وحدت با چه کسانی؟!
این روزها مهمترین مسأله داخلی اصولگرایان، مسأله وحدت است. همه بزرگان و تأثیرگذاران این جریان سیاسی که احزاب مختلف با کارنامههای متفاوت را در برمیگیرد، بر لزوم وحدت تأکید دارند. اما سؤالی که در این میان از سوی برخی افراد بیپاسخ مانده، نگاه به مسأله وحدت است. و اینکه با چهکسانی باید وحدت کرد؟
بدنه جامعه که همیشه نشان داده در کوران حوادث با بصیرت بیشتری از اکثریت نخبگان خود قدم برمیدارد، برنمیتابد که بعضی افراد به ظاهر اصولگرا که در کارنامه خود نقاط سیاه بسیاری دارند، در میان نامزدهای نهایی اصولگرایان حضور پیدا کنند. از رفتار بعضی نمایندگان در مواجهه با فتنه 88، احساس میشود که برخی افراد تنها نام اصولگرا را بر خود نهاده و هیچگونه تعهدی نسبت به موازین اصولگرایی ندارند، شرایط و موازینی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به دفعات به تبیین شاخصههای آن پرداخته است.
منظور نگارنده، از لزوم سنجش افراد با شاخصهها، این نیست که بهصورت صفر و صدی عمل کنیم و صرفا بهدلیل یک نقطه مبهم در کارنامه یک فرد، او را از دایره اصولگرایی خارج کنیم که این نوع عملکرد حذفی، مطمئنا برخلاف سیاست جذب حداکثری و دفع حداقل رهبری است؛ اما قطعا اگر کسانیکه با نام خود را اصولگرا گذاشتهاند، در برابر فتنه و جریان انحرافی موضع صریحی نداشته باشند، نمیتوان از آنها بهعنوان اصولگرا یاد کرد. همچنین است کسانیکه بعضی شاخصهها همچون ولایتمداری، استکبارستیزی و فسادستیزی مشکل دارند و در مجلس یا دولت جلوی مبارزه با فساد را سد کردهاند و در برابر نظام سلطه از خود کرنش نشان دادهاند. اين افراد نباید توقع داشته باشند که آنها را اصولگرا بدانیم.
بهنظر میرسد در شرایط حاضر، جریان اصولگرا برای انتخابات پیشرو علاوهبر سازوکارهای پیشنهادی وحدت، باید توجه داشته باشد که راهبرد اساسی باید بر اساس تأکید بر گفتمان اصولگرایی و شاخصههای آن شکل بگیرد. چراکه این تأکید بر گفتمان که از فرمایشات مکرر مقام معظم رهبری نشأت گرفته، در بدنه مردم مطالبه ایجاد میکند و ما را دوباره به روزهای طلایی انتخابات مجلس هفتم و ریاستجمهوری نهم باز میگرداند.
بدنه جامعه که همیشه نشان داده در کوران حوادث با بصیرت بیشتری از اکثریت نخبگان خود قدم برمیدارد، برنمیتابد که بعضی افراد به ظاهر اصولگرا که در کارنامه خود نقاط سیاه بسیاری دارند، در میان نامزدهای نهایی اصولگرایان حضور پیدا کنند. از رفتار بعضی نمایندگان در مواجهه با فتنه 88، احساس میشود که برخی افراد تنها نام اصولگرا را بر خود نهاده و هیچگونه تعهدی نسبت به موازین اصولگرایی ندارند، شرایط و موازینی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به دفعات به تبیین شاخصههای آن پرداخته است.
منظور نگارنده، از لزوم سنجش افراد با شاخصهها، این نیست که بهصورت صفر و صدی عمل کنیم و صرفا بهدلیل یک نقطه مبهم در کارنامه یک فرد، او را از دایره اصولگرایی خارج کنیم که این نوع عملکرد حذفی، مطمئنا برخلاف سیاست جذب حداکثری و دفع حداقل رهبری است؛ اما قطعا اگر کسانیکه با نام خود را اصولگرا گذاشتهاند، در برابر فتنه و جریان انحرافی موضع صریحی نداشته باشند، نمیتوان از آنها بهعنوان اصولگرا یاد کرد. همچنین است کسانیکه بعضی شاخصهها همچون ولایتمداری، استکبارستیزی و فسادستیزی مشکل دارند و در مجلس یا دولت جلوی مبارزه با فساد را سد کردهاند و در برابر نظام سلطه از خود کرنش نشان دادهاند. اين افراد نباید توقع داشته باشند که آنها را اصولگرا بدانیم.
بهنظر میرسد در شرایط حاضر، جریان اصولگرا برای انتخابات پیشرو علاوهبر سازوکارهای پیشنهادی وحدت، باید توجه داشته باشد که راهبرد اساسی باید بر اساس تأکید بر گفتمان اصولگرایی و شاخصههای آن شکل بگیرد. چراکه این تأکید بر گفتمان که از فرمایشات مکرر مقام معظم رهبری نشأت گرفته، در بدنه مردم مطالبه ایجاد میکند و ما را دوباره به روزهای طلایی انتخابات مجلس هفتم و ریاستجمهوری نهم باز میگرداند.
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 14:5 توسط علی رجبی
|
جایی برای نوشتن دغدغه، -اگر مشغله بگذارد-