۱- بریز ، بگیر ، ببر ...

فریب افکار عموم یکی از ابزارهای قهر و غلبه است که نخبگان سیاسی با استفاده از آنان اهداف خود را به توده مردم تحمیل می کنند. قبل و بعد از حماسه پرشور ۲۲ خرداد ، شاهد بودیم عده ای از هر دو جناح فعلی کشور (اصلاح طلب و اصولگرا) با تمسک به سیاست های پوپولیستی درصدد برآمدند تا با بهره گیری از افکار عموم، به خواسته های خود دست یابند.

اگر به طور مصداقی بخواهیم این سیاست را بررسی کنیم می توانیم به بیانیه های اول و دوم مهندس موسوی و سخنان دور از اخلاق دکتر احمدی نژاد درباره متهم کردن آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت السلام ناطق نوری و فرزندانشان اشاره کنیم.دکتر احمدی نژاد

موسوی با دادن این بیانیه ها بدون آنکه از توده مردم بخواهند به خیابانها بریزند و به نتایج انتخابات اعتراض کنند، عامل اصلی اشاعه تفکر تردیدی درباره نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم شدند.

دکتر احمدی نژاد هم در جریان سفر انتخاباتی به مشهد و همچنین مناظره اول تلویزیونی، درصدد تخریب کسانی برآمدند که در جایگاهی فراجناحی هستند و این کار را علیرغم صحبت های صریح مقام معظم رهبری تا جایی پیش بردند که نتایج آن را در نماز جمعه ۲۶ تیر ماه دیدیم.

۲- کی بود؟ کی بود؟ من نبودم!

به اعتقاد شخصی من، مهندس موسویعملکرد سوال بر انگیز صداوسیما بعد از واکنشهای پرچمداران میدان نا آرامی های انتخابات (موسوی ، خاتمی ، کروبی)، باعث شد این اتفاق روی دیگری بر خود بگیرد و بخشی از مردم را که مظلوم نمایی اصلاحطلبان انها را فریفته با آنها همراه سازد.

علیرغم تمامی احترامی که برای جناب ضرغامی قائل هستم اما معتقدم ایشان بیش از حد یک طرفه عمل کردند. برای این ادعا نیز چندین و چند دلیل می توان آورد، من جمله:

*  آیت الله شاهرودی رئیس یکی از سه قوه ی این نظام است. آیا سانسور کردن بیانات ایشان تنها به این دلیل که از دکتر احمدی نژاد حمایت نکرده اند و حتی مخالف ایشان هم صحبت کردند با سیاست بی طرفی صدا و سیما که از سوی گردانندگان آن اعلام می شود، در یک جا جمع می شود؟

*  آیات عظام امینی، استادی و جوادی آملی آیا کوچکتر از کسانی همچون حجج اسلام صدیقی و پناهیان هستند؛ که صحبت ها و مواضع و خبرهای پیرامون شخصیت های دسته دوم در صدا و سیما و رسانه های دولتی منعکس می شود اما دسته اول سانسور می شود؟ چند درصد از مردم ایران بیانیۀ دفتر آیت الله جوادی دربارۀ حقیقت داشتن مسئلۀ هالۀ نور و کذب بودن ادعای رئیس جمهور را شنیدند؟

۳- سلام مشایی ؛ خداحافظ اصولگرایی!

قدیمترها وقتی افاضات آقای مشایی درباره اسرائیل و حمایت های همه جانبه دکتر احمدی نژاد و بیانات آیت الله مکارم شیرازی درباره بودن مشایی در دولت (چه لزومی دارد کسانی که اینگونه فکر می کنند جزء همکاران رئیس جمهوری باشند؟) را دیدیم از بودن با احمدی نژاد منصرف شدم. تمامی اقشار اصولگرایان این حمایت ها را تقبیح کردند. حتی کیهان، رجانیوز و جنبش عدالتخواه دانشجویی نیز مخالف این توهین آشکار به نظرات علما بودند. علی مطهری در مجلس نامه ی سوال از رئیس جمهور را جمع کرد و در پایان بیانات مقام رهبری فصل الخطاب شد.

حال رئیس جمهور محترم با گفتن یک نه بزرگ به تمامی حامیان و علما، رحیم مشایی را به عنوان بزرگرین مسئول در قوه مجریه بعد از شخص خودشان برگزید.

پیش بینی: با توجه به آنکه از مدتها پیش و با قطعی شدن عدم حضور داوودی در پست معاونت اولی، بحث آن بود که برای تداوم خط فکری احمدی نژادی باید کسی معاون اول بشود که قرار است دور بعد کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم شود، جانشینی مشایی بودار است! 

علی مطهری: آقای احمدی‌نژاد ارادت خاصی به آقای مشایی دارد و از نظر معنوی او را مراد خود و خودش را مرید او می‌بیند. گویا رابطه معنوی‌ای میان آنها حاکم است که بنده از جزئیات آن خبر دقیقی ندارم. شاید ایشان کراماتی از آقای مشایی دیده‌اند که مریدشان شده‌اند.

حکم احمدی نژاد به مشایی: عصر، عصرظهوراست و شمادلباخته امام زمان و مومن و خودساخته