شش ضلعی انحراف
محورهای اصلی فعاليت جريان انحرافی مدعی اصولگرایی
«برای شما و معاونان و مدیران محترم و همه فرزندان عزیز انقلابیام در وزارت اطلاعات دعا میكنم. موفق و مؤید باشید.«
جملات فوق گرچه فراز پایانی نامه حكیمانه رهبر انقلاب به حجتالاسلام مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بود اما آغازی بر دور جدیدی از فضای سیاسی كشور و چالش مهم پیش روی جریان اصولگرایی و گفتمان انقلاب اسلامی بود. دور جدیدی كه گرچه با حیرت اصولگرایان و بهخصوص جریان تند مزاج آن یعنی حامیان سرسخت رییسجمهوری همراه بود اما پردههای متعددی را از چهره پشت پرده این جریان فرو ریخت و باعث شد تا بخشی از جریانی كه حالا دیگر به فتنهای جدید تبدیل شده است را برای دلسوزان انقلاب آشكار كند.
شاید آن روز كه یار زلال شهردار سابق تهران در سخنانی، پایان دوران اسلامگرایی را اعلام كرد، حتی تندترین منتقدین به سخنان وی نیز تصوری نسبت به ابعاد و آینده این جریان منحرف سیاسی نداشتند. چهكسی فكر میكرد كار بهجایی برسد كه یك گروه كوچك چند نفره با حمایت شخص اول دستگاه اجرایی كشور در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی عملكردی شاذ و قرائتی عجیب و انتقادبرانگیز داشته باشد.
اگر مجموع رفتارهای این جریان را در بخشهای اصلی و كلیدی آن ارزیابی كنیم به شش بخش و مهم خواهیم رسید كه تمام اتفاقات و حوادث شش ساله اخیر را میتوان ذیل یكی از این شش عنوان طبقهبندی كرد.
1- سیاست خارجی:
شاید سختترین و غیرقابل اثباتترین ادعای نویسنده در همین بخش بگنجد به این جهت كه سیاست خارجی دولت در ابتدا یك دوره طلایی و آرمانی را پشت سر گذاشت. فارغ از تندرویهای محدود و موردی، بدون شك بهار دیپلماسی انقلاب اسلامی در همین سالها و با مواضع انقلابی شخص رییسجمهوری شكل گرفت. اما هرچقدر این دوران در نقطه اوج بود، ماههای اخیر و در دوران اوجگیری بیداری اسلامی در منطقه نقطه فرود سیاست خارجی محسوب میشد.
تلاش جریان انحرافی برای به خدمت آوردن نهاد تأثیرگذاری همچون وزارت امور خارجه با «تئوری پایان اسلامگرایی» آغاز شد. جاییكه درست این جریان در نقطه مقابل صدور انقلاب اسلامی قرار گرفت.
برای دستیابی به دستگاه دیپلماسی این گروه باید منوچهر متكی را از سر راه خود برمیداشت. در ابتدا سعی شد با تعریف مسئولیتهای جدیدی همچون نماینده ویژه رییسجمهوری در امور آسیا برای حمید بقایی و نماینده ویژه رییسجمهوری در امور خاورمیانه برای اسفندیار رحیممشایی، وزارت امور خارجه را كماثر كند كه با واكنش صریح رهبری با دو توصیه اساسی «پرهیز از موازیكاری در سیاست خارجی» و «اعتماد به وزرا» مواجه شد. اگرچه رییسجمهوری لفظ نماینده ویژه را به مشاور ویژه تغییر داد اما در اقدامی بیسابقه منوچهر متكی را در هنگامیكه در سفر رسمی خارجی قرار داشت از كار بركنار كرد.
اما فعالیت جریان انحرافی در دستگاه دیپلماسی به اینجا ختم نمیشود .شنیدهها حاكی از آن است كه جریان انحرافی برای جابهجایی سعید جلیلی بهعنوان دبیر شورای امنیت ملی و مسئول مذاكرهكننده هستهای تلاش زیادی كرده است تنها به این دلیل كه دكتر جلیلی درخواستهای مكرر ملاقات «ریچاردبرنز» معاون وزیر امور خارجه» آمریكا را رد كرده است.
2- وزارت اطلاعات:
علاوه بر مبحث سیاست خارجی، این گروه سعی در قبضه عرصه داخلی از طریق نفوذ در حساسترین وزارتخانه دولتی داشته است. جریان انحرافی این فضا را از وقتی مساعد دید كه حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای وزیر اطلاعات نهم در اعتراض به عدم تمكین احمدینژاد به حكم صریح رهبری درباره الغای معاونت اولی مشایی از كار خود استعفا داد.
پس از جابهجایی محسنیاژهای، برخلاف قانون اساسی كه صریحا یكی از شروط وزیر اطلاعات را مجتهد بودن میداند، احمدینژاد خود سرپرستی وزارت اطلاعات را در دست گرفت.
در این روزها، جریان انحرافی به شدت
فعال شده و اقدام به مهرهچینی در وزارت اطلاعات كرد.
پس
از معرفی حجتالاسلام مصلحی به وزارت اطلاعات و عزم ایشان برای حذف نیروهای
انحرافی از بدنه وزارتخانه، میان مصلحی و جریان انحرافی اصطكاك ایجاد میشود و این اصطكاك موجب بركناری مصلحی از وزارت اطلاعات شد.
مقام معظم رهبری، باز هم در مقابل زیادهخواهی این جریان قرار گرفت و با حكم حكومتی خطاب به رییسجمهوری استعفای وزیر اطلاعات را ملغا كرد. ایشان طی نامهای به حجتالاسلام حیدر مصلحی بهعنوان وزیر اطلاعات از ایشان تشكر كرده و خواستار جدیت ایشان در پیگیری وظایف محوله شد. در پی این نامه جریان انحرافی بازهم به شبههافكنی در این زمینه مشغول شد و سعی كرد با استفاده از ابزارهای رسانهای، هزینه بازگشت مصلحی به وزارت اطلاعات را بالا برد.
3- فساد اقتصادی:
هر جریان سیاسی برای ادامه حیات خود بهصورت طبیعی نیاز به منابع مالی دارد. اما وقتی هدف از «ادامه حیات» به «صعود بیبازگشت» در سپهر سیاسی كشور باشد نگاه و نیاز به این منابع مالی متفاوت خواهد بود. شاید به همین دلیل باشد كه اخبار متواتر و البته متنوعی از اواسط دولت نهم به این سو به گوش میرسد كه بعضی از سیاستهای اقتصادی، چند میلیاردی برای مفسدین اقتصادی آورده داشته است. این موضوع در ماههای اخیر به اخبار چندصد میلیاردی نیز رسیده است. آخرین خبر در این زمینه مستنداتی در خصوص تخلفات گسترده شركتی تحت عنوان «سمگا» در زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است.
خصوصیسازی زیرمجموعه شركتهای بزرگ خودروسازی كشور و حضور یك متهم اقتصادی در رأس بخش اعظم وزارت نفت، وزارتخانهای كه در ابتدا قرار بود با مافیای آن برخورد شود. از دیگر اشتباهات این دولت است. حالا دیگر چهرههای اصلی این جریان با چند سال قبل خود، چند صد میلیارد فرق كردهاند. هركدام از آنها عضو هیأت مدیره یك بانك جدیدالتأسیس خصوصی و چند شركت بزرگ نیمهخصوصی هستند. به اینها شورای ثروتمند ایرانیان خارج از كشور با هزینههای میلیاردی فاقد سند را نیز اضافه كنید...
4- مهدویتگرایی:
مهدویتگرایی و مهیا بودن برای شرایط ظهور امام آخرین ما شیعیان از ممدوحترین و پسندیدهترین ویژگیهای یك جامعه اسلامی است. اما تأكید نابهجا و بیش از حد درخصوص این موضوع مقدس از همان روزهای نخستین دوره جدید شهرداری تهران و حضور چهره شاخص این جریان در رأس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران مورد توجه و عتاب بزرگان اصولگرا بوده است.
كافی است ابتدای این ماجرا یعنی انتشار نقشه حركت امام زمان در تیراژ میلیونی را به انتهای این ماجرای غمانگیز و عبرتآموز یعنی توزیع گسترده سیدی ظهور نزدیك است قرار دهید تا علت انتخاب نام «دولت ظهور» برای این دولت از سوی رییسجمهوری را درك كنید.
5- علوم غریبه:
علوم غریبه واژهای است به اندازه خود این علم، غریب و ناشناخته. اما این برای تشنگان قدرت و شیفتگان پست و مقام دلیل نمیشود تا دندان طمع دستیابی و سوءاستفاده از آن را از دهان خود خارج كنند.
انتشار نام افرادی چون علی یعقوبی و عباس غفاری بهعنوان دو چهره مدعی علوم غریبه و ارتباط با عالم ارواح و اجنه در روزهای اخیر بهعنوان دستگیرشدگان شاید نهتنها از ابهامات این ماجرا نكاسته كه بر ابهامات آن افزوده است.
6- مكتب ایرانی:
یكی دیگر از شاخصههای این جریان، دامن زدن افراطی به ناسیونالیسم است. این مبحث نیز با سخنرانی اسفندیار رحیممشایی شروع شد. وی كه قبلا از پایان دوران اسلامگرایی سخن گفته بود، امروز از تبلیغ مكتب ایران دم میزند، طرح بحث مكتب ایرانی نه تنها در ناسیونالیسم افراطی نمود داشته بلكه در عرصههای دیگر همچون فرهنگ نیز بروز داشته است كه به نوعی لیبرالیسم در حوزه فرهنگ انجامیده است.
این چنین است كه در جاییكه ما معتقدیم قوانین اسلام تمامی شئونات زندگی ما را در بر میگیرد، دم زدن از منشور كوروش بهعنوان قوانین حقوق بشری و قراردادن آن در مقابل قرآن و اسلام، نمونه آشكار دیگری از انحراف است.
مرتبط: قارچهایی در مسير باد (نگاهی به عملکرد و سرنوشت شبهرسانههای یک جریان خاص)این مطلب در پنجره 90 به چاپ رسید؛ همین مطلب در: 1- خبرگزاری فارس 2- سایت جرس!


جایی برای نوشتن دغدغه، -اگر مشغله بگذارد-