این روزها مهم‏ترین مسأله داخلی اصول‎گرایان، مسأله وحدت است. همه بزرگان و تأثیرگذاران این جریان سیاسی که احزاب مختلف با کارنامه‎های متفاوت را در برمی‎گیرد، بر لزوم وحدت تأکید دارند. اما سؤالی که در این میان از سوی برخی افراد بی‎پاسخ مانده، نگاه به مسأله وحدت است. و این‎که با چه‎کسانی باید وحدت کرد؟

بدنه جامعه که همیشه نشان داده در کوران حوادث با بصیرت بیشتری از اکثریت نخبگان خود قدم برمی‎دارد، برنمی‎تابد که بعضی افراد به ظاهر اصول‎گرا که در کارنامه خود نقاط سیاه بسیاری دارند، در میان نامزدهای نهایی اصول‎گرایان حضور پیدا کنند. از رفتار بعضی نمایندگان در مواجهه با فتنه 88، احساس می‎شود که برخی افراد تنها نام اصول‎گرا را بر خود نهاده و هیچ‎گونه تعهدی نسبت به موازین اصول‎گرایی ندارند، شرایط و موازینی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به دفعات به تبیین شاخصه‎های آن پرداخته است.


منظور نگارنده، از لزوم سنجش افراد با شاخصه‎ها، این نیست که به‎صورت صفر و صدی عمل کنیم و صرفا به‎دلیل یک نقطه مبهم در کارنامه یک فرد، او را از دایره اصول‎گرایی خارج کنیم که این نوع عملکرد حذفی، مطمئنا برخلاف سیاست جذب حداکثری و دفع حداقل رهبری است؛ اما قطعا اگر کسانی‎که با نام خود را اصول‎گرا گذاشته‎اند، در برابر فتنه و جریان انحرافی موضع صریحی نداشته باشند، نمی‎توان از آن‎ها به‎عنوان اصول‎گرا یاد کرد. همچنین است کسانی‎که بعضی شاخصه‎ها همچون ولایت‎مداری، استکبارستیزی و فسادستیزی مشکل دارند و در مجلس یا دولت جلوی مبارزه با فساد را سد کرده‎اند و در برابر نظام سلطه از خود کرنش نشان داده‎اند. اين افراد نباید توقع داشته باشند که آن‎ها را اصول‎گرا بدانیم.


به‎نظر می‎رسد در شرایط حاضر، جریان اصول‎گرا برای انتخابات پیش‎رو علاوه‎بر سازوکارهای پیشنهادی وحدت، باید توجه داشته باشد که راه‎برد اساسی باید بر اساس تأکید بر گفتمان اصول‎گرایی و شاخصه‎های آن شکل بگیرد. چراکه این تأکید بر گفتمان که از فرمایشات مکرر مقام معظم رهبری نشأت گرفته، در بدنه مردم مطالبه ایجاد می‎کند و ما را دوباره به روزهای طلایی انتخابات مجلس هفتم و ریاست‎جمهوری نهم باز می‎گرداند.