پدیده ای به نام "خودعمارپنداری"
شش نکته درباره ولایتپذیری عمار؛
1- جبهه جنگ، نیاز نیست همه در خط مقدم حضور داشته باشند و آرپیجی دست بگیرند. بعضی ها هم باید سلاح سبک دست بگیرند. بعضی ها هم، تدارکات و بعضی ها هم حتی در پشت جبهه، باید بخش پشتیبانی را برعهده داشته باشند.
بدیهی است اگر همه مصّر باشند در خط مقدم بروند و آرپیجی بزنند، علاوه بر آنکه سایر مکانهای حساس خالی می ماند، در میان خود آرپیجی زن ها هم اختلاف پیش می آید، چون بالاخره هر کسی می خواهد در زدن تانک های دشمن مشارکت کند و مطمئنا تعداد آرپیجی زن ها از تانک های دشمن بیشتر است!
2- وقتی ولی فقیه جامعه در مواجه با فتنه ای همچون فتنه سبز که در آن حق و باطل آمیخته شده اند، چاره را بصیرت افزایی معرفی می کند، همه باید لبیک بگوییم. اما این بدان معنا نیست که هر کسی ندای "این عمار" رهبری را شنید باید برود در خط مقدم آرپیچی به دست بگیرد و بقیه صحنه های عرصه جنگ را خالی بگذارند!جمع شدن همه نیروهای ولایی در پُست آرپیجی زن(!) و خالی ماندن عرصه های دیگر، مساوی است با باخت در جنگ نرم دشمن...
3- فرض کنید شما و خانواده تان به همراه خانواده برادرتان به همراه دو اتومبیل پراید به رانندگی شما و بردارتان، میخواهید در طول شب از شمال کشور به مقصد تهران سفر کنید. فرض این است که برای شما بسیار حیاتی است که فردا صبح، راس ساعت 8 در سر کار خود حاضر شوید.
اگر نور اتومبیل شما به یک باره در میان جاده قطع شود و شما هم نتوانید آن را درست کنید، می توانید از برادرتان کمک بگیرید و با او قرار بگذارید که او کمی آرام تر برود و هوای شما را داشته باشد تا شما با احتیاط کامل و با فاصله کمی پشت سر او حرکت کرده تا به پرتگاه های میان مسیر سقوط نکنید. اما فرض کنیم، به جای قطع نور ماشین، سیستم ترمز اتومبیل دچار اختلال شود. مطمئنا دیگر نمی توانید با کمک گرفتن از بردارتان که اتومبیلی سالم دارد، حرکت کنید؛ چرا که افتادن به پرتگاه، سزای کسانی است که سرعت خود را نمی توانند کنترل کنند. در موقع فتنه هم فضا همین گونه است. کسی که بصیرت کافی نداشته باشد، می تواند با نگاه به رهبری، مراجع و روحانیت به مقصد برسد، اما آنکه خود را عمار ببیند و بخواهد سرخود هر کار دلش بخواهد بکند، می شود امثال آن کسی که به آن دخترک فتنه گر فحش ناموسی داد و یا امثال نیروهای خودسری که به کوی دانشگاه حمله کردند.
4- عمار فرد با بصیرتی است که فتنه را در اوج غبارآلوده شدن فضا ببیند؛ نه آنکه وقتی غبار صحنه فرو نشست و حق و باطل به طور واضح مشخص شد، بخواهد وارد صحنه شود، چرا که ضرب المثلی معروف می گوید: "معما چو حل گردد آسان شود".
گرچه بصیرت افزایی، کاری نیکو و پسندیده است، اما کسانی که در اوج فتنه، همه چیز را منکر می شوند، و بدون واهمه هر گونه مشکلی را رد می کنند، نباید در میانه راه که همه چیز هویدا شد، خود را عمار بخوانند.
5- خود عمارپنداری، امروز یکی از مشکلاتی است که نیروهای حزب الهی را دچار خود کرده است. اگر چه رهبری فرموده اند که هر کس باید حرفش را بزند و سعی کند حرفش درست باشد، اما بعضی ها اصرار دارند این گزاره دوم حرف رهبری که "درست بودن حرف" است را نادیده بگیرند. قیاس مع الفارغ است اما بعضی ها در فتنه دوم به مرض خواص بی بصیرت فتنه اول، مبتلا شده اند. یعنی به جای آنکه ولایت ناپذیری و قانون شکنی موسوی و کروبی را ببینید، به دنبال سوء رفتار احمدی نژاد در مناظرات هستند. امروز کسانی در جبهه نیروهای انقلاب هستند که خواسته یا ناخواسته، عدم تمکین رئیس جمهور به دستورات صریح رهبری را نمی بینند، اما انتقادات بعضا تیز بعضی رسانه ها را بزرگ می کنند و با برچسب زدن به دیگر سرمایه های اصولگرایی سعی در حذف انها از میدان دارند.
6- طنز قضیه آن است که همان طور که در فتنه سبز، بعضی از افراد، قانون شکنی بزرگ سران فتنه را نمی دیدند و به ناحق به آنها حق می دادند که اینگونه در برابر متانت نظام اسلامی ، پرخاشگرانه رفتار کنند؛ امروز هم عده ای به احمدی نژاد حق می دهند که با تمام قوا از لیدر گروه انحرافی حمایت کند و در تحلیل این رفتار رئیس جمهور محترم، انتقادهای بعضی اصولگرایان از دولت را دلیل این لجبازی رئیس دولت می دانند! و از آن خنده دارتر کسانی هستند که تا دیروز، سعی داشتند همه اقدامات دولت را توجیه کنند ولی امروز که آش دستپخت دولت شوری اش عیان است، به دنبال فرافکنی اند.
.................
این مطلب در: 1- الف 2- تابناک 3- جهان 4- یالثارت الحسین (ع) 5- روزنامه تهران امروز 6- صراط نیوز 7- عماریون 8- شبکه خبری تابناک 9- افکارنیوز 10- دانشجونیوز 11- سفیرنیوز 12- طلبه بلاگ 13- پیمانه 14- خوزنیوز 15- عنوان نیوز 16- حرف نامه 17- خدمت 18- رکنی نیوز 19- عمارها 20- خبردونی 21- نهضت سبز نبوی 22- نه نیوز 23- انتخاب نیوز 24- فانوس انلاین و ...
پی نوشت: احمدی نژادی که من دوستش داشتم و برای موفقیتش تلاش می کردم، احمدی نژادی بود که می خواست حلقه های بسته مدیریت کشور را بشکند. احمدی نژاد من، احمدی نژادی نبود که مشایی و بقایی و رحیمی و ملک زاده و جوانفکر و احمدزاده و ... داشته باشد...
احمدی نژاد من، شعارش عدالتخواهی و مبارزه با مفسدین اقتصادی و رانتخوارها بود، احمدی نژاد من لرزه بر تن مفسدین انداخته بود ، اما امروز احمدی نژاد در برابر در برابر این همه بی عدالتی و رانتخواری که هر روز در اطرافیانش کشف می شود، منتقدین را عقب مانده می داند و به حمایتش از این افراد افتخار می کند.
احمدی نژادی که من دوست داشتم، احمدی نژادی بود که خود را سرباز آیت الله خامنه ای می دانست، نه احمدی نژاد که تنها بسنده می کند به این حرف که "من معقتد به تئوری ولایت فقیه هستم "
تلخ است اما احمدی نژاد امروز برای ما دیگر آن احمدی نژاد دوست داشتنی 84 نیست. ملاک حال افراد است.
1- جبهه جنگ، نیاز نیست همه در خط مقدم حضور داشته باشند و آرپیجی دست بگیرند. بعضی ها هم باید سلاح سبک دست بگیرند. بعضی ها هم، تدارکات و بعضی ها هم حتی در پشت جبهه، باید بخش پشتیبانی را برعهده داشته باشند.
بدیهی است اگر همه مصّر باشند در خط مقدم بروند و آرپیجی بزنند، علاوه بر آنکه سایر مکانهای حساس خالی می ماند، در میان خود آرپیجی زن ها هم اختلاف پیش می آید، چون بالاخره هر کسی می خواهد در زدن تانک های دشمن مشارکت کند و مطمئنا تعداد آرپیجی زن ها از تانک های دشمن بیشتر است!
2- وقتی ولی فقیه جامعه در مواجه با فتنه ای همچون فتنه سبز که در آن حق و باطل آمیخته شده اند، چاره را بصیرت افزایی معرفی می کند، همه باید لبیک بگوییم. اما این بدان معنا نیست که هر کسی ندای "این عمار" رهبری را شنید باید برود در خط مقدم آرپیچی به دست بگیرد و بقیه صحنه های عرصه جنگ را خالی بگذارند!جمع شدن همه نیروهای ولایی در پُست آرپیجی زن(!) و خالی ماندن عرصه های دیگر، مساوی است با باخت در جنگ نرم دشمن...
3- فرض کنید شما و خانواده تان به همراه خانواده برادرتان به همراه دو اتومبیل پراید به رانندگی شما و بردارتان، میخواهید در طول شب از شمال کشور به مقصد تهران سفر کنید. فرض این است که برای شما بسیار حیاتی است که فردا صبح، راس ساعت 8 در سر کار خود حاضر شوید.
اگر نور اتومبیل شما به یک باره در میان جاده قطع شود و شما هم نتوانید آن را درست کنید، می توانید از برادرتان کمک بگیرید و با او قرار بگذارید که او کمی آرام تر برود و هوای شما را داشته باشد تا شما با احتیاط کامل و با فاصله کمی پشت سر او حرکت کرده تا به پرتگاه های میان مسیر سقوط نکنید. اما فرض کنیم، به جای قطع نور ماشین، سیستم ترمز اتومبیل دچار اختلال شود. مطمئنا دیگر نمی توانید با کمک گرفتن از بردارتان که اتومبیلی سالم دارد، حرکت کنید؛ چرا که افتادن به پرتگاه، سزای کسانی است که سرعت خود را نمی توانند کنترل کنند. در موقع فتنه هم فضا همین گونه است. کسی که بصیرت کافی نداشته باشد، می تواند با نگاه به رهبری، مراجع و روحانیت به مقصد برسد، اما آنکه خود را عمار ببیند و بخواهد سرخود هر کار دلش بخواهد بکند، می شود امثال آن کسی که به آن دخترک فتنه گر فحش ناموسی داد و یا امثال نیروهای خودسری که به کوی دانشگاه حمله کردند.
4- عمار فرد با بصیرتی است که فتنه را در اوج غبارآلوده شدن فضا ببیند؛ نه آنکه وقتی غبار صحنه فرو نشست و حق و باطل به طور واضح مشخص شد، بخواهد وارد صحنه شود، چرا که ضرب المثلی معروف می گوید: "معما چو حل گردد آسان شود".
گرچه بصیرت افزایی، کاری نیکو و پسندیده است، اما کسانی که در اوج فتنه، همه چیز را منکر می شوند، و بدون واهمه هر گونه مشکلی را رد می کنند، نباید در میانه راه که همه چیز هویدا شد، خود را عمار بخوانند.
5- خود عمارپنداری، امروز یکی از مشکلاتی است که نیروهای حزب الهی را دچار خود کرده است. اگر چه رهبری فرموده اند که هر کس باید حرفش را بزند و سعی کند حرفش درست باشد، اما بعضی ها اصرار دارند این گزاره دوم حرف رهبری که "درست بودن حرف" است را نادیده بگیرند. قیاس مع الفارغ است اما بعضی ها در فتنه دوم به مرض خواص بی بصیرت فتنه اول، مبتلا شده اند. یعنی به جای آنکه ولایت ناپذیری و قانون شکنی موسوی و کروبی را ببینید، به دنبال سوء رفتار احمدی نژاد در مناظرات هستند. امروز کسانی در جبهه نیروهای انقلاب هستند که خواسته یا ناخواسته، عدم تمکین رئیس جمهور به دستورات صریح رهبری را نمی بینند، اما انتقادات بعضا تیز بعضی رسانه ها را بزرگ می کنند و با برچسب زدن به دیگر سرمایه های اصولگرایی سعی در حذف انها از میدان دارند.
6- طنز قضیه آن است که همان طور که در فتنه سبز، بعضی از افراد، قانون شکنی بزرگ سران فتنه را نمی دیدند و به ناحق به آنها حق می دادند که اینگونه در برابر متانت نظام اسلامی ، پرخاشگرانه رفتار کنند؛ امروز هم عده ای به احمدی نژاد حق می دهند که با تمام قوا از لیدر گروه انحرافی حمایت کند و در تحلیل این رفتار رئیس جمهور محترم، انتقادهای بعضی اصولگرایان از دولت را دلیل این لجبازی رئیس دولت می دانند! و از آن خنده دارتر کسانی هستند که تا دیروز، سعی داشتند همه اقدامات دولت را توجیه کنند ولی امروز که آش دستپخت دولت شوری اش عیان است، به دنبال فرافکنی اند.
.................
این مطلب در: 1- الف 2- تابناک 3- جهان 4- یالثارت الحسین (ع) 5- روزنامه تهران امروز 6- صراط نیوز 7- عماریون 8- شبکه خبری تابناک 9- افکارنیوز 10- دانشجونیوز 11- سفیرنیوز 12- طلبه بلاگ 13- پیمانه 14- خوزنیوز 15- عنوان نیوز 16- حرف نامه 17- خدمت 18- رکنی نیوز 19- عمارها 20- خبردونی 21- نهضت سبز نبوی 22- نه نیوز 23- انتخاب نیوز 24- فانوس انلاین و ...
پی نوشت: احمدی نژادی که من دوستش داشتم و برای موفقیتش تلاش می کردم، احمدی نژادی بود که می خواست حلقه های بسته مدیریت کشور را بشکند. احمدی نژاد من، احمدی نژادی نبود که مشایی و بقایی و رحیمی و ملک زاده و جوانفکر و احمدزاده و ... داشته باشد...
احمدی نژاد من، شعارش عدالتخواهی و مبارزه با مفسدین اقتصادی و رانتخوارها بود، احمدی نژاد من لرزه بر تن مفسدین انداخته بود ، اما امروز احمدی نژاد در برابر در برابر این همه بی عدالتی و رانتخواری که هر روز در اطرافیانش کشف می شود، منتقدین را عقب مانده می داند و به حمایتش از این افراد افتخار می کند.
احمدی نژادی که من دوست داشتم، احمدی نژادی بود که خود را سرباز آیت الله خامنه ای می دانست، نه احمدی نژاد که تنها بسنده می کند به این حرف که "من معقتد به تئوری ولایت فقیه هستم "
تلخ است اما احمدی نژاد امروز برای ما دیگر آن احمدی نژاد دوست داشتنی 84 نیست. ملاک حال افراد است.
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۰ ساعت 12:43 توسط علی رجبی
|
جایی برای نوشتن دغدغه، -اگر مشغله بگذارد-