ریاست حداد عادل و مسئله‏ ای به نام کم کردن بهانه‏ های اختلاف

انتخابات مجلس نهم با تمام کش‏ و‏ قوس‏ ها که شاهدش بودیم به پایان یافت. اکنون وقت آن است که با درس گرفتن از تجربیات گران‏ بهایی که انتخابات مجلس نهم برای ما به ارمغان گذاشت، به آینده پیش روی کشور نگاه کنیم.

متاسفانه یکی از تلخ ‏ترین تجریبات انتخابات مجلس نهم، ایجاد فضای تخریبی در رقابت دونی اصولگرایان بود. این فضا نتیجه رویکردی بود که ترجیح داد رقابت را به درون گفتمان وارد کند و به جای تاکید بر اصول و ایجاد وحدت رویه در برابر گفتمان‏های تقلبی، به فکر خالص‏ سازی صرف در بدنه نیروهای انقلاب افتاد. بر این اساس همچنان که پیش ‏بینی می‏ شد، درونی کردن رقابت ضررهای فراوانی به دنبال آورد که دم دستی‏ ترین آن، دو مرحله‏ ای شدن انتخابات در حوزه‏ های بزرگ، ایجاد حساسیت کاذب در رقابت، مایه گذاشتن از روحانیت و تخریب جامعتین از سوی بعضی افراد غافل و در نهایت ایجاد فضای دروغ، شایعه و اتهام پراکنی بود.

این اتفاقات ناگوار در حالی رخ داد که در مواجهه با راهبرد وحدت که در طول انقلاب اصلی‏ ترین ابزار امام و رهبری بود، اندیشه‏ ای به وجود آمد که به بهانه خالص ‏سازی در انقلاب به دنبال ایجاد رقابت در درون گفتمان رفت و دوگانگی میان اصولگرایان را رقم زد.

این رخداد در حالی رقم خورد که مقام معظم رهبری پیش از این، نظر صریح خود درباره دوگانه وحدت و خالص‏ سازی را بیان کرده بودند. معظم له در دیداری که با دانشجویان داشتند تاکید کردند که هم به خالص سازی و هم به وحدت اعتقاد دارند. البته این اعتقاد شرایط هم داشت که ایشان درباره آن فرمودند: «خلوص كه شما مطرح مي كنيد - كه ما بايست از فرصت استفاده كنيم و حالا كه غربال شد، يك عده‌اى را كه ناخالصى دارند، از دائره خارج كنيم - چيزى نيست كه با دعوا و كشمكش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حركت تند و فشارآلود به وجود بيايد؛ خلوص در يك مجموعه كه اينجورى حاصل نمي شود؛ ما به اين، مأمور هم نيستيم... اينجورى نيست كه شما بيائيد افراد ضعاف‌الايمان را از دائره خارج كنيد، به بهانه‌ى اينكه مي خواهيم خالص كنيم؛ نه، شما هرچه مي توانيد، دائره‌ى خلّصين را توسعه بدهيد...»


هشدار صریح رهبر انقلاب در سخنرانی عید نوروز امسال در حرم رضوی، نشان داد که گروه ‏های سیاسی نتوانسته ‏اند مسیر را آن‏چنان که انتظار می‏رفت طی کنند: «من يك توصيه هم در زمينه‌ى سياسى بكنم. عزيزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر كشور، امروز ما احتياج داريم به اتحاد و يكپارچگى. بهانه‌هاى اختلاف زياد است. گاهى در يك قضيه‌اى سليقه‌ى يك نفر، دو نفر با هم يكسان نيست؛ اين نبايد بهانه‌ى اختلاف بشود. گاهى در كسى يك گرايشى هست، در ديگرى نيست؛ اين نبايد مايه‌ى اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه‌ى در درون، موجب فشل ميشود. قرآن به ما تعليم مي دهد: "و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم" اگر منازعه كنيم، سر مسائل گوناگون - مسائل سياسى، مسائل اقتصادى، مسائل شخصيتى - دست‌به‌يقه شويم، دشمن ما جرى مي شود. يك مقدار از جرأتى كه دشمن در سال هاى گذشته پيدا كرد، به خاطر اختلافات بود.»

با درس گرفتن از تجرببات قبلی و مضار ترجیح رقابت در برابر راهبرد اتحاد که به تبع آن، کسانی که وحدت اصولگرایان را خدشه دار کردند، این‏گونه سزای خطای خود را دیده و مورد نهی رهبری قرار گرفتند؛ نیروهای معتقد به ارزش‏ها باید توجه داشته باشند که در مجلس نهم باید شیوه عملکرد آن‏ها بر اساس کم کردن بهانه‏ های اختلافات برای رسیدن به وحدت پی ریزی شود. بر این اساس، نقش هیات رئیسه مجلس نهم، در ایجاد فضای بدون تنش، نقش بسیار اساسی و مهم باشد.


حداد یا لاریجانی؛ مسئله این است؟

این روزها اگرچه لایحه مهم بودجه در مجلس هشتم در حال بررسی است اما عده ای از نمایندگان مجلس هشتم که در مجلس آینده نیز حضور دارند، به دنبال تعیین رئیس آینده خود هستند. یکی مراسم باغ گیلاس می گیرد؛ دیگری 173 نماینده را دور خود جمع می کند و تیتر روزنامه ها می شود...
صورت مسئله آسان است. همه به دنبال انتخاب فرد مورد نظر خود از طریق تاثیرگزاری بر دوستان خود هستند. اما مسئله مهم و دورن گفتمانی برای اصولگرایان باید این باشد که به دنبال رفع کدورت های ناشی از رقابت انتخاباتی بروند. چرا که در این میان، اصلاحطلبان و جریان انحرافی قطعا با ادامه اختلافات و شکاف ها بیشترین سود را خواهند برد.

منتخبین مجلس نهم باید توجه داشته باشند که مطالبه مردمی از آنها این است که با کم کردن شکاف‏های به وجود آمده به اختلاف سلایق دامن نزنند و به اصلی‏ترین مسائل کشور بپردازند. بر این اساس میتوان از بین دو گزینه مطرح یعنی دکتر علی لاریجانی و دکتر غلامعلی حداد عادل، گزینه ای که در زمینه ایجاد اتحاد میان اصولگرایان و کم کردن بهانه های اختلاف، برتری نسبی بر دیگری داشته باشد را برگزید و سکان هدایت مجلس نهم را به او سپرد.

نقل قولی از یک دوست ترک و مذاکرات ایران و 1+5

پیش به‎ سوی بغداد

چند ماه قبل به واسطه انجام پروژه ای با یکی از دانشجویان اهل ترکیه همراه شده بودم. اگر چه او از اهل تسنن بود اما علاقه فراوانی به انقلاب اسلامی ایران و شخصیت امام خمینی (رحمتاللهعلیه) داشت. بحث به ديدگاه مردم ترکیه درباره سیاست‎‎های دوگانه اردوغان و داوود اوغلو و رابطه دوجانبه ترکیه و غرب و مقایسه آن با شرایط جمهوری اسلامی در تعامل با غرب كشيده شد.

دوست ترک من به داستانی اشاره کرد که ما هیچگاه در تریبون‎‎های رسمی و رسانهای به ابعاد آن نپرداخته بودیم. او در مقایسه رویکرد ایران و ترکیه به غرب، انگشت تأكيد بر حسرت مردم سایر ملل در اثر نگاه به دیپلماسی عزتمندانه جمهوری اسلامی گذاشت. او ميگفت: «سیاستمداران ترکیه آرزو دارند بتوانند با مقامات بلندپایه غربی مذاکره کنند و وقتی یک مقام دسته دوم و سوم آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و نظایر این کشورها میخواهد وارد ترکیه شود، از مدتها قبل کشور به حالت آماده باش درميآيد که فلان مقام وزارت خارجه کشور غربی به ترکیه خواهد آمد. ما مردم ترکیه وقتی میبینیم دیپلمات‎‎های ایرانی با التماس غربی ها بر سر به میز مذاکره با 1+5 حاضر ميشوند اين در حالي است كه در این نشست مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به همراه مقاماتی بلندپایه از آمریکا، انگلیس، روسیه، چین، فرانسه و آلمان حضور دارند، به آزادگی و عزت جمهوری اسلامی ایران حسرت میخوریم. نكته جالبتر اين است که وقتی دیپلمات‎‎های شما [ایران] از جلسه بیرون میآیند، با کمال آرامش میگویند شرط‎‎های غرب را نپذیرفتهاند و در جلسات بعدی بهدنبال نتیجه مطلوب خود خواهند بود.»

***

پس از ماهها توقف مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و گروه موسوم به 1+5، مذاکرات استانبول 2 که در اواخر فروردین ماه برگزار شد؛ فتح باب جديدي در زمينه تعامل دوباره ایران و غرب بود.

غربیها پس از تشدید تحریمها، دوباره به میز مذاکره برگشتهاند تا شاید بتوانند با توجه به آغاز مرحله دوم هدفمندی یارانهها، جمهوری اسلامی ایران را از حقوق مسلم خود محروم کنند. اما مذاکرات استانبول نشان داد که راهبرد «فشار و مذاکره» که نتیجه مورد نظر واشنگتن را در دو سال اخیر بههمراه نداشته؛ در شرایط فعلی نیز نه تنها موجب توقف فعالیت‎‎های صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی نمیشود بلکه تحریم‎‎های گسترده علیه تهران، باعث عزم ملی برای گسترش فعالیت‎‎های صلحآمیز هستهای ایران خواهد شد.

برگ برنده ديگر ايران، فتوای تأثیرگذار حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی است که از سوی هیأت ایرانی در مذاکرات رو شد. امروز دیگر افکار عمومی بهویژه در منطقه خاورمیانه به عزم ایران در عدم استفاده غیرمتعارف از انرژی هستهای پي بردهاند چراکه رهبري ایران با این فتوا تأکید دوبارهای بر حرام بودن تولید و تکثیرسلاح‎‎های اتمی کردهاند. بر این اساس میتوان انتظار داشت اعتمادی که بر جو مذاکرات استانبول حاکم شد بر مذاکرات بغداد نیز بیش از گذشته سایه بيفكند.

عامل دیگر موفقیت ایران نیز تقویت طرح گام به گام روسیه است. بهنظر میرسد باراک اوباما در شرایطی که در رقابت سال جاری خود در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گرفتار چالش‎‎های بسیاری شده، عملا از مواضع اولیه خود کوتاه آمده و به اجرای طرح روسها راضی شده است.

بر این اساس بهنظر میرسد با توجه به برگزاری دور دوم نشستها در بغداد همزمان با 3 خرداد روز آزادسازی خرمشهر و روز ملی مقاومت، در مذاکرات پیش رو در بغداد همه چیز برای رسیدن به توافقی همهجانبه آماده باشد. البته پر واضح است که نمیتوان به سرعت موانع موجود را برطرف کرد و انتظار داشت معضلاتی که در این 10 سال بهوجود آمده به یکباره برطرف شود. اما اگر جهتگیری‎‎ها آنچنانکه در جریان مذاکرات استانبول ۲ پیش رفت، در جهت رسیدن به راه حل‎‎های میانه و منطقی باشد، بهطور قطع میتوان همکاری‎‎های ثمر بخش را جایگزین بیاعتمادی‎‎های گذشته کرد.


برای ساختن مجلسی کارآمد و در تراز انقلاب اسلامی...

فردا روز انتخاب بزرگ است. بر خودم واجب دیدم هر چند کوتاه ولی در وصف 3 مرد بزرگ سطوری بنویسم:

احمد آقای توکلی؛ مردی که تنها و تنها خط اصیل انقلاب شاخص اوست و به همین جهت با هر گروه و فردی که از انقلاب انحراف پیدا کرده مشکل پیدا کرد.

آنها که ظرفیت نقدهای صریح اش را ندارند او را متهم به نق زنی می کنند. اما از نظر من، مشکل از انتقادهای او نیست؛ مشکل از جهان بینی منتقدین رفتار توکلی است که فط نوک بینی شان را می بینند و او را مذمت می کنند که چرا انحرف را زودتر از همه تشخیص می دهد.

کارنامه او در مبارزه با مجاهدین خلق در قبل از انقلاب و سپس انتقادهایش از نخست وزیر موسوی، رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور خاتمی و رئیس جمهور احمدی نژاد؛ درست در  موقعی بود که همه دنیا با آنها بودند و هنوز تشت رسوایی شان بر زمان نخورده بود. توکلی زودتر از مدعیان می دید.

من به جهان بینی احمد توکلی رأی می دهم


حاج علیرضا زاکانی از رویش های انقلاب؛ کسی است که این روزها با وجود همه تهمت ها و تخریب ها ؛ پا در رکاب کرده تا نظر صریح رهبری مبنی بر وحدت اصولگرایان [1] را اجرایی کند.

او هم کارنامه پر و پیمانی دارد. مبارزه با فساد (پرونده دانشگاه آزاد، قاضی مرتضوی، کردان، رحیمی، مشایی، سایپا، سمگا و ...) شاخصه اول کسی است که در دوران دوم خرداد مسئول بسیج دانشجویی کشور بود و در مقابل هجمه های اصلاحات آمریکایی ایستاد و مردانه فضای غربزده دانشگاه ها را مدیریت کرد.

من به ایستادگی علیرضا زاکانی رأی می دهم



و آخرین نفر؛ حاج حسین فدایی است. مردی که برای زمین نماندن فرمان رهبری همیشه در میدان است و مشغول تبیین. او هم همچون دو نفر قبلی ید طولایی در مبارزه با فساد دارد.

در وصف او فقط همین را باید گفت که تاریخ هیچ گاه از یاد نخواهد برد سخنان او در اردیبهشت 88 را؛ جایی که پشت پرده فتنه 88 را حتی قبل از آغاز رسمی کودتا با اسم رمز آشوب؛ برای همگان تبیین کرد. بی شک با گذشت تاریخ و روشن شدن ابعاد کودتای سبز، باید بینش و تفکر او را بیش از پیش ستود.

من به بینش و منش حسین فدایی رأی می دهم.


البته هستند کسان دیگری که در لیست فردا صبح من قرار می گیرند... افرادی همچون: الیاس نادران، حسین نجابت، پرویز سروری، اسماعیل کوثری، زهره الهیان، مهرداد بذرپاش، حسین مظفر، غلامرضا مصباحی مقدم، بیژن نوباوه، سید محمود نبویان، حسین مظفر، الهام امین زاده و ...

و البته هستند همفکران دیگری که فردا در انتخابات تهران غائب اند اما امید داریم با حضور آنها بتوانیم  مجلسی  در تراز جمهوری اسلامی ایران شاهد باشیم: غلامعلی حداد عادل، محمد دهقان، علیرضا مرندی، محمدحسین ابوترابی فرد، حسن سبحانی، حسین زاده بحرینی، مسعود میرکاظمی، امیرحسین قاضی زاده، احمد سالک، عشرت شایق و ...


و جمله آخر... برای من مهم نیست که تخریب و هزینه میلیاردی جواب می دهد یا پایداری بر انحراف و کاسبی با فتنه! برای من مهم آن است که انقلاب جوابش را بگیرد...

سخنی با برادر روحانی حجت الاسلام حسينيان

اخيرا به بهانه اظهارنظر عجیب اقای حسینیان مبنی بر دادن هیات رئیسه مجلس به زنان، ماله کشیدن رفقایش و توجیه آن و صد البته اصرارش بر موضع قبلی علیرغم بهت همگان؛ گفتگویی قدیمی از او را در سرویس سیاسی پنجره بازخئانی کردیم.

حجت الاسلام روح ا... حسينيان هم رنجنامه الهي اش را براي يكي از رسانه هاي جبهه پايداري ارسال كرده كه در آن با اشاره به برخي سوابق مثبت گذشته اش ـ كه ترديدي در آنها نيست ـ مظلوم نمايي كرده و بدون توجه به تفاوت نقد و روشنگري با تخريب، به مخاطب طوري القا شده است كه ايشان معصوم از خطاست و تناقضي در گفتار و عمل ايشان وجود ندارد و تمامي انتقادها به وي دروغ و بي اساس است.

در اين باره به عنوان دبیر سیاسی هفته نامه پنجره؛ چند نكته را قابل بيان می دانم:


1.  ايشان نوشته اند: «سايت یکی از نمایندگان مجلس مدت‌هاست به هتاكي اينجانب پرداخته و طي مقالات و نامه‌هاي بدون امضاء بنام دانشجويان دانشگاه امام صادق(ع) و ... ». اولا سايت مورد اشاره آقاي حسينيان را قبلا هم حزبي ايشان آقاي دكتر كوچك زاده در صحن علني مجلس به نماينده مورد نظر نسبت داد كه همان جا پاسخ شنيد كه اين سايت متعلق به او نيست و گروهي از همفكرانش آن را اداره مي كنند. ثانيا احتمالا مصاديق هتاكي در سايت مورد اشاره ايشان، بازخواني گفتارها و عملكرد ايشان در عين رعايت انصاف بوده است كه اگر ايشان معتقد به عدم نقدپذيري اند مساله چيز ديگري است. ثالثا سايت مورد اشاره، نامه اخير به اسم دانشجويان امام صادق را منتشر نكرده كه بخواهد پاسخ دهد. رابعا ايشان پاسخ دهد كه نقد مواضع هتاكي است يا فحاشي و دروغگويي عليه يك نماينده اصولگرا در مجلس؟!

2. ايشان با نوشتن اينكه «اينجانب را متهم به تذبذب سياسي و مخالفت با ولايت فقيه نموده است و استدلال كرده است كه حسينيان اول با خاتمي بود و سپس عليه وي»، حمايت قبلي خود از خاتمي را اتهام دانسته و رد كرده است. اولا آيا ايشان فراموش كرده است كه سال 1387 در جمع دانشجويان گفته: «من ايشان (خاتمی) را روحاني روشنفكري مي‌دانستم كه البته با ايشان اختلاف هم داشتم اما آن زمان به دليل اينكه جناح حاكم نوعي فضاي بسته بوجود آورده بود و در جامعه انحصارطلبي احساس مي‌شد گمان كردم كه وظيفه است اين انحصار و بسته بودن جامعه شكسته شود لذا تنها راه رسيدن به اين اهداف را حمايت از خاتمي مي‌دانستم اما نمي‌دانستم كه اين باز شدن فضا به سوي جاري شدن سيلي مي‌رود كه نزديك بود همه چيز را از بين ببرد. وي با تأكيد براينكه متأسفانه در اين دوران از چاله درآمده و به چاه افتاديم ... من بعد از آن دوران رسماً عذرخواهي كردم و گفتم كه حمايت من از خاتمي اشتباه است ... براي آقاي خاتمي در جريان 18 تير نقش منفي احساس نمي‌كنم ... بنده با تفكر آقاي خاتمي مخالف هستم اما معتقدم كه خاتمي اهل توطئه نبود و در اين مسائل دخالتي نداشت.» كه سند اين مطلب در خبر شماره 8702301211 خبرگزاري فارس موجود است.

ثانيا رفتار سياسي ايشان در مقطع دوم خرداد 76 به مراتب از راي دادن صرف به خاتمي بدتر بوده است. ايشان با تاسيس و تقويت «جمعيت دفاع از ارزشها» به نام ارزشهاي انقلاب، دو پاره كردن و ايجاد انشعاب در جريان اصلي جبهه نيروهاي انقلاب را دنبال نمودند و سپس از نامزدي خاتمي حمايت كردند. اين كار كه به تضعيف جبهه اصولگرايي در آن زمان منجر شد الان هم توسط ايشان و دوستانشان در جبهه پايداري دقيقا پيگيري مي شود. آنها با وجود حضور در جلسه اوليه جبهه متحد به ميزباني احمدي نژاد در آبان 89، بعد از خانه نشيني وي از جبهه متحد خروج كردند و جبهه نيروهاي انقلاب را دو شقه كرده و زمينه منازعه و اختلاف دروني اصولگرايان را فراهم آوردند كه اثر اين اختلاف تا سالها باقي خواهد ماند. اين همان رنج اصلي است كه ايشان بايد برايش رنجنامه و بعدها توبه نامه بنويسد.

3.  در رنجنامه آقاي حسينيان «تجليل‌كننده از هاشمي و سپس انتقادكننده از وي» بودن انكار و اتهام دانسته شده است. اولا مگر ايشان در سال 83 که انتقادات جدی جریان حزب الله نسبت به آقای هاشمی رفسنجانی تشدید شده بود، در مرکز اسناد انقلاب اسلامی براي تجلیل از آقای هاشمی اين عبارات غير معمول و سوال برانگیز را بر زبان نرانده است؟ «معمار سازندگي زيرساختهاي تاريخ معاصر ايران نوين ... شخصيت تاريخي حضرت‌عالي ... يكي از بزرگترين، تأثيرگذاران، تاريخ‌سازان و تحول‌سازان تاريخ معاصر ... آزادي جزو ماهوي شخصيت ايشان ... »[1].

آيا تملق نكردن از آقاي هاشمي رفسنجاني نياز به علم غيب داشت كه ايشان در رنجنامه خود ادعا مي كند: «اگر منظورتان اين است كه چرا از اول در مقابل خاتمي و هاشمي موضع منفي نگرفتم كه اعتراف مي‌كنم كه بنده علم غيب نداشته‌ام و اگر علم غيب هم داشتم شرعاً نمي‌توانستم بر مبناي علم غيب عليه افراد موضع‌گيري كنم» و آيا خيل عظيم علما و مراجع حامي ناطق نوري ـ از جمله علامه مصباح ـ كه در دوم خرداد 76 از آقاي خاتمي حمايت نكردند و در جمعيت دفاع از ارزشها حاضر نشدند بر اساس علم غيب كار كردند؟


4
.  استناد به مواضع اوليه و ثانويه امام راحل (ره) درباره آقاي منتظري نمي تواند مستمسك و توجيه گر رفتار متناقض و تملق گونه ايشان باشد چراكه اولا قياس مع الفارق است و امام فرمودند من از ابتدا هم مخالف قائم مقامي منتظري بودم و ثانيا اگر هم درست باشد، مگر اعتقاد نادرست اعضاي جبهه پايداري در مواقعي كه احكام رهبري مثل حكم اخير مجمع تشخيص با روش آنها متناقض در مي آيد، اين نيست كه آن را مصلحت سنجي دانسته و مصلحت سنجي را نيز تنها از ولي فقيه بلااشكال مي دانند؟ خب به زعم دوستان، امام و رهبري در مواردي مصلحت سنجي كرده اند و آنها حق استناد به آن را ندارند.

 
5.  ايشان نوشته است: «من مي‌دانم فرياد بدگويي از مسلمان مورد رضاي خدا نيست؛ اما همان خدا به مظلومين اين اجازه را داده است كه گاهي فرياد برآورد: لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنْ الْقَوْلِ إلَّا مَنْ ظُلِمَ.» مناسب است ايشان به همين استناد پاسخ دهد كه چرا در صحن علني مجلس و در همين به اصطلاح رنجنامه به دروغ برخي عدم حضور هاي دكتر زاكاني را ـ كه در ماموريت كميسيون اصل 90 و پيگير پرونده هاي مفاسد اقتصادي بوده ـ به مدرك دكتراي او نسبت داده، در حالي كه ايشان قبل از شكل گيري مجلس هشتم هم مدرك دكتراي عمومي و هم مدرك دكتراي تخصصي خود را اخذ كرده است؟ و آيا فحاشي ايشان در كميسيون اصل نود مصداق «جهر بالسوء» مجاز قرآني است؟! 6. ايشان پرسيده است: «گناه من چيست؟ آيا در مقابل حاكميت اسلامي سر به شورش برداشته‌ام؟ آيا در مقابل ولايت ايستاده‌ام؟» اولا مساله اين نيست كه چه كسي گناهكار است و روشن است كه غير معصوم را از خطا برائتي نيست. موضوع اين است كه كسي اشتباهات خود را نبيند و تنها ديگران را با عبارتي نظير هوادارن حاميان ساكتين فتنه متهم كند يا بدون سند از 77 خانه اجاره اي جبهه متحد در تهران سخن بگويد يا با عصبانيت در كميسيون اصل نود حاضر شود و فحاشي كند. ثانيا چرا آقاي حسينيان يكبار به طور واضح اعتراف نمي كند كه يكي از 4 دليل استعفاي دي ماه 88 ايشان انتصاب آقاي قاضي عسگر از سوي رهبري بوده است؟ چرا هر وقت از اين موضوع سخن به ميان مي آيد تنها دلايل ديگر را بر مي شمرد؟ بالاخره وقتي ايشان خود را موسي مي داند، خضر كيست كه تصميماتش را فهم نمي كند؟ ثالثا به نظر مي آيد ايشان به دليل همان ظاهرگرايي و بي عمقي مندرج در استعفانامه اش نبايد به سياست گام مي نهاد تا دچار اين مشكلات نشود كه اكنون بخواهد رنجنامه بنويسد.


7. يكي از موارد تناقض ايشان بحث قبول داوري جامعتين در گذشته و مخالفت كنوني با آنهاست: « الان هم اعلام مي‌كنم داوري عادلانه‌ي جامعتین را پذيرا هستم، ولي حضور بی واسطه و مستقیم این دو نهاد مقدس در انتخابات را نه مصلحت جامعتين مي‌دانم و نه مصلحت انقلاب. امروز رقابت بين اصول‌گرايان و به اصطلاح اصلاح‌طلبان نبود تا جامعتين بر حكم وظيفه از اصول‌گرايان حمايت كنند. امروز رقابت بين دو جناح اصول‌گرا بود، اصول‌گراياني كه روي مباني تأكيد داشتند و حمايت جامعتین از يكي از اين‌ها را ضربه‌‌اي می‌دانم بر اين دو نهاد ضروري الوجود.»

اولا در اين نوشته ايشان جامعتين را تلويحا متهم به عدم رعايت عدالت كرده است.


ثانيا انتقاد وي به حضور جامعتين در انتخابات در تضاد با بيان امام و رهبري است كه در ابتداي رنجنامه خود را سرباز ايشان خوانده است. حضرت امام خمینی (ره) در وصیت نامه سياسي- الهي خويش مرقوم فرمودند: «به‌جامعة ‌محترم ‌روحانیت‌، خصوصاً مراجع‌ معظم وصیت ‌می‌کنم‌ که ‌خود را از مسائل ‌جامعه، خصوصاً مثل ‌انتخاب ‌رئیس ‌جمهور و وکلای ‌مجلس‌، کنار نکشند و بی‌تفاوت‌نباشند» و مقام معظم رهبري نيز به آيت ا... يزدي رئيس جامعه مدرسين فرموده اند: «شما اگر ديديد يک آدم نااهل دارد به مجلس مي‌رود نمي‌توانيد ساکت بنشينيد، به هر حال وظيفه شرعي امثال شماهاست». رهبر معظم انقلاب همچنين در ديدار كرمانشاه فرمودند: «روحانى‌اى كه كنار بنشيند، به مردم بگويد شما برويد حركت كنيد، اقدام كنيد، راه به جائى نخواهد برد. آن روحانى‌اى موفق است كه راه بيفتد، بگويد برويم؛ نه اينكه بگويد برويد. روحانى بايد وسط ميدان، جلوى مردم و اهل اقدام باشد»  آيا حضور موثر حضرات آيات مهدوي كني و يزدي جز مصداقي براي اين بيان گهربار است؟



ثالثا أقاي حسينيان با كمال تعجب داوري جامعتين را تنها بين اصولگرايان و اصلاح طلبان مجاز دانسته است! آيا معناي داوري جز اين است كه دو گروه خودي كه با هم اختلاف كردند و براي رفع آن به حكم مرضي الطرفين مراجعه كنند؟ آيا از نظر ايشان معناي داوري عوض شده يا اصلاح طلبان هم خودي شده اند؟

در همین ارتباط:

* بازخوانی گفتگویی متفاوت با روح الله حسینیان/ وحدت زیر چتر جامعتین خوب است!
* تلاش مثبت برای اصلاح مواضع تامل برانگیز حسینیان
* نامه جمعی ازمسئولان و اعضای سابق‌بسیج‌دانشجویی به حسینیان

پی نوشت:
البته امید ندارم که این حرفها در گوش کسی که لباس روحانیت پوشیده اما دهانش را به فحاشی در مجلس باز کرد و عقده هایش را خالی کرد، موثر بیفتند. فاعتبروا یا اولی الابصار...

وقتی برای رهبری و روحانیت هم تعیین تکلیف می‎شود!

در نقد سخنان جناب غلامحسین الهام

سخنان ساختارشکنانه غلامحسین الهام، از یاران گذشته و امروز احمدی‎نژاد و ارائه برخی تحلیل‎‎های شاذ و کمیاب درباره انتصاب‎‎های مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین منتسب کردن جبهه متحد اصول‎گرایان و بانیان شکل‎گیری راهبرد وحدت (جامعه مدرسین و جامعه روحانیت) به هاشمی رفسنجانی، جنجال بزرگی را در هفته گذشته به‎دنبال داشت.
برای فهم درست تناقضات سخنان الهام، ابتدا باید نگاهی به بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجمع تشخیص در ابتدای سال 1391 داشته باشیم. ایشان در این دیدار مجمع را مظهر خرد جمعی در نظام اسلامی دانستند و تأکید کردند: بخشی از اساسی‎ترین مسائل کشور در مجمع حل و فصل می‎شود که این موضوع نشانگر جایگاه بسیار مهم مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

رهبر انقلاب همچنین در بخش دیگری از بیانات خود، مشورت دادن به رهبری برای سیاست‎‎های کلی نظام و تنظیم این سیاست‎‎ها، که در واقع هندسه اساسی نظام و قوای سه‎گانه است، را از وظایف مجمع برشمردند. ایشان به موضوع حل معضلات کشور به‎عنوان یکی دیگر از وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره و تأکید کردند: وظیفه دیگر مجمع، تشخیص مصلحت در مواردی است که بن‎بست به‎وجود می‎آید. (khamenei. ir)

الهام چه گفت؟

با وجود این، غلامحسین الهام در مصاحبه با سایت رجانیوز، در پاسخ به این ابهام که چرا منصوبان رهبری در مجمع تشخیص، که در دور دوم انتخابات هم حضور دارند، در لیست جبهه پایداری غایب هستند، مدعی شده است که رهبر انقلاب برای جلوگیری از «بیکاری» برخی چهره‎‎های سیاسی، آنان را به عضویت مجمع تشخیص منصوب کرده است!

الهام در این مصاحبه گفته است: «به‎نظرم مقام معظم رهبری می‎خواهند از همه چهره‎‎های سیاسی موجود جامعه، به‎خصوص افرادی که احتمال می‎رود به مجلس نتوانند ورود کنند، استفاده کنند. بیکاری برای سیستم، مزاحمت ایجاد می‎کند. در مجمع تشخیص مصلحت، انتصاب خود افرادش هم یک جور مصلحت است. هم مصلحت است و هم باید از اطلاعات آن‎ها در یک جائی در نظام استفاده شود که می‎شود.»

وی در ادامه نیز ادعا کرده که مجمع تشخیص کارآیی خود را از دست داده است: «تثبیت آقای هاشمی را هم رهبری بر تغییر وی ارجح می‎بینند، ولی معلوم است که مجمع کارآیی خود را از دست داده است. شاید این‎طور تلقی شود که این عدم کارآیی به‎دلیل نسبت مجمع با دولت و رفتار‎های تند و کینه‎ورزانه آن با دولت است و دولت که عوض شود، این کارآیی‎‎ها برمی‎گردد و رفتار‎ها تغییر می‎کنند.»

با مقایسه اظهارنظر آقای الهام، آن هم نزدیک به 10 روز پس از صحبت‎‎های رهبری، این سؤال اساسی پیش می‎آید که چرا غلامحسین الهام، نهادی حکومتی، که به فرموده رهبر انقلاب «مظهر خرد جمعی در نظام اسلامی» است، را فاقد کارآیی و جایی برای سرگرم کردن «بیکاران سیاسی» توصیف کرده است!
 
http://etedaal.ir/UserUpload/Image/29588.jpg

این اولین تناقض نیست!

البته این اولین‎بار نیست که مواضع آقای الهام با مواضع بزرگان تناقض عجیب دارد. رسانه‎ای‎ها یادشان نرفته که الهام چقدر بر الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان گردشگری پافشاری کرد؛ در حالی که موضع نظام در این ‎باره کاملا مشخص بود.

در جریان هشدار‎های بزرگان درباره قدرت گرفتن جریان انحرافی نیز این عضو جبهه پایداری برخلاف مشی حضرت آیت‎الله مصباح یزدی رفتار کرد و جریان انحرافی را موهوم خواند؛ این تناقض به حدی رسیده است که حکایت از تضاد گفتمانی میان این عضو جبهه پایداری با علامه مصباح یزدی دارد.

آیت‎الله مصباح در این زمینه می‎فرمایند: «در چند سال اخیر، چنین احساسی پیش آمده که خطری پیچیده نسبت به اساس فکری جامعه در حال شکل‎گرفتن است و شیطان تمام تجربیات و حیله‎‎های خود را به‎کار گرفته تا طرز فکری انحرافی را در جامعه القاء کند... هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیت‎ها، طرح‎‎ها و خدمات‎ انجام‎شده در این چند سال، از جانب یک نفر منحرف بوده و او بزرگ‎ترین استراتژیست عالم است و هر کاری که انجام داده‎ایم از او الهام گرفته‎ایم و بنابراین او باید رییس‎جمهوری آینده شود و کشور را اداره کند... نوک پیکان جریان انحرافی به طرف اسلام و ارزش‎‎های اسلامی نشانه رفته است» (29 اردیبهشت 90) «... اگر همه این سخنان (مواضع جریان انحرافی) فقط در حرف خلاصه می‎شد، امکان داشت آن‎ها را حرف‎‎هایی دیوانه‎وار به حساب آوریم، اما به دست گرفتن گلوگاه‎‎های اقتصادی و پروژه‎‎های عظیم اقتصادی کشور، ایجاد شبکه عظیم سیاسی در وزارتخانه‎ها، استانداری‎‎ها و نهاد‎های دولتی و خصوصی، سفر‎های خارجی و ارتباط‎ معنادار با شخصیت‎‎های خارجی، تفسیر‎های معنادار از قیام مسلمانان در شمال آفریقا (بیداری انسانی)، سوق دادن هدف‎‎ها به‎سوی انگیزه‎‎های ملی و تضعیف جایگاه ولی‎فقیه، همه و همه ما را به این نتیجه می‎رساند که این حرکت‎‎ها نمی‎تواند فقط به‎خاطر رییس‎جمهوری شدن و قدرت باشد، بلکه هدف از بین بردن اسلام و ارزش‎‎های اسلامی است.» (8 خرداد 90)

غلامحسین الهام اما در 29 مهرماه 90 و در جریان برگزاری سومین کنگره سراسری کانون دانشگاهیان ایران اسلامی در دانشگاه شهید بهشتی گفته است: «بنده موافق واژه جریان انحرافی نیستم، بلکه معتقدم چند نفری هستند که مبانی و گفتمان آن‎ها دچار انحراف شده است». در حالی که نظر علامه مصباح چیز دیگری است: «هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیت‎‎ها در این چند سال از جانب یک نفر منحرف بوده».

البته این، تنها موضع عجیب الهام درباره جریان انحرافی نیست. پیش از این نیز وی به درخواست روزنامه ایران برای مصاحبه پاسخ مثبت داده بود و در گفت وگویی 3 ساعته که به نوشته این ‎روزنامه «صمیمی» بود و به یک «جلسه درد دل» تبدیل شد مطالب جنجالی دیگری را نیز بیان کرده بود.
 
آنچه آن خسرو کند شیرین بود

سخنان الهام همان‎طور که انتظار می‎رفت، به سرعت مورد سؤال و واکنش روحانیت و اصول‎گرایان قرار گرفت.

حجت‎الاسلام محمدتقی رهبر، رییس فراکسیون روحانیت مجلس، گفت: «کسی که خود حقوقدان است نباید قضاوت کند و بهتر است به‎جای مواضع سیاسی، حقوقی حرف بزند و مبنای انتخاب رهبری را بیکاری نداند... طرح این موضوع که «جایز نیست عده‎ای بیکار باشند و باید به مجمع بروند» توهین به انتخاب رهبری است.»

حجت‎الاسلام شیخ جعفر شجونی، عضو جامعه روحانیت مبارز نیز، اظهارات غلامحسین الهام را «توهین» توصیف کرده و گفت: «بنده ممکن است از برخی افراد در مجمع تشخیص دل پر خونی داشته باشم، ولی چون تابع ولی فقیه هستم و ایشان جذب حداکثری و دفع حداقلی را عنوان کرده‎اند، لذا «آنچه آن خسرو کند شیرین بود»، بنابراین اطاعت از ولی فقیه بر من واجب است ولو هر کس را در هر مقامی تعیین بفرمایند...»

پاسخ الهام

غلامحسين الهام اما پس از این اعتراضات، در حاشيه مراسم يادبود سردار سوداگر به خراسان گفت: اگر تعبيرات من را در آن مصاحبه به دقت مطالعه کنيد اين تفسيرهاي اشتباه به وجود نخواهد آمد. وی توضیح بیشتری در این باره نداد.

اعتراض به مصاحبه عجیب الهام اما، امروز هم ادامه یافت تا جائیکه صدای کیهان هم در آمد. روزنامه کیهان در شماره امروزش درباره سخنان الهام نوشته است: اظهارات نسنجیده و تعجب آور اخیر غلامحسین الهام در مورد مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد سوءاستفاده گسترده ضد انقلاب خارج نشین و روزنامه های متعلق به جریان اصلاحات قرار گرفته است.

کیهان تاکید کرده است، الهام اظهارات خود را تصحیح کرده و از ملت عذرخواهی کند.

اعتراض امام جمعه تهران

در همین حال، حجت الاسلام کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران، امام جمعه موقت تهران در واکنش به اظهارات اخیر الهام در خصوص عضویت افراد بیکار در مجمع تشخیص برای جلوگیری از مزاحمت آنان برای نظام، به مهر گفت: این حرف‌ها، حرف کسانی است که خیلی بنیه ای ندارند، اگر بنیه علمی و تقوایی داشتند این حرف های ناشیانه را نمی‌زدند.