بچه‌تر که بودیم حس پدر و مادرمون به خودمون رو درست‌وحسابی نمی‌فهمیدیم. می‌فهمدیم براشون مهم هستیم ولی حالیمون نبود دنیاشون شدیم. مهم بودن خیلی فرق داره با دنیای کسی شدن. ما بچه‌های قدرنشناسی هستیم. حالا هم که بزرگ‌تر شدیم و خودمون بچه‌دار شدیم هنوز نمی‌فهمیم که هرچقدر هم که بزرگ شده باشیم‌ باز هم برای پدر و مادرمون ‌همون بچه‌هایی هستیم که با زمین‌خوردن‌مون کمرشون می‌شکست و با تب کردن‌مون می‌مردند... الغرض؛ دخترم‌هانیه دوساله شد.