دور از ذهن نيست که نام اين بنياد تازه تاسيس نيز برگرفته از ادبيات احمدينژاد باشد و بهاري شود!
اگر از اين احتمالات گذر کنيم، بايد به سراغ اظهارنظرهاي متفاوت رئيسجمهور فعلي برويم. در ماههاي اخير، احمدينژاد درباره آينده اش اظهارنظرهاي جالبي داشته است. وي خرداد ماه سال گذشته در گفتوگويي تلويزيوني با تلويزيون فرانس 24، در پاسخ به اين سوال که «پس از پايان دومين دور رياستجمهوري، شما چه خواهيد کرد؟ » گفت: «به نظر شما من ميتوانم يک خبرنگار باشم؟ من در دانشگاه کار ميکنم. من هيات علمي دانشگاه هستم. البته اکنون نيز به اين فعاليتها ادامه ميدهم؛ اما خيلي محدود. من تمايل دارم مجددا به شغل قبليام بازگردم و البته اگر بتوانم براي صلح و دوستي در جهان و کمک به مردم جهان تلاش خواهم کرد.»
اما درست يک سال پس از اين اظهارنظر، احمدينژاد حرف متفاوتي زد. او در جريان آخرين سفر خارجي دوران مسووليت خود در جمع انديشمندان روسي در پاسخ به سوالي مشابه گفته است: « ممکن است انساني تاجر و سرمايهدار خوبي باشد اما در سياست نيز فعاليت داشته باشد و من ميتوانم در حوزه سياسي فعال بمانم و البته در دانشگاه نيز تدريس کنم.»
***
اگر از کنار بررسي کارنامه رئيسجمهور فعلي به سادگي بگذريم –که باید درباره آن کتاب ها نوشت و نقدهای طولانی کرد-؛ بي شک هيچ کس نميتواند منکر تجربهاندوزيهاي محمود احمدينژاد در اين هشت سالي که در عرصه مديريت کشور قرار داشته، شود. اگرچه که مديريت منحصربهفرد احمدينژاد علاوه بر نقاط قوتي که داشت، باعث خسارات و هزينههاي زيادی برای کشور نيز بوده است، اما اکنون فرصت مناسبي براي استفاده از اين تجربيات است. يک جوان ديپلمه بعد از چهار سال حضور در دانشگاه، با کمی درس خواندن، مدرک ليسانس می گیرد و با کمي تلاش ميتواند به درجه کارشناسي ارشد و حتی دکترا نیز نائل شود؛ پس چرا احمدي نژادي که در اين هشت سال در اين همه جلسه بزرگ و کلان کشور به عنوان شخص اول حضور داشته، نتوند مدرک کارشناسي ارشد مديريت کشور را –آن هم به صورت ناپلئوني-بگيرد؟
البته سابقه نشان هم داده که عموم چهرههايي که تجربياتي در سطح رئيسجمهور را اندوخته اند، ميتوانند در نهادهاي کلان مشورتي مثمر ثمر واقع شوند. اگرچه محمود احمدينژاد هنوز عضو حقيقي مجمع نشده اما به نظر ميرسد، نهادهاي مشورتي و کلاني همچون شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مجمع تشخيص و ... ميتوانند مقصد آينده رئيسجمهور برخواسته از سوم تير هشتاد و چهار باشند.
جایی برای نوشتن دغدغه، -اگر مشغله بگذارد-