ديشب برای درمان اين آنفولانزای كوفتی برای دومين بار رفتم دكتر. نسخه‌ را -كه شامل قرص سرماخوردگی و سرم سديم كلرايد و چند قرص روتين ديگر بود- از دكتر گرفتم و به سمت منزل راه افتادم. سر راه هم دنبال داروخانه‌ای شبانه‌روزی برای تهيه دارو بودم. به‌واسطه نزدیکی راه، کارم به داروخانه شبانه روزی 29 فروردین در حوالی ميدان حر و ميدان پاستور افتاد.

زير لب با خودم گفتم "الحمدلله گذرمان به مركز بزرگی افتاده و سرايع دارو را می‌گيرم و می‌روم" اما خدا نصیب نکنه این همه بوروکراسی رو. به خاطر یه سرم و چند تا قرص نیم‌ساعت معطل بودیم. در حالیكه كمتر از 10 نفر مراجعه كننده در داروخانه بودند و حداقل 5 باجه تحويل دارو هم چراغ‌شان روشن بود و طبعا باز بودند.

آخر سر، وقتی از نيم ساعت معطلی راهی نوبت من شد تا راهی باجه شوم، منتظر بودم تا آقای دكتر داروساز روش استفاده از هر دارو و سرم را برای‌ام شرح بدهد؛ بالاخره "حق فنی" می‌گيرند برای همين مشاوره دادن...

اما سر آقای دكتر در تلگرام بود و گروهش را چك می‌كرد و حتی در رفت‌وآمدی كه به صندوق داشتم و دوباره برای تحويل دارو رفتم هم سرش را بالا نياورد تا حداقل نگاهی به مريض [مشتری] كند!

پ.ن. اداره جات تو این کشور، کارخانه ناراضی سازی است...