کاش وزير بهداشت بعدی، پزشک نباشد
قاضیزادههاشمی مانند همه اسلاف خود پزشكی بود حامی پزشكان؛ نه مدیری حامی مردم!
ديروز، حين بازديد سيدحسن قاضیزاده هاشمی، وزير فعلی بهداشت از غرفه همشهری، یکیدو دقيقهای همکلام شديم. برای اينکه راحتتر حرف بزند، رکوردر را خاموش کردم. برخلاف هميشه، کمی مستاصل به نظر میرسيد.
يکی دو جمله با هم گفتگو کرديم و از تلاش #وزارت_بهداشت برای تحت مالکيت قرار گرفتن بيمهها، انتقاد کردم. قاضیزاده هم بريدهبريده جوابهای دمدستی داد و رفت. بعدا شنيدم که در غرفه ديگری از اين گفته که «ديگر دوست ندارد وزير بهداشت باشد و در دولت بعدی نخواهد بود.»
رفتار و گفتار اين روزهای قاضیزادههاشمی مستصل شده است. او با وعده کمک حسن روحانی، بيمارستان خصوصیاش را رها کرد و طرحی با هزينههای چندده هزارميلياردی را کليد زد؛ ولی حالا در ميانه راه و با هزينههای هنگفت و غيرقابل نظارتی که بزرگترين ايده دولت روحانی در حوزه داخلی را در آستانه ورشکستگی قرار قرار داده، دست تنها مانده و به نظر میرسد از ادامه راه نااميد شده.
طرح تحول سلامت، يک گام جاافتاده دارد. اينکه دور باطل قانونگزاری پزشکان برای پزشکان، نظارت پزشکان بر پزشکان و سياستگزاری پزشکان بر پزشکان بايد بشکند. اقای قاضیزاده هاشمی هم مثل طريقتمنفرد، وحيددستجردی، باقریلنکرانی، پزشکيان، فرهادی، مرندی، ملکزاده، فاضل و ... پزشکی بود که قرار بود برای پزشکان سياستگزاری کند اما مثل همه اسلاف خود، بيشتر به سود پزشکان عمل کرد تا مردم. به او خسته نباشيد میگويم اما دعا میکنم که ای کاش وزير بهداشت بعدی، پزشک نباشد...
جایی برای نوشتن دغدغه، -اگر مشغله بگذارد-