شش ضلعی انحراف

محورهای اصلی فعاليت جريان انحرافی مدعی اصول‎گرایی

«برای شما و معاونان و مدیران محترم و همه فرزندان عزیز انقلابیام در وزارت اطلاعات دعا میكنم. موفق و مؤید باشید

جملات فوق گرچه فراز پایانی نامه حكیمانه رهبر انقلاب به حجتالاسلام مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بود اما آغازی بر دور جدیدی از فضای سیاسی كشور و چالش مهم پیش روی جریان اصولگرایی و گفتمان انقلاب اسلامی بود. دور جدیدی كه گرچه با حیرت اصولگرایان و بهخصوص جریان تند مزاج آن یعنی حامیان سرسخت رییسجمهوری همراه بود اما پردههای متعددی را از چهره پشت پرده این جریان فرو ریخت و باعث شد تا بخشی از جریانی كه حالا دیگر به فتنهای جدید تبدیل شده است را برای دلسوزان انقلاب آشكار كند.

شاید آن روز كه یار زلال شهردار سابق تهران در سخنانی، پایان دوران اسلامگرایی را اعلام كرد، حتی تندترین منتقدین به سخنان وی نیز تصوری نسبت به ابعاد و آینده این جریان منحرف سیاسی نداشتند. چه‎كسی فكر می‎كرد كار به‎جایی برسد كه یك گروه كوچك چند نفره با حمایت شخص اول دستگاه اجرایی كشور در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اعتقادی عملكردی شاذ و قرائتی عجیب و انتقادبرانگیز داشته باشد.

اگر مجموع رفتارهای این جریان را در بخشهای اصلی و كلیدی آن ارزیابی كنیم به شش بخش و مهم خواهیم رسید كه تمام اتفاقات و حوادث شش ساله اخیر را میتوان ذیل یكی از این شش عنوان طبقهبندی كرد.


1- سیاست خارجی
:

شاید سختترین و غیرقابل اثباتترین ادعای نویسنده در همین بخش بگنجد به این جهت كه سیاست خارجی دولت در ابتدا یك دوره طلایی و آرمانی را پشت سر گذاشت. فارغ از تندرویهای محدود و موردی، بدون شك بهار دیپلماسی انقلاب اسلامی در همین سالها و با مواضع انقلابی شخص رییسجمهوری شكل گرفت. اما هرچقدر این دوران در نقطه اوج بود،‌ ماههای اخیر و در دوران اوجگیری بیداری اسلامی در منطقه نقطه فرود سیاست خارجی محسوب میشد.

تلاش جریان انحرافی برای به خدمت آوردن نهاد تأثیرگذاری همچون وزارت امور خارجه با «تئوری پایان اسلامگرایی» آغاز شد. جاییكه درست این جریان در نقطه مقابل صدور انقلاب اسلامی قرار گرفت.

برای دستیابی به دستگاه دیپلماسی این گروه باید منوچهر متكی را از سر راه خود برمیداشت. در ابتدا سعی شد با تعریف مسئولیتهای جدیدی همچون نماینده ویژه رییسجمهوری در امور آسیا برای حمید بقایی و نماینده ویژه رییسجمهوری در امور خاورمیانه برای اسفندیار رحیممشایی، وزارت امور خارجه را كماثر كند كه با واكنش صریح رهبری با دو توصیه‎ اساسی «پرهیز از موازی‎كاری در سیاست خارجی» و «اعتماد به وزرا» مواجه شد. اگرچه رییس‎جمهوری لفظ نماینده ویژه را به مشاور ویژه تغییر داد اما در اقدامی بی‎سابقه منوچهر متكی را در هنگامی‎كه در سفر رسمی خارجی قرار داشت از كار بركنار كرد.

اما فعالیت جریان انحرافی در دستگاه دیپلماسی به اینجا ختم نمیشود .شنیده‎ها حاكی از آن است كه جریان انحرافی برای جابه‎جایی سعید جلیلی به‎عنوان دبیر شورای امنیت ملی و مسئول مذاكره‎كننده هسته‎ای تلاش زیادی كرده است تنها به این دلیل كه دكتر جلیلی درخواست‎های مكرر ملاقات «ریچاردبرنز» معاون وزیر امور خارجه» آمریكا را رد كرده است.


2- وزارت اطلاعات
:

علاوه بر مبحث سیاست خارجی، این گروه سعی در قبضه عرصه داخلی از طریق نفوذ در حساسترین وزارتخانهدولتی داشته است. جریان انحرافی این فضا را از وقتی مساعد دید كه حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای وزیر اطلاعات نهم در اعتراض به عدم تمكین احمدینژاد به حكم صریح رهبری درباره الغای معاونت اولی مشایی از كار خود استعفا داد.

پس از جابهجایی محسنیاژهای، برخلاف قانون اساسی كه صریحا یكی از شروط وزیر اطلاعات را مجتهد بودن میداند، احمدینژاد خود سرپرستی وزارت اطلاعات را در دست گرفت.

در این روزها،‌ جریان انحرافی به شدت فعال شده و اقدام به مهرهچینی در وزارت اطلاعات كرد.

پس از معرفی حجتالاسلام مصلحی به وزارت اطلاعات و عزم ایشان برای حذف نیروهای انحرافی از بدنه وزارتخانه، میان مصلحی و جریان انحرافی اصطكاك ایجاد میشود و این اصطكاك موجب بركناری مصلحی از وزارت اطلاعات شد.

مقام معظم رهبری،‌ باز هم در مقابل زیادهخواهی این جریان قرار گرفت و با حكم حكومتی خطاب به رییسجمهوری استعفای وزیر اطلاعات را ملغا كرد. ایشان طی نامهای به حجتالاسلام حیدر مصلحی بهعنوان وزیر اطلاعات از ایشان تشكر كرده و خواستار جدیت ایشان در پیگیری وظایف محوله شد. در پی این نامه جریان انحرافی بازهم به شبهه‎افكنی در این زمینه مشغول شد و سعی كرد با استفاده از ابزارهای رسانه‎ای، ‌هزینه بازگشت مصلحی به وزارت اطلاعات را بالا برد.

3- فساد اقتصادی:

هر جریان سیاسی برای ادامه حیات خود بهصورت طبیعی نیاز به منابع مالی دارد. اما وقتی هدف از «ادامه حیات» به «صعود بیبازگشت» در سپهر سیاسی كشور باشد نگاه و نیاز به این منابع مالی متفاوت خواهد بود. شاید به همین دلیل باشد كه اخبار متواتر و البته متنوعی از اواسط دولت نهم به این سو به گوش میرسد كه بعضی از سیاستهای اقتصادی، چند میلیاردی برای مفسدین اقتصادی آورده داشته است. این موضوع در ماههای اخیر به اخبار چندصد میلیاردی نیز رسیده است. آخرین خبر در این زمینه مستنداتی در خصوص تخلفات گسترده شركتی تحت عنوان «سمگا» در زیرمجموعه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است.

خصوصیسازی زیرمجموعه شركتهای بزرگ خودروسازی كشور و حضور یك متهم اقتصادی در رأس بخش اعظم وزارت نفت، وزارتخانهای كه در ابتدا قرار بود با مافیای آن برخورد شود. از دیگر اشتباهات این دولت است. حالا دیگر چهرههای اصلی این جریان با چند سال قبل خود، چند صد میلیارد فرق كردهاند. هركدام از آنها عضو هیأت مدیره یك بانك جدیدالتأسیس خصوصی و چند شركت بزرگ نیمهخصوصی هستند. به اینها شورای ثروتمند ایرانیان خارج از كشور با هزینههای میلیاردی فاقد سند را نیز اضافه كنید...


4- مهدویت
گرایی:

مهدویتگرایی و مهیا بودن برای شرایط ظهور امام آخرین ما شیعیان از ممدوحترین و پسندیدهترین ویژگیهای یك جامعه اسلامی است. اما تأكید نابهجا و بیش از حد درخصوص این موضوع مقدس از همان روزهای نخستین دوره جدید شهرداری تهران و حضور چهره شاخص این جریان در رأس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران مورد توجه و عتاب بزرگان اصولگرا بوده است.

كافی است ابتدای این ماجرا یعنی انتشار نقشه حركت امام زمان در تیراژ میلیونی را به انتهای این ماجرای غمانگیز و عبرتآموز یعنی توزیع گسترده سیدی ظهور نزدیك است قرار دهید تا علت انتخاب نام «دولت ظهور»‌ برای این دولت از سوی رییسجمهوری را درك كنید.


5- علوم غریبه:

علوم غریبه واژهای است به اندازه خود این علم، غریب و ناشناخته. اما این برای تشنگان قدرت و شیفتگان پست و مقام دلیل نمیشود تا دندان طمع دستیابی و سوءاستفاده از آن را از دهان خود خارج كنند.

انتشار نام افرادی چون علی یعقوبی و عباس غفاری بهعنوان دو چهره مدعی علوم غریبه و ارتباط با عالم ارواح و اجنه در روزهای اخیر بهعنوان دستگیرشدگان شاید نهتنها از ابهامات این ماجرا نكاسته كه بر ابهامات آن افزوده است.

6- مكتب ایرانی:

یكی دیگر از شاخصههای این جریان، دامن زدن افراطی به ناسیونالیسم است. این مبحث نیز با سخنرانی اسفندیار رحیممشایی شروع شد. وی كه قبلا از پایان دوران اسلامگرایی سخن گفته بود، امروز از تبلیغ مكتب ایران دم میزند، طرح بحث مكتب ایرانی نه تنها در ناسیونالیسم افراطی نمود داشته بلكه در عرصههای دیگر همچون فرهنگ نیز بروز داشته است كه به نوعی لیبرالیسم در حوزه فرهنگ انجامیده است.

این چنین است كه در جایی‎كه ما معتقدیم قوانین اسلام تمامی شئونات زندگی ما را در بر می‎گیرد، دم زدن از منشور كوروش به‎عنوان قوانین حقوق بشری و قراردادن آن در مقابل قرآن و اسلام، نمونه آشكار دیگری از انحراف است.

مرتبط: قارچ‎‎هایی در مسير باد (نگاهی به عملکرد و سرنوشت شبه‎رسانه‎‎های یک جریان خاص)
این مطلب در پنجره 90 به چاپ رسید؛ همین مطلب در: 1- خبرگزاری فارس  2- سایت جرس

خطای بزرگی به نام احمدی نژادی گرایی

اشاره: بعد از خواندن مطلب "احمدی نژادی های" امید حسینی و پاسخ مجید بذرافکن در مطلب "تمام مقصد ما احمدی نژادی بودن ماست!"، مدتی است که می خواستم نظر خودم را بر این دو یادداشت بنویسم. پس از انتشار یادداشت "احمدی نژادی های سابق؛ قربانیان صداقت و زود باوری" احسان رستگار، این مطلب را برای آن می نویسم که نکته ای مغفول در این یادداشت ها را یادآور شوم.


کمتر از دو سال آخر از دولت محمود احمدی نژاد باقی است و متاسفانه همانطور که در دولت های سازندگی و اصلاحات شاهد بودیم، دادن میدان به تندروهای جریان دولتی خصوصا در دو سال آخر حاکمیت هشت ساله، موجب انحراف شدید دولت از آرمان های اولیه می شود. اطرافیان رئیس جمهورها و مسئولان دولتی وقتی می دیدند به زودی باید قدرت را تحویل بدهند، به سمت پشتوانه سازی برای خود رفتند. این پشتوانه سازی به گونه ای مختلف از سیاسی و مالی گرفته تا پشتوانه مردمی و عقیدتی ظهور و بروز داشت. از سرانجام آنچه در دو دولت قبل دیدیم میتوان برداشت کرد که عمدتا این پشتوانه سازی ها مخالف مبانی اسلام و جمهوری اسلامی ایران بوده است.

چنانکه از دل دو سال آخر دولت سازندگی، کارگزاران به دنیا آمد. جریانی که ثروت اندوزی و فساد مالی را سرلوحه خود قرار داده بود. اشرافیگری به عنوان یک ارزش شناخته شد و اطرافیان آقای هاشمی زمزمه مادام العمر کردن را در مجلس و دولت انداختند تا شاید خود را ماندگار کنند. تندروی های جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین در دولت اصلاحات هم از دل این دو سال درآمد. فجایع مجلس ششم از نامه به رهبری تا تحصن و استعفای نمایندگان، محدود کردن اختیارات ولی فقیه و ... از موالید نامشروع این دوسال بود.


حاکمیت 8 ساله احمدی نژادیسم

مکتب احمدی نژادیسم با شعارهای مردمی مانند عدالت آمد. اقتدار در سیاست خارجی، سفرهای متعدد استانی، توجه به دهک های پایین جامعه و ... موجب شد تا رهبری (همانطور که انتظار می رود) از سیاست های دولت در عرصه های داخلی و خارجی حمایت کامل کند. کار به آنجایی رسید که رهبری که مطمئنا بدون سنجش وزن کلمات سخنی نمی گوید، با برشمردن اختلافات میان رئیس جمهور فعلی و آیت الله هاشمی رفسنجانی در عرصه اقتصادی و سیاسی، نظر احمدی نژاد را به نظر خود نزدیک تر دانست.

اما سنت دو دولت گذشته به نظر می رسد که در این "مکتب احمدی نژادگرا" هم در حال اجراست و در سال های آخر دولت، رفته رفته دلسوزها و کارآمدها می روند و جایشان را فرصت طلبان و گوش به فرمان ها می گیرند.



پورمحمدی، دانش جعفری، فتاح، لنکرانی، صفارهرندی، محسنی اژه ای در انتهای دولت نهم، مهرداد بذرپاش، منوچهر متکی، کاوه اشتهاردی و ... در میانه دولت دهم می روند و "حلقه فاسد قدرت طلب" سنگر گرفته در پشت رئیس جمهور با اضافه شدن بقایی به معاونت اجرایی قوی تر از قبل می شود و یکی یکی رقبا را حذف می کند. فرقی برایش ندارد که این رقیب وزیر اطلاعاتی باشد که باید با هماهنگی رهبری عزل و نصب شد یا ثمره هاشمی ای باشد که از نزدیکترین یاران احمدی نژاد بوده است.


خطای بزرگ احمدی نژادی گراها

عموم دوستانی که خود را احمدی نژادی می نامند امروز دچار دوگانگی شده اند. از یک طرف حمایت های رهبری در این 6 سال را می بینند و از طرف دیگر عدم تمکین رئیس جمهور در قضیه مشایی و مصلحی، قانون گریزی دولت در مسائل مختلف و عدم توجه به قوانین مصوبه مجلس را نظاره گر هستند.

چگونه می شود بزرگانی همچون آیت الله مصباح یزدی، آیت الله علم الهدی، آیت الله سید احمد خاتمی، آیت الله جنتی و ... که تا دیروز تمام قدم پشت دولت نهم ایستاده بودند، امروز این چنین شمشیر را از رو بسته اند و هشدار های آن چنانی می دهند؟

چگونه می شود که مقام معظم رهبری به عنوان شاخص اصلی ما، از دولتی قانون گریز و بعضا دارای افرادی این چنین منحرف، حمایت همه جانبه کردند؟

پاسخی که عمدتا از آن غافل بوده ایم در نوع نگاه رهبری نهفته است. رهبری از همه دولت هایی که تاکنون سرکار بوده اند، حمایت کرده است. این قسمت از حمایت رهبری که متخص به دولت به عنوان یکی از ارکان جمهوری اسلامی است برای همه دولت ها برابر بوده است. اما آن مقدار حمایتی که دولت نهم را از دولت های دیگر متمایز کرد، حمایت رهبری از نوع تفکر است نه خود دولت.

اگر احمدی نژادی گراها به جای اصالت احمدی نژاد، به تفکر عدالت طلبانه او اصالت می دادند امروز دچار این دوگانگی نمی شدند.

شاید یکی از نکات مثبت برجسته شدن انحراف مشهود دولت دهم از تفکرات و آرمان های دولت نهم، همین پی بردن احمدی نژادی گرا به این نکته باشد که "ما با افراد پیمان نباید ببندیم و به دنبال احمدی نژادی گرایی و هاشمی چی بودن  و ... نیستیم. ما باید گوشمان به حرف ولی باشد و در کنار حرف ولی باید دنبال «اُنظُر اِلی ماقال" باشیم."
این نوشتار در: 1- فردانیوز     2- شفاف    3 - البرز نیوز   4- آژانس خبری ایران اسلامی   5- عبور 
6- شمال نیوز  7- حرف نامه   8-  کبنا نیوز  9- نسل بیداری  

قارچ‎‎هایی در مسير باد

نگاهی به عملکرد و سرنوشت شبه‎رسانه‎‎های یک جریان خاصhttp://www.panjerehweekly.ir/1390/2/3/MainPaper/87/Page/1/MainPaper_87_1_9221_NewsCut.jpg

«با تقدیر و تشکر از زحمات جنابعالی در مدت تصدی مسئولیت وزارت اطلاعات به استناد اصل یکصد و سی و پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی با استعفای شما موافقت می‎گردد. امیدوارم بتوانید در سنگر‎های دیگری در خدمت نظام و انقلاب اسلامی باشید.»

جملات بالا بخش پایانی نامه محمود احمدی‎ن‍ژاد برای پذیرش استعفای حجت‎الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات است. حکمی که انتشار آن در ساعات پایانی بیست و نهمین روز فروردین ماه به‎مثابه زمین‎لرزه‎ای سیاسی، عرصه سیاسی و رسانه‎ای کشور را تا چند روز با لرزه‎‎ها و پس‎لرزه‎‎های خود تحت تأثیر قرار داد.

این‎چنین شد که وزارت اطلاعات، که باید باثبات‎ترین وزراتخانه دولت باشد، هفته‎ای پر از نابه‎سامانی را پشت‎سر گذاشت. اولین‎بار در دولت احمدی‎ن‍ژاد، وزارت اطلاعات پس از ماجرای تلخ تمکین با تأخیر رییس‎جمهوری در خصوص حکم رهبری درباره لغو معاونت اولی رحیم مشایی، در کانون توجهات قرار گرفته بود. قبول استعفای مصلحی و پیامد‎های بعد از آن، موجب شد برای دومین‎بار، ولایت‎پذیری رییس‎جمهوری به وضوح مورد نقد رسانه‎‎ها قرار گیرد.

آخرین جلسه هیأت دولت نهم در مشهد، آغازی بر ماجرا‎های ادامه‎دار عدم ثبات وزارت اطلاعات در دولت محمود احمدی‎نژاد بود. پس از آن‎که تعدادی از وزرای کابینه نهم، نسبت به عدم تمکین رییس‎جمهوری به حکم رهبری در مورد لغو معاونت اولی رحیم مشایی و کان لم یکن تلقی شدن آن، اعتراض داشتند، محسنی اژه‎ای، وزیر اطلاعات وقت بعد از مشاجره لفظی با رییس‎جمهوری برکنار شد. این چنین بود که احمدی‎نژاد در روز‎های پایانی عمر دولت نهم، خود سرپرستی وزارت اطلاعات را برعهده گرفت.

با آغاز فعالیت دولت دهم، گمانه‎زنی‎ها از صدارت افرادی همچون حجج‎الاسلام طائب، ذوالنور و حسینیان و... بر اصلی‎ترین نهاد امنیتی و اطلاعاتی کشور خبر می‎داد. در همین‎حال از سوی برخی محافل گفته می‎شد، مهره‎چینی فرد بانفوذ دولت در وزارتخانه‎‎های مختلف در سطح مدیرکل و معاون وزیر آغاز شده است.

پس از انتخاب حیدر مصلحی به‎عنوان وزیر اطلاعات دولت دهم، باز هم تلاش‎‎های رییس دفتر رییس‎جمهوری برای نفوذ بیشتر در این وزارتخانه مهم ادامه یافت. اسفندماه 89 اختلافات میان آقای رییس دفتر و وزیر اطلاعات بالا گرفت. موضوع اختلاف بر سر مسئول حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات بود.

اختلاف نزدیک‎ترین فرد رییس‎جمهوری با مصلحی کماکان ادامه داشت تا جایی‎که مشایی طی سخنانی، به‎زعم خود عملکرد دستگاه امنیتی را ضعیف ارزیابی و از آن انتقاد کرد. وی از دستگاه‎‎های مسئول خواست «در اسرع‎وقت ضعف‎‎های اطلاعاتی و ارتباطی خود درخصوص تحولات منطقه را جبران کنند». رسانه‎‎های همسوی آقای خاص، این خبر را به‎شدت پوشش دادند، طوری‎که هر خواننده‎ای احساس می‎کرد خبری در حال وقوع است.

پاسخ آقای رییس دفتر را با یک جابه‎جایی داده شد. با حکم حیدر مصلحی، یکی از معاونین وزارت اطلاعات که گفته می‎شد، از افراد هم‎سو با مشایی در وزارت اطلاعات است، برکنار شده و شخص دیگری جای او را گرفت.

بلافاصله پس از این اتفاق، رییس‎جمهوری آن‎طور که بعد‎ها مشخص شد بدون هماهنگی با رهبری حیدر مصلحی را احضار کرده و از او خواست هرچه سریع‎تر استعفا دهد. پس از آن خبری در محافل سیاسی دهان به دهان نقل شد به این مضمون که در جلسه عصر یکشنبه هیأت دولت، رییس‎جمهوری حکم به جدایی مصلحی از وزارت اطلاعات داده و مقصد بعدی وی را مشاور امور اطلاعاتی رییس‎جمهوری اعلام کرده است.

بدون آن‎که نامه استعفای مصلحی منتشر شود، ساعت 20:38 روز یکشنبه، سایت اطلاع‎رسانی دولت خبر از پذیرش استعفای وزیر اطلاعات و انتصاب او به‎سمت مشاور اطلاعاتی رییس‎جمهوری داد. دو دقیقه بعد خبرگزاری‎‎های ایرنا و فارس از قول پایگاه اطلاع‎رسانی رییس‎جمهوری این خبر را نقل کردند. به فاصله اندکی، خبرگزاری مهر، واحد مرکزی خبر و ایسنا نیز این خبر را به نقل از سایت پرزیدنت نقل کردند. سایت‎‎های مدعی حمایت از «دولت انتظار» نیز این خبر را سریعا منتشر کردند.

کمتر از نیم ساعت بعد و با مشخص شدن نظر رهبری در مورد ابقای آقای مصلحی، فارس و مهر خبر برکناری مصلحی را از خروجی خود حذف کردند. واحد مرکزی خبر و ایسنا نیز خبرگزاری‎‎های بعدی‎ای بودند که این مطلب را از روی تلکس خود برداشتند. خبر مخالفت صریح رهبری با این اقدام از طریق سامانه پیامکی مرتبط با دفتر رهبر انقلاب رسانه‎ای شد: «پس از مخالفت رهبر انقلاب با کناره‎گیری حجت‎الاسلام مصلحی از وزارت اطلاعات، وی در این وزارتخانه ماندنی شد/ ساعتی پیش رسانه‎ها خبر از استعفای وی داده بودند.»

نقل قول فوق، به‎صورت پیامک بر روی موبایل‎ها دست به دست می‎گشت. با این‎حال ایرنا خبرگزاری تحت مدیریت جوانفکر و سایت رسمی ریاست‎جمهوری هنوز خبر برکناری را بر روی خروجی نگه داشت.

بی.بی.سی فارسی نیز با ذوق‎زدگی خاصی خبر از برکناری مصلحی داد و تلاش کرد این‎طور القا کند که رهبری نباید در تصمیمات رییس‎جمهوری 24.5 میلیونی دخالت کند!

رسانه‎‎های حامی دولت، از جمله باکری آنلاین، دولت یار، رهوا، محرمانه نیوز، ابصار نیوز، پنهان نیوز، برای هم، خادم نیوز، نهال نیوز، یاران خورشید و... که در چند ماه گذشته به‎صورت یک‎شبه رشد کرده و از قضا نزدیک به تفکرات اسفندیار رحیم‎مشایی شده‎اند، دست به‎کار شده و برای بالا بردن هزینه ابقای مصلحی تلاش وافری کردند!

ایرنا در مطلبی که ساعت دو نیمه‎شب منتشر کرد، با ادبیاتی که به‎طرز عجیبی خواننده را به یاد وبلاگ شاهد (وبلاگ شخصی جوانفکر) می‎انداخت، ضمن تمسخر خبرگزاری‎‎های دیگر نوشت: «برخی از خبرگزاری‎‎های داخلی تحت انقیاد یک جریان خاص سیاسی با حذف خبر استعفای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات و قبول آن از سوی رییس‎جمهوری، بدون استناد به هیچ منبع مشخصی مدعی شدند که مقام معظم رهبری با کناره‎گیری مصلحی مخالفت کرده‎اند.»

جوانفکر که چند روزی بیشتر از دستیابی به آرزوی دیرین خود یعنی مسئولیت رسانه‎ای دولت نمی‎گذشت، در مطلبی در وبلاگ خود، با غیرواقعی خواندن دستور رهبری، مدعی شد: ابقای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات در منصب خود جعلی، دروغ و خلاف واقع است.

همزمان با موضع‎گیری سرپرست ایرنا و روزنامه ایران در مقابل حکم رهبری، سایت‎‎های منتسب به رییس دفتر، شروع به شایعه‎پراکنی کردند.

این وب‎سایت‎ها، بدون اشاره به‎نظر رهبری، به منتقدان این حرکت تاخته و به‎صورت هماهنگ از جریانی نوشتند که برعلیه دولت کار می‎کند. در حرکتی هماهنگ چندین سایت جریان حامی مشایی از جمله «دولت یار»، «محرمانه نیوز»، «برای هم» و... خبر از استعفای قریب‎الوقوع محصولی از وزارت رفاه دادند و در تحلیلی تبسم‎برانگیز، استعفای مصلحی را در جهت کاندیداتوری در مجلس و قوی‎تر کردن وزنه احمدی‎نژاد در مجلس آینده اعلام کردند!

سایت «فخانیوز» با انتشار عکسی سه نفره از «احمدی‎نژاد، مشایی، رحیمی» در صفحه اول خود، در اقدامی غیرحرفه‎ای در توضیح عکس نوشت: «یاران صدیق/ تا کور شود هر آن‎که نتواند دید...!»

«همت آنلاین» نیز، دلیل مخالفت با این حرکت احمدی‎نژاد را، دفاع وی از حقوق مردم مستضعف و باج ندادن به منفعت‎طلبان دانست!

چند وب‎سایت دیگر این جریان از جمله «رهوا» با نام بردن اختصاری از بعضی چهره‎‎های سیاسی همچون، آیت‎الله علم الهدی، آیت‎الله جنتی، حجت‎الاسلام مهدی طائب، احمد توکلی، محسن رضایی، حسین شریعتمداری، منصور ارضی و... مخالفت آن‎ها با اقدامات رییس دفتر را تعبیر به عهدشکنی با ولی فقیه کرده و نوشت: «عهد و سوگندتان با ولی امر مسلمین امام خامنه‎ای (ارواحنا فدا) کجاست؟»

بعضی دیگر از این سایت‎ها خود را به اصطلاح «به آن کوچه زده» و از مصلحی انتقاد کردند که چرا بدون هماهنگی با رهبری استعفا داده است!

در حالی‎که یکی از اصلی‎ترین وب‎سایت‎های معروف به حمایت از مشایی با نام «باکری آنلاین» از دسترس خارج شده، عوامل منتسب به جریان «همت آنلاین»، در یکی دیگر از وبلاگ‎‎های خود، اعتراضات به نادیده گرفتن حکم رهبری را آغازی برای پروژه فحاشی به احمدی‎نژاد معرفی کرد.

«محرمانه نیوز» نیز با نادیده گرفتن رفتار انحرافی جریانی که خود عضوی از آن است، نوشت: «آقایان امسال سال جهاد اقتصادی است نه مبارزه با مشایی!»

در همین حین، مصلحی که با حمایت رهبری دوباره بر سر کار خود بازگشته، مراسم تودیع «حسین عبداللهی» را که با نظر مستقیم اسفندیار رحیم‎مشایی در سمت معاونت برنامه و بودجه وزیر اطلاعات قرار گرفته بود، برگزار کرد. در واکنش به اقدامات مصلحی، روزنامه ایران، عبداللهی را «سرمایه ملی» خواند!

چهارشنبه صبح، دوباره وب‎سایت مدعی حمایت از دولت با نام «دولت یار» با استناد به بعضی منابع موثق (!) خبر از موافقت رهبری با برکناری مصلحی داد. این خبر به‎سرعت در وب‎سایت‎‎های دیگر این جریان نیز منتشر شد.

«دولت یار» در تهدیدی آشکار نوشت: «این یک اخطار نیست! به‎عنوان برادرانی که حالا در نظر شما از فتنه سبز هم خطرناک‎تر شده‎ایم به شما نصیحت می‎کنیم خود را به ورطه نابودی گروه‎‎های معاند قبلی نیندازید. کاری نکنید دکتر مُهر را از دهان بردارد که اگر چنین شود با مردم خشمگینی طرف خواهید بود که فتنه شما را در نیمی از روز جمع خواهند کرد. اگر مردم عمق فساد و جنایات برخی‎‎ها را بدانند مطمئن باشید کاخ‎‎های شما را یکی بعد از دیگری فرو خواهند ریخت.»

فضای مجلس تحت‎تأثیر اقدام دولت قرار گرفت. نمایندگان مجلس نامه‎ای در حمایت از مصلحی را امضا کردند. اما هنوز رسانه‎‎های جریان حامی دولت، خبر از متقاعد شدن رهبری در استعفای مصلحی دادند. مصلحی در دفتر کارش در وزارت اطلاعات حاضر شده و چند سند مهم دولتی را با عنوان وزیر اطلاعات امضا کرد.

شایعه شد که قرار است در اخبار ساعت 14 نامه رهبری به مصلحی قرائت شود. اما دقایقی مانده به شروع اخبار سراسری، دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، متن و تصویر نامه رهبری به وزیر اطلاعات را منتشر کرد. رهبر معظم انقلاب در این نامه ضمن آرزوی موفقیت برای حجت‎الاسلام مصلحی، معاونان و مدیران وزارتخانه، خطاب به وزیر اطلاعات فرمودند: «از شما می‎خواهم بیش از پیش در انجام مأموریت‎های مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج دهید.»

متن نامه رهبری به‎سرعت در همه خبرگزاری‎ها منتشر شد اما دو پایگاه اطلاع‎رسانی دولت و رییس‎جمهوری از انتشار این خبر خودداری کردند. در همین‎حال پایگاه اطلاع‎رسانی دولت مطلبی تحت عنوان «نباید دولت اصول‎گرا را که به‎شدت در حال خدمت به مردم است، تضعیف کرد» منتشر کرد.

بیشتر سایت‎‎های جریان انحرافی، که هجمه سنگین رسانه‎ای را برای جابه‎جایی مصلحی ترتیب داده بودند، به یک‎باره رنگ عوض کرده و همگی نامه رهبری را به‎عنوان تیتر اصلی خود و بدون هیچ شرح خاصی برگزیدند. اما سایت محرمانه نیوز، نامه رهبری را توصیه‎آمیز خوانده و نوشت: «از نظر فقهی و حقوقی، نامه رهبر معظم انقلاب حکم حکومتی محسوب نمی‎شود و تنها در جهت تقویت توان امنیتی کشور در باب توصیه به مصلحی ابلاغ شده است.»

بعدازظهر روز سی و یکم فروردین بالأخره غائله شبه‎رسانه‎‎های قارچی شکلی که در جهت وزش باد حرکت می‎کردند، بسته شد. سایت‎‎های این جریان همچون «رهوا»، «باکری آنلاین»، «دولت یار»، «برای هم»، «محرمانه نیوز»، «پنهان نیوز» و... یکی یکی فیلتر شده و از دسترس مخاطبان اینترنت خارج شدند.

* هفته نامه پنجره، شماره  87  / این مطلب در: 1- آژانس خبری ایران اسلامی  2- طلبه بلاگ