جنبش سبز، اشتباه اصلاحات
نامه ای که برای نخست وزیر امام نوشتم ...
یک بهمن هزار و سیصد و هشتاد و هفت، نامه ای نوشتم برای نخست وزیر امام. کسی که برای من ناشناخته بود و در میان این ناشناختگی محبوب. (اینجا)
آن روز، میرحسین موسوی برای قاطبه مردم جامعه و تقریبا عموم جوانان، به مثابه هندوانه ای سربسته بود که معلوم نیست بعد از چاقو خوردن، باب میل باشد یا نباشد. همان روز برایش نوشتم كه نبايد در اين كارزار بيايد و ابزار بازگشت تحريف كنندگان خط امام، به مسند قدرت نشود
اما آن چیز که بر من به عنوان یک جوان ایرانی روشن بود ، عدم آشنایی نامبرده با قضای فعلی جامعه به دلیل دوری از بازی سیاست بود که این هندوانه سربسته را برایم پیشاپیش بدمزه جلوه می داد.
اشتباه اصلاحات
از نظر من بزرگترین اشتباهی که بزرگان اصلاح طلب در انتخابات گذشته کردند، حمایت همه جانبه از هندوانه سربسته ای بود که با هنجارشکنی بعد از انتخاباتش و قرار گرفتن رو در روی نظام و ولی فقیه، آنها را مجبور به انفعال کرده است.
با بیانیه های پی در پی میرحسین موسوی و از طرف دیگر سعی نخبگان اصلاح طلب به قرار دادن مردم در مقابل نظام دیگر در میان صحبت از اصلاح طلبی نبود و جنبشی رادیکال به وجود آمد به نام جنبش سبز که از میان بدنه اصلاح طلبان و مخالفان جمهوری اسلامی اقدام به یارگیری کرد و اصلاح طلبان را به حاشیه برد.
اما از اینجا به بعد نخبگان سابق اصلاح طلب به چهار دسته تقسیم شدند. گروهی از همان ابتدا خود اشتباه خود پی بردند، همچون"عطریانفر، ابطحی، سعید شریعتی و ..."
گروه دوم، کسانی که به دلایل مختلف در بینابین جنبش سبز و اصلاحات مانده اند. گروهی هنوز تصمیم خود را نگرفته اند؛ اپوزیسیون یا اصلاح طلب. گروهی اصلاحات را می پسندند اما از پشت کردن به مردمی که روزی با آنها بوده اند هراس دارند [که به نظر من سید محمد خاتمی جزو این دسته است] و گروهی هم درصدند این دو دسته را به هم نزدیک کنند.
گروه سوم، کسانی که علنا خود را عضو جنبش سبز می دانند و به براندازی معتقند. این گره تمامی کسانی را که با ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی و آرمانهای آن معاند هستند را شامل می شود. [کدیور، سروش و ...]
گروه چهارم که سعی کردند در این میانه ساکت باشند تا از چشم قاطبه مردم نیافتند. [عارف، کواکبیان و ...]
دوگانه جنبش سبز و اصلاحات
عقل حکم می کند اگر آنچه سروش و کدیور می گویند را پذیرا باشیم ، نخواهیم توانست با جمهوری اسلامی کنار بیاییم. یا به عبارت دیگر آنکس که نام جنبش سبز را بر خود می نهد نباید انتظار داشته باشد که بتواند در نظام جمهوری اسلامی ایران به عرض اندام سیساسی بپردازد.
اما برخلاف آن اصلاحات شامل کسانی است که پایند به قانون اساسی، ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی هستند.
با یک حساب ساده میتوان میان این دو تمایز قائل شد و سبز بودن یا نبودن و ارتباط آن با حضور در نظام را فهمید.
جایی برای نوشتن دغدغه، -اگر مشغله بگذارد-