مدتی است که در این فکر مشغولم که چرا دولتی که نماد بچه حزب اللهی ها بود، این چنین دارد با اصول گرایی زاویه دار می شود. مشاورش به صراحت می گوید احمدی نژاد اصولگرا نیست بلکه یک جریان سوم است. مشایی می شود اسلام شناس بزرگ و احمدی نژاد به صراحت می گوید تا وقتی بر سر کار است نمی گذارد رحیمی به دادگاه برود!؟

این زاویه دار شدن های دولت با آرمان ها خطرناک است و در آینده ممکن است با زاویه دار شدن میان جمهوری اسلامی و کسانی که دلیل حمایتشان از این دولت نه به خاطر اصولگرایی بودن و حزب اللهی بودن بلکه به خاطر روحیه مردمی و عدالتخواهی اش بوده منجر شود.

تئوری مسئله فرعی

حضرت اقا در جمع دانشجویان در ماه رمضان گذشته فرمودند که مسائل را فرعی-اصلی کنید. با توجه به برخی قرائن، بعضی رسانه های حامی دولت، به محض آنکه از سوی منتقدین کوچکترین مطلبی درباره رحیمی و مشایی نوشته می شود و گفته می شود، انگ می زنند که شما بر خلاف منویات رهبری عمل می کنید و این مسئله فرعی است و نباید به آن پرداخت.

پس احتمالا، دکتر احمدی نژد هم بر این اساس ، بودن افراد فاسد را در راس بعضی امور و همچنین تحرکات پنهان آنها که حتی بارها از سوی بزرگانی همچون آیت الله مصباح گوشزد شده، مسئله فرعی می داند.

آیا مبارزه با مفاسد اقتصادی که در سال 81 از سوی رهبری ابلاغ شد، مسئله ای فرعی است؟ آیا شعاری که دولت نهم با آن بر روی کار ا»دند را فراموش کرده اند؟ مردمی که از تکنوکرات های قاسد و اصلاحات غربزده هیچ دل خوشی نداشتند به دامن عدال پناه بردند. یادمان نمی رود اقدامات عدالتخواهانه دکتر را در سالهای شهرداری اش در تهران و حتی سالهای ابتدایی دولت. اما چرا امروز اینگونه شده است؟

اما جای سوال از شخص رئیس جمهور باقی است که ایشان مسئله اصلی را چه چیز می دانند؟ آیا نوشتن نامه سرگشاده به نمایندگان مجلس برای تحت فشارگذاشتن آنها از طریق افکار عمومی و تاختن بی امان به سران دو قوه دیگر و همچنین مجمع تشخیص مصلحت، و ایجاد جنجالی جدید میان سه قوا برخلاف دستور اکید رهبری مبنی بر ضرورت تعامل سه قوه، نادیده انگاشتن مسائل اصلی جامعه نیست؟

تئوری لجبازی

شاید این مخالفت های احمدی نژاد از روی روحیه جنگندگی و لجاجت او باشد. روحیه ای که در برابر غرب و به خصوص در مسئله هسته ای بسیار راه گشا بوده است. اما در داخل لین حس لجاجت به جز در اجرایی کردن طرح هدفمند کردن یارانه ها در بقیه موارد به ضرر دولت و نظام شده است. امروز این لجاجت دیگر به جایی رسیده که سخن منتقدان را به دلیل واهی رد می کنند. 

احمدی نژاد همان مشایی است...

احمدی نژاد همان مشایی است؟ جمله ای که همیشه دوست نداشتیم و نداریم به آن اعتقاد داشته باشیم. اما انگار دکتر احمدی نژاد هیچ پروایی ندارد که از افکار مشایی همان مفهوم احمدی نژاد استخراج شود. همان طور که نمی خواهد اجازه بدهد رحیمی محاکمه شود ، با زیر پناه گرفتن و دادن پست به قاضی مرتضوی متهم اصلی پرونده کهریزک، شائبه ای در ذهن ها ایحاد می کند که احمدی نژاد همان مشایی، همان رحیمی ها و همان مرتضوی هاست! ...


روز گذشته با یکی از دوستان ، گفتگوی برخطی داشتیم. مقداری از آن را منتشر می کنم به امید آنکه راضی باشند:

me: ‫واقعا باید چی کار کرد‬، ‫تا مردم بفهمند حزب الله واقعی یعنی چی؟‬ ‫بسیجی واقعی کیه!‬ جمهوری اسلامی یعنی چی؟‬

electy: ‫باید خون داد علی‬  ‫خون محکم ترین استدلاله‬. ‫از عقل قوی تر‬ ؛ عقل خون می مکه و زنده می مونه‬؛ پس سرچشمه حیات دله‬؛ که خون رو به حرکت در میاره‬

me: ‫حسین خون داد. محرم و صفر ، اسلام را زنده کرد‬.  هشت سال خون دادیم.‬ پس چرا این جوری شدیم؟‬
‫آیا تونستیم بعد از دفاع مقدس‬. زینب و زین العابدین تربیت کنیم‬ که زبان گویای ما باشند؟‬

electy: ‫علی پاشون رو گذاشتند روی رگ ها‬؛ ‫خفه کردند‬ ؛ من منشاء همه بدبختی ها رو یک چیز می دونم و بس‬ ؛ ‫اون بی بصیرتی نیست‬؛ حب دنیاست‬

me: ‫اره دست میگی‬؛ بی بصیرتی و حب دنیا ولی دو سطح مختلف اند‬. یکی میشه عمر سعد که حب دنیا داشت‬. ‫یکی میشه سلیمان صرد خزائی که حب دنیا نداشت ولی بی بصیرت بود.‬ ‫مشکل ما هم همینه

electy: ‫شاید هم کم جرئت بود...‬

 me: ‫یک عده حب دنیا داشتن، ‫رخنه کردند توش‬. یک عده هم بی بصیرت اند‬. فکر کنند فرهنگ رو میشه با بگیر و ببند جا انداخت‬. فرهنگ ناب شیعه‬، فرهنگ ناب دفاع مقدس‬، اینقدر ناب هست‬، که فقط کافیه عرضه اش کنیم‬

electy: ‫راست می گی‬

 me: ‫خام خام‬. ‫همه عاشقش میشن‬

electy: ‫این بگیر و ببند ها بد تر توهین به دفاع مقدسه‬

 me: ‫نمونه اش رو توی رفیق هامون داریم‬ ‫با یک کتاب‬

electy: ‫خود مطهری شهید استاد همیشه تاکید روی آزادی بیان داشت‬

 me: ‫از فرهنگ ناب جمهوری اسلامی‬، ‫زندگیش به اعتراف خودش عوض شد‬، ولی مدیرهای چرا نفهمیدن؟

electy: ‫ما تا وقتی دهن مخالف ها رو ببندیم انگیزه پیدا نمی کنیم که بریم مقابلشون بایستیم...‬ انگیزه پیدا نمی کنیم که حرف زدن رو یاد بگیریم‬

me: ‫مشکل ما اینه که جهان بینی ما به نوک بینی مون ختم میشه!!‬

 electy: ‫نوک بینی هم که پره چرک و جوش سر سیاه!!!!!!!‬
 me: ‫اره برادر!‬
  ‫مشغول اونها میشیم.‬
  ‫از اصل کار وامی مونیم‬
 آقا سال 81 فرمان مبارزه با مفاسد اقتصادی رو داد‬
 سال 84 یکی با شعار عدال رئیس جمهور شد‬
 الان 5 ساله که نام مفاسد اقتصادی تو جیبش گیر کرده‬
 ‫و فقط ختم شده به پسران آقای هاشمی و پسران اقای ناطق‬
 ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی رو هم داده دست رحیمی!‬
طنزترین طنز دنیا‬

electy: ‫آه‬

 me: ‫دردش‬
  ‫و آه کشیدن ش‬
  ‫اینجا نیست‬
  ‫اینجا که مسبب همه این ها‬
  ‫شعار ش عدالت است‬
  ‫و تابلوی دولتش‬
  ‫دفاع از آرمان های انقلاب‬
  ‫این کوتاهی ها محصولی چه چیزی ست؟‬
  ‫حب دنیا یا بی بصیریتی یا چیز دیگری؟‬
  ‫نظر شما چیه حاجی؟‬

electy: ‫این یه رقم رو ارجاع می دم به آقا صادق
  اگه با هاشمی تعارف نمی شد‬
  ‫احمدی نژاد جرئت نمی کرد رحیمی رو هم توی جیبش قایم کنه‬
  ‫هاشمی اگه اجازه نداده مهدی رو بکشن دادگاه جداقل به زبون نیورده‬
  ‫آقای احمدی نزاد علنا می گه تا من هستم نمی گذارم رحیمی بره دادگاه

me: ‫خب مشکل احمدی نژاد این وسط چیه؟‬
  لجبازی‬
  ‫بی بصیرتی‬
  ‫یا حب دنیا؟

electy: ‫الله اعلم‬
           ‫بما فی الصدور