ملاحظاتی درباره #جبهه_مردمی_نیروهای_انقلاب_اسلامی

صف‌بندی‌های سیاسی مانع تحقق خواسته‌های به‌حق مردم شده است. مردم خیر چندانی از احزاب سیاسی کنونی ندید‌ه‌اند و به دنبال کسانی هستند که فارغ از صندوق رأی به فکر آنان باشد و خدمتگزاری‌اش انتخاباتی نباشد. جریاناتی که در مقابل آرمان‌های جمهوری اسلامی تعریف می‌شوند؛ هر لحظه در حال پالایش خود و شیفت گفتمانی هستند و در همین راستا هر لحظه به وحدت رفتاری بیشتری نزدیک می‌شوند. كافی‌نيست نگاهی به وحدت چپ‌ها، نهضت آزادی، كارگزارانی‌ها، اصلاح‌طلبان و بخشی از راست سنتی بكنيد كه امروز به روشنی در برابر بديهيات انقلابی ايستاده‌اند.

جریان انقلابی هم ریزش دارد و هم #رویش؛ اما گفتمان انقلابی مؤلفه‌های ثابتی دارد که ما باور داریم می‌تواند کشور را به سوی‌ کمال پیش ببرد. در 38 سال گذشته بیشتر ساختارهای پیش‌برنده کشور در حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ در دست کسانی بوده که با جریان انقلابی زمانه خود، فاصله دارند. به طور مثال، بررسی وضعیت کنونی سه مولفه برجام، بانکداری و حجاب نشان می‌دهد سیاست‌هایی که در این 4 دهه اعمال شده تا چه حد کجدار و مریز عمل کرده است. از سوی دیگر تنها در حوزه امنیت از مؤلفه‌های اندیشه انقلابی بهره برداری شده و با روحیه خدمتگزارانه، با تفکری بسیجی، با اعتماد به جوانان و بهره‌گیری از روحیه «ما میتوانیم»، اکنون ایران در اوج اقتدار نظامی، دفاعی و امنیتی قرار دارد.


به بدنه مردم و فعالان جوان انقلابی حق بدهید، آنچه امروز به‌عنوان #جبهه_مردمی_نیروهای_انقلاب_اسلامی رونمایی شد، را در گام اول یک حرکت تاکتیکی و سیاست‌ورزانه قلمداد کنند؛ نه حرکتی ‌در راستای منافع مردم. اگرچه این تشکیلات جدید که در همان روز نخست، رگه‌هایی از تلاش برای تعریف گفتمانی جدید بر مبنای #مبارزه_با_اشرافی‌گری، رفاه‌طلبی و ثروت‌اندوزی را نشان داد؛ اما تنها وقتی به موفقیت می‌رسد که مردم بدانند آنچه که در پشت پرده این حرکت جدید نهفته، تلاش برای قدرت نیست، بلکه تلاش برای تحولی ساختاری به جهت #خدمت‌رسانی به مردم و حل مشکلات پیش روی کشور است.

گفتمان یک‌شبه متولد نمی‌شود. با تغییر تابلو هم نمی‌توان اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی را کنار گذاشت و جبهه مردمی ساخت. آنچه به شکل‌دهی گفتمان منجر می‌‌شود، نزدیکی فکری، رفتاری و عملکردی به بدنه مردم است. نمی‌توان شعار مبارزه با فساد داد اما عَلَم آن را بلند نکرد. نمی‌توان #حقوق_نجومی گرفت و از مبارزه با اشرافیگری صحبت کرد. نمی‌توان شعار مبارزه با رفاه‌طلبی داد اما پیگیر مطالبات طبقات پایین جامعه نبود و ... حركت‌های كوچک بايد با #وحدت واقعی حول محور انقلاب به مطالبه جدی شود و در یک کلام "باید از مردم بود و برای ‌مردم کار کرد."

گزارشی ويژه از سوت آغاز انتخابات در اردوگاه اصولگرایان

در حالی که سال ۹۴ را می توان به دلیل برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، یکی از تأثیرگزارترین سال‌های اخیر دانست، گزارش‌های موجود حکایت از تلاش جدی گروه های مختلف سیاسی کشور، برای آمادگی در این آوردگاه مهم دارد.

در این بین مجموعه اصولگرایان که آخرین انتخابات برگزار شده را به رقبا واگذار کرده اند، در تلاش هستند تا با نگاهی به آنچه گذشت؛ درصدد جبران برآیند.

تجربه انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم نشان داد که اگر هر یک از جناح‌های سیاسی کشور بتوانند با اجماع حداکثری به میدان بیایند، می توانند تا حدودی اثربخش باشند؛ چه آنکه در خرداد ۹۲ تمامی نیروهای منتسب به اصلاح‌طلبان به پشتیبانی از جریان اعتدال و همچنین بخش کوچکی از اصولگرایانی که روحیه‌ای تکنوکرات دارند، برآمده و توانستند با اتحاد حداکثری بین خود کمی بیش از ۵۰ درصد از آرای مردمی را برای رئیس جمهور شدن حسن روحانی جذب کرده و در برابر کمی کمتر از رأی ۴۹ درصدی مجموع نامزدهای منتسب به اصولگرایان (قالیباف؛ جلیلی، رضایی و ولایتی) پیروز شوند.

این در حالی است که به علت تشتت پیش آمده میان اصولگرایان که حاصل آن پرداختن به مسائل سیاسی و غفلت از مسائل معیشتی مردم بود، بخش قابل توجهی از آرای خاکستری جامعه که اتفاقا تاثیرگزارترین بخش آن نیز هستند به سبد مشترک اعتدالیون، اصلاح‌طلبان و شبه‌اصولگرایان تکنوکرات ریخته شد.

توفیق در عین کثرت


این تجربه به اصولگرایان اثبات کرد اگر بتوانند به اجماع رسیده و با یک گفتمان برخواسته از متن جامعه و شعاری مشترک پای به عرصه بگذارند، می‌توانند بار دیگر همچون تمامی ۷،۸ انتخابات مابین سالهای ۸۳ تا ۹۲ به توفیق دست پیدا کنند. این در حالی است که حتی در آن انتخابات‌ها نیز اصولگرایان نتوانسته بودند به اجماع کامل برسند و این بار امیدوارند با تشکیل جلسات مشترک و تهیه سندی راهبردی دست به این کار بزنند.

به عنوان نمونه در جریان انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، اگر چه اصولگرایان با سه لیست عمده "جبهه متحد اصولگرایان" و "جبهه پایداری" و "جبهه ایستادگی" به عرصه انتخابات قدم نهادند اما در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور توانستد بر رقبا (اعتدالیون، اصلاح‌طلبان، شبه‌اصولگرایان تکنوکرات) فائق آیند.


حرکت پسندیده "شورای همگرایی اصولگرایان"


احزاب اصولگرا در سال گذشته نشست‌های متعددی در راستای وحدت و همگرایی در انتخابات مجلس برگزار کردند تا بتوانند بر اساس آنها، در سال جاری وارد مصادیق و سازوکار انتخابات شوند. در همین راستا با تلاش پشت پرده برخی چهره های و جریانات سیاسی کشور، «شورای همگرایی اصولگرایان» تشکیل شد و جلسات متعددی با حضور چهره‌های مختلف اصولگرایان و با سخنرانی بزرگان این جریان سیاسی از جمله ” آیت‌الله علم الهدی، آیت الله صدیقی، آیت‌الله مصباح یزدی، آیت‌الله موحدی کرمانی، آیت‌الله جنتی و … ” شکل گرفت. بار اصلی این اقدام بر دوش حجت الاسلام سید رضا تقوی از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران بود که بنا بر گفته خودش، قرار است این راه، همان راهی باشد که رئیس سابق جامعه روحانیت، مرحوم آیت الله مهدوی کنی (رحمه‌الله) آن را تایید کرده و در گذشته نیز طی نموده اند.


خوشبختانه آن چنان که انتظار می‌رفت، این جلسات توانست به خوبی جای خود را در کشور بازکرده و باعث ایجاد همدلی و همزبانی در میان اصولگرایان (از هر طیفی) شود. واکنش‌های تخریبی روزنامه زنجیره‌ای به برگزاری این جلسات که حاوی عجیب و غریب‌ترین دورغ‌ها و فضاسازی‌های رسانه‌ای است به خوبی نشان از اهمیت راهبری این جلسات همگرایی دارد.


وحدت نظری و عملی در رأس جریان


اصولگرایان به عنوان وفادارترین گروه‌ها به ارزش های انقلابی همواره پیوند بسیار خوبی با روحانیت و علما برقرار کرده اند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز با عنوان ۲ تشکل اصلی روحانیون که اعضای آنها از فضلا و علمای برجسته کشور هستند، همواره به عنوان مرجع همگرایی اصولگرایان بر محور ارزش‌های دینی و انقلابی مطرح بوده اند.

بر همین اساس برگزاری جلسات سه نفره بین آیت الله یزدی (رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، آیت الله موحدی کرمانی (دبیرکل جامعه روحانیت مبارز) و آیت الله مصباح یزدی، اتفاق بزرگ دیگری است که در راستای یکپارچگی اصولگرایان انجام شده است.


اخبار موجود نشان از آن دارد که قرار است این جلسات سه‌جانبه که می‌تواند باعث همگرایی بیشتر نیروهای انقلاب نیز شود، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. این در حالی است که برخی دست‌های پشت پرده، تمام تلاش خود را برای عدم شکل گیری چنین جلسه‌ای به کار بسته‌اند.

نیاز به وحدت، بیش از پیش احساس می‌شود


در حوزه احزاب اصولگرا نیز اتفاق ویژه ای در جریان است. سه ضلع اصلی اصولگرایان شامل: جبهه پیروان خط امام و رهبری و تشکل‌های و چهره‌های همسوی آن؛ طیف تحولخواهان (جمعیت ایثارگران، جمعیت رهپویان و سایر تشکل و چهره‌های همسو) و همچنین جبهه پایداری انقلاب اسلامی و چهره‌های نزدیک به آنها به یک تحلیل مشترک از فضای موجود رسیده و بر لزوم وحدت حداکثری میان نیروهای انقلابی تاکید دارند؛ چنانکه محمدنبی حبیبی دبیرکل موتلفه می گوید: "آسیب‌شناسی‌های سه تشکل نشان می‌دهد که درک مشترکی وجود دارد. همین درک ما را به توافق و دیدگاههای مشترک رساند."

لطف الله فرونده سخنگوی جمعیت ایثارگران نیز در این رابطه معتقد است: "اصولگرایان باید در صحنه های بعدی انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری واحد باشند چرا که این موضوع یک ضرورت است و این احساس نیاز نیز در همه جریان های سیاسی ایجاد شده و به زودی وحدت اصولگرایان شکل خواهد گرفت."

شبیه به این عبارات را در کلام دبیرکل جبهه پایداری نیز می‌توان دید. حجت الاسلام آقاتهرانی که به عنوان مهمان در جلسه جامعه اسلامی مهندسین (به دبیر کلی محمدرضا باهنر) رفته بود، چنین گفت:"باید برروی ولایت به عنوان ستون خیمه انقلاب تمرکز کرد چراکه هرکس از آنجایی راه کج رفت و خراب شد که با ولی امر زاویه پیدا کرد و نقطه وحدت اصولگرایان باید تمرکز روی پیروی از مقام ولایت باشد. ممکن است اختلاف سلیقه بین ما اصولگرایان پیش بیاید اما باید بیان رهبر معظم انقلاب برای همه ما فصل الخطاب باشد و همه باید پشت سرمقام ولایت حرکت کنیم."

منشور وحدت اصولگرایی، گامی رو به جلو


براساس اخبار موجود، این سه طیف اصلی اصولگرایان در جلسات دو و سه جانبه خود، دست به تدوین "سند منشور جامع وحدت اصولگرایی ” بر اساس نیازهای روز جامعه و با تکیه بر اصول و موازین دینی و انقلابی زده اند. البته این منشور تنها قرار نیست محدود به انتخابات پیش رو باشد بلکه قرار است سندی جامع برای پیشبرد اهداف انقلاب بر مبنای نویات امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری باشد؛ اصولگرایان در این سند، ضمن استخراج شرایط موجود و بررسی نقاط ضعف و قوت خود؛ راهکارهای مورد نظر برای رسیدن به وحدت حداکثری با حضور همه نیروهای معتقد به نظام، ‌امام و رهبری (که اندیشه اصولگرایی را سرلوحه خود قرار داده‌اند) را بررسی کرده اند.

همچنین بنا بر اخبار موجود، در این سند، روش های رسیدن به نامزدهای واحد اصولگرایان نیز مورد مباحثه و اتفاق نظر قرار گرفته و قرار است با بهره گیری از نظرات سایر تشکل‌ها و چهره‌هایی که داعیه اصولگرایی دارند، آن را اجرایی کنند.

سازوکار اجرایی این روش نیز، احتمالا تفاوت‌های زیادی با تجربه های گذشته اصولگرایان به ویژه در انتخابات مجلس هشتم و نهم که به شکل گیری "جبهه متحد اصولگرایان" انجامید، دارد. عموم اعضای جلسات مشترک اصولگرایان بر این عقیده اند که سازوکارهایی شبیه آنچه در گروه ۸+۷ دیده شده بود، نقص‌هایی در اجرا پیدا کرده که باید در روش فعلی نسبت به برطرف کردن آنها اقدام نمود.

این طرح را نمایدگانی از جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به نمایندگی از طیف تحول خواهان، حزب موتلفه اسلامی به نمایندگی از جبهه پیروان خط امام و رهبری و همچنین جبهه پایداری انقلاب اسلامی تدوین کرده‌اند و قرار شده آن را برای تأیید و اجرایی کردن به جامعه روحانیت مبارز، ‌جامعه مدرسین حوزه علیمه قم و شخصیت‌هایی همچون آیات یزدی، موحدی کرمانی و مصباح یزدی ارائه کنند.

همچنین بنا بر شنیده‌ها، قرار است این روند اجرایی، با دعوت از سایر تشکل‌های سیاسی که داعیه اصولگرایی دارند و برخی از چهره های سیاسی سرشناس اصولگرا، نسبت به گرفتن نظرات آنها و تعیین سازوکار مشخص بر اساس دیدکاه‌های همه اصولگرایان اقدام کنند.

وحدت راهبردی و افراطی‌های مسئله‌ساز!‬

بدون شک، یکی از مهم‌ترین رویدادهای سیاسی سال 1394، برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی است که می‌تواند باعث تغییرات زیادی در فضای سیاسی کشور شود. پس از سه دوره حضور مستمر اصولگرایان در مجلس به‌عنوان اکثریت و شکست‌های متعدد اصلاح‌طلبان، به نظر می‌رسد انتخابات مجلس آینده نیز رقابتی گفتمانی از جنس آنچه “اصولگرا”–”اصلاح‌طلب” خوانده می‌شود، باشد؛ اگرچه ما چنين مرزبندی‌ها را قبول نداريم و اصالت را تنها برای نبرد تمام‌ناشدنی "حزب‌الله" و "حزب‌الشيطان" قائليلم و بس...

اصولگرایان که همواره با مرزبندی‌های مشخص درونی و بیرونی خود در فضای سیاسی کشور فعالیت می‌کنند نشان داده‌اند که همواره در موسم انتخابات، به ضرورت همگرایی و ائتلاف با یکدیگر برای گذر از انتخابات و شکست جریان رقیب توجه می‌کنند.

تجربه نشان داده که در 12، 13 سال اخیر، هرگاه جریان اصولگرایی در انتخابات به همگرایی و تعامل سازنده رسیده توانسته با حداقل گزینه‌ها به عرصه انتخابات وارد شده و کار را یکسره کند. البته میزان تلاش برای رسیدن به همگرایی در احزاب مختلف داخل جریان اصولگرایی بسته به اعتقاد آنها به اصل کار جمعی، احساس خطر نسبت به قدرت رقیبان و ... نیز دارد.

شواهد نشان می‌دهد که در آستانه این انتخابات نیز، اصولگرایان در تلاش هستند تا با طراحی‌های پشت‌صحنه و به‌دوراز چشم رقیب، نسبت به ساماندهی فعالیت انتخاباتی خود اقدام کنند. تشکیلات خودجوش “شورای همگرایی اصولگرایان” که مدتی است فعال‌شده و در استان‌های مختلف همایش‌هایی نیز برگزار می‌کند را می‌توان در همین راستا تحلیل کرد. البته حجت‌الاسلام سید رضا تقوی که مسئولیت این شورای همگرایی را برعهده گرفته، هرگونه انتخاباتی بودن آن را رد کرده و همواره بر این نکته تأکید می‌کند که این حرکت جمعی بسته به نیاز همیشگی جریان طبیعی انقلاب اسلامی است و بعد از انتخابات نیز تداوم نیز خواهد داشت.

در سوی دیگر، از گوشه و کنار خبرهای متعددی از نشست‌های خصوصی احزاب اصلی و فراگیرتر اصولگرا با یکدیگر به گوش می‌رسد. آنچه مسلم است این است که تشکل‌های اصلی سازنده جریان اصولگرایی نشست‌هایی را برای حل اختلافات و تدوین منشوری مورد توافق اکثریت در حال برگزاری هستند که به نتیجه رسیدن یا نرسیدن آن، می‌تواند سرنوشت انتخابات آتی و چه‌بسا سرنوشت دولت بعدی را نیز رقم بزند.

بر همین اساس می‌توان احزاب اصولگرای تأثیرگذار در انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی را به سه دسته کلی تقسیم کرد:

1. “احزاب سنتی” با محوریت جبهه پیروان خط امام و رهبری و حزب مؤتلفه اسلامی

2. “تحول‌خواهان” شامل جمعیت ایثارگران، جمعیت رهپویان و هواداران حدادعادل و احمد توکلی

3. “جداشدگان از دولت قبل” با محوریت جبهه پایداری و برخی از وزرای دولت سابق

در این میان برخی شخصیت‌های اصولگرا که هر‌یک خرده‌جریانی را نمایندگی می‌کنند، نیز وجود دارند که تاکنون وضعیت آنها به‌روشنی مشخص نشده است: چهره‌هایی مانند علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، محسن رضایی و البته نفراتی همچون سعید جلیلی و علی‌اکبر ولایتی.

جریانات رقیب اصولگرایی نیز در تلاش هستند تا از میان همین خرده‌جریانات اقدام به یارگیری کرده و مانع اتحاد یکپارچه میان اصولگرایان شوند. این برنامه عملیاتی، به‌طور ویژه برای نفراتی چون علی‌اکبر ناطق نوری، علی لاریجانی و محمدرضا باهنر در حال اجراست که این آخری به‌روشنی، آب پاکی را بر دست آنان ریخت. باهنر در یکی اظهارنظر رسانه‌ای در روزهای پایانی بهمن‌ماه 93، گفت: “ما تنها با دوستان اصولگرای خود ائتلاف می‌کنیم... ما ائتلاف با برخی دوستان اصولگرای خود را که تندرو خطاب می‌شوند به اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دهیم و ممکن نیست بخواهیم با اصلاح‌طلبان ائتلاف کنیم. ”

به موازات همین راهبرد، رسانه‌هایی که در تلاش هستند تا جریان اصولگرایی به وحدت حداکثری نرسند، به بزرگنمایی موارد اختلاف‌برانگیز ‌می‌پردازند. یکی از خطوط خبری که همواره پیگیری شده پیوند دادن احمدی‌نژاد و اصولگرایان است. خبرسازی‌های متعدد از دیدارهای موهومی احمدی‌نژاد با اصولگرایان در همین راستا قابل بررسی است.

نکته قابل طرح دیگر، تلاش برای تفرقه‌اندازی است. چنانکه روزنامه اعتماد در گزارشی نوشته است که حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران و علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان، طی جلسه‌ای به این اتفاق نظر رسیده‌اند که اگر اصولگرایان نتوانند به وحدت برسند، ائتلافی مشترک، به سرلیستی “احمد توکلی” را برای تهران آماده کنند. یا روزنامه ابتکار مدعی شده که اصولگرایان نزدیک به آیت‌الله مصباح یزدی (جبهه پایداری) و حامیان حداد عادل در صورت کسب اکثریت مجلس لاریجانی را کنار خواهند زد. این روزنامه در ادامه خبرسازی خود مدعی شده که باهنر مسئولیت لابی‌گری برای حذف لاریجانی را برعهده دارد و قرار است او جایگزین لاریجانی باشد! حال‌آنکه در عقل سالمی که کمی از سیاست سر دربیاورد، به‌روشنی از قرابت “باهنر- لاریجانی” باخبر است.

اصلاح‌طلبان و چالش افراطی‌ها

هنوز هم جرم بسیار بزرگ سیاسی- اقتصادی و امنیت فتنه 88 دامن‌گیر اصلاح‌طلبان است و آنان به همین راحتی‌ها نمی‌توانند از تبعات، آنچه گذشت رهایی یابند. تعطیل شدن 3 حزب اصلی آنها، یعنی جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین و حزب اعتماد ملی، در کنار در حاشیه قرار گرفتن بسیاری از چهره‌های تأثیرگذار سیاسی آنها باعث شده تا اصلاح‌طلبان به فکر پوست‌اندازی درونی و بدون سروصدا با بهره‌گیری از فرصت ابزارهای دولتی و با کمترین هزینه (مالی و سیاسی) ممکن باشند.

اصلاح‌طلبان که هیچ‌گاه حاضر به مرزبندی روشن با فتنه‌گرانی که از درون خود آنها نیز برخواسته‌اند، نشدند در تلاش هستند تا با نام‌های جدید و کنشگران اجتماعی تازه و مقبول نظام، وارد کارزار شده و با تجدید قوا، سایر گروه‌های منتقد جریان اصولگرایی را نیز جذب خود کنند.

تأسیس حزب ندا با محوریت صادق خرازی مشاور رئیس دولت اصلاحات و تأسیس حزب اتحاد ملت ایران (که برخی آن را نسخه بدلی حزب مشارکت) می‌دانند، در همین راستا صورت گرفته است. همچنین فعال شدن حزب کارگزاران سازندگی (مدیران دولت هاشمی رفسنجانی) و پیوستن برخی چهره‌های اصلاح‌طلب به شورای مرکزی آن در پاییز گذشته، نشان از همین نزدیکی دارد؛ چنانکه مرعشی که سخنگوی کارگزاران سازندگی است می‌گوید که حزب متبوعش قصد ندارد به‌طور مستقل وارد انتخابات شود بلکه در چارچوب مجموعه اصلاح‌طلبان وارد انتخابات خواهند شد.

سؤال مهمی که اصلاح‌طلبان با آن مواجه هستند این است که در صورت پیروزی در انتخابات چه کسی باید رئیس مجلس دهم باشد؟ اولین گزینه مطرح آنها علی لاریجانی بود که تاکنون پالس چندانی به اصولگرایان نداده است. البته او پالس مثبتی نیز به اصلاح‌طلبان نداده است.

خبرسازی‌های پیاپی اصلاح‌طلبان نشان از تلاش آنها برای جذب لاریجانی و اعضای فراکسیون رهروان مجلس نهم به عضویت در فراکسیون اصلاح‌طلبان مجلس دهم، دارد؛ تلاشی که البته به نظر بیهوده است. تلاش این جریان برای تفرقه‌اندازی در میان اصولگرایان تا حدی پیش رفته که رسانه‌های منتقد اصولگرایان دست به خبرسازی‌هایی بی‌پایه و اساس زده‌اند. به‌طور مثال، روزنامه ابتکار با ارائه تحلیلی عجیب مدعی شد که اصولگرایان به دنبال کنار گذاشتن لاریجانی از مدیریت مجلس هستند!