مظفرالدین شاه قاجار در سال 1900 میلادی در سفری که به کشور فرانسه داشت، با سینما و سینماتوگراف آشنا می­شود و علاقمند پدیده نوظهور می­شود. میرزا ابراهیم خان عکاس باشی به دستور شاه یک سینماتوگراف می­خرد و به این صورت، سینماتوگراف در اوایل سال 1297 شمسی وارد کشور ایران می­گردد.

در بیشتر کشورها سینماتوگراف از ابتدا یک وسیله تفریحی عامه پسند بوده و مردم کوچه و بازار را سرگرم می­کرده ولی در ایران، سینما در ابتدا فقط در اختیار درباریان قاجار و اشراف و وسیله­ی سرگرمی و تفریح آنان بوده است.

سینمای از پایه ویران کشورمان، تاریخ مغشوش و ناراحت کننده­ای دارد که در چندین کتاب هم نمی­گنجد، چه رسد به این چند سطر. این سینما پس از گذراندن پستی و بلندی­های بسیار زیاد و یک تغییر روند کلی در سال 1357 و بعد از پیروزی انقلاب به ما رسید.

با پیروزی انقلاب ابتذالی که سینمای ایران را در اختیار گرفته بود به یک­باره حذف شد و فیلم­ها رویکردی انقلابی به خود گرفتند و اهالی سینما هم­پای مردم انقلابی ایران، در عرصه سینما فعالیت­های جدیدی را آغاز کردند.

با شروع جنگ تحمیلی و احساس وظیفه اهالی سینما نسبت به جنگ و مسائل پیرامون آن، ژانری در سینمای ایران به وجود آمد که به آن "سینمای دفاع مقدس" اطلاق می­گردد.

سال 1360 را باید سال تولد سینمای جنگ و فیلم سینمایی "مرز" (جمشید حیدری) را می­توان به عنوان آغازگر این ژانر سینمایی دانست.

فیلم­های "عبور از میدان مین" (جواد طاهری)، "جانبازان" (ناصر محمدی)، پیشتازان فتح (ناصر مهدی پور)، "دیار عاشقان" (حسن کاربخش) و "ما ایستاده­ایم" (اکبر حر) از دیگر آثار ابتدایی و تاثیرگذار سینمای دفاع مقدس به حساب می­آیند.

در آغاز راه این ژانر، بیشتر نگاه­ها به دفاع مقدس از زاویه اکشن و خشونت ذاتی خاص جنگ­ها بود. "برزخی­ها" (ایرج قادری) یکی از موفق­ترین این نمونه­هاست. در این نوع ساخته­ها قهرمان نقشی کلیدی را در داستان بر عهده داشت. در این فیلم­ها رزمنده (یا رزمندگان) ایرانی یک تنه در مقابل دشمن می­ایستد و بدون هیچ انعطاف پذیری و خستگی در برابر دشمن مقاومت می­کند. به طور کلی قهرمانان این فیلم­ها کپی­برداری از سینمای اکشن هالیوود است.  

در زمان 8 سال جنگ تحمیلی سینمای دفاع مقدس به عنوان یک رسانه، کارکرد تبلیغاتی نیز داشته است. ساخت فیلم­هایی اغراق­آمیز با هدف ایجاد روحیه دلاوری در مردم و نیروهای خودی را می­توانیم در سال­های پایانی جنگ مشاهده کنیم. "عقاب ها" (ساموئل خاچیکیان) و "کانی مانگا" (سیف الله داد) را می­توان از این جمله قلمداد کرد. نقطه قابل توجه این گونه فیلم­ها استفاده از جلوه­های ویژه است که تا آن زمان در سینمای ایران کمتر به چشم می­خورد.

فیلم سینمایی "رهایی" (رسول صدرعاملی) ، داستان رزمنده­ای جوان را روایت می­کرد که به فکر همسر خود است، نقطه جدیدی را در سینمای دفاع مقدس رقم زد و توانست لطافت ملودرام و خشونت جنگ را به هم درآمیزد.

نوع دیگری از سینمای دفاع مقدس که این روزها دیگر کمتر مورد استفاده قرار می­گیرد به اصطلاح عامیانه همان نوع "حاجی و سید" است. در این گرایش سعی می­شد به جنگ از زاویه­ای عرفانی نگاه شود. در واقع سازندگان این آثار بیشتر سعی می­کردند تا تماشاگران را با آدم­هایی از نوع جنگ و ارزش­های آن از طریق مواجهه با خوبی­های آنان آشنا کنند. فیلم­هایی چون: "دیده­بان" (ابراهیم حاتمی­کیا)، "روزنه" (جمال شورجه)، "افق" (رسول ملاقلی­پور) و "انسان و اسلحه" (مجتبی­راعی) از این دسته هستند.

در طول سال­های جنگ سینماگران بیشتر بر صحنه­ی اصلی جنگ متمرکز بودند و اگر گاهی هم گوشه چشمی به پشت جبهه داشتند باز هم بیشتر منظور شناسایی بهتر میدان جنگ بود.

با پایان یافتن جنگ، نوعی از فیلم­هایی ساخته شد که پشت جبهه همان قدر اهمیت می­داد که خط مقدم جبهه اهمیت دارد. "مهاجر" (ابراهیم حاتمی­کیا)، "عروس حلبچه" (حسن کاربخش)، "گروهبان" (مسعود کیمیایی) و "چون ابر در بهاران" (سعید امیرسلیمانی) از این دسته محسوب می­شوند.

با شروع دهه 70 و موج تحولات اجتماعی که با ساخت "عروس" (بهروز افخمی) در سینمای ایران آغاز شده بود، سینمای جنگ نیز به سوی نگاهی اجتماعی به جنگ کشیده شد. در سینمای جنگ دهه هفتاد و هشتاد، دیگر کمتر نشانی از صحنه­های نبرد و متن جبهه به چشم می­آید و بیشتر اثرات جنگ بر اجتماع مورد بررسی قرار می­گیرد. همچنین دیگر از صحنه­های اغراق آمیز نیز خبری نیست، اگرچه در بعضی از آثار همچون "جنگ نفتکش­ها" (محمد بزرگ­نیا) و "دوئل" (احمدرضا درویش) باز هم با صحنه­های خارق العاده و جلوه­های ویژه گسترده رو به رو هستیم.

ابراهیم حاتمی کیا و مرحوم رسول ملاقلی­پور را می­توان به عنوان اصلی­ترین فیلمسازان دفاع مقدس دانست که رو به ساخت فیلم­های دفاع مقدس با رویکردی اجماعی آوردند. "از کرخه تا راین" (ابراهیم حاتمی ­کیا) و "سفر به چزابه" (رسول ملاقلی­پور) از آغازکننده­های این نگرش در سینمای جنگ بودند. سفر به چزابه داستان چند رزمنده سابق جنگ است که بعد از سال­ها دوباره به مناطق جنگی رفته­اند که با رفتن در دل خاکریزها ناگهان خود را در 10 سال قبل می­بینند. از کرخه تا راین هم داستان جانبازی است که برای درمان به خارج از کشور فرستاده می­شود.

شاید بتوان گفت تاثیرگذارترین آثار ساخته شده سینمای ایران در ژانر دفاع مقدس در همین سبک اجتماعی-جنگی تولید شده است:

"برج مینو" (ابراهیم حاتمی­کیا) داستان رزمنده­ای است که گرفتار تضادهای جامعه­ی شهری شده و همرزمانش را فراموش کرده ، "کیمیا" (احمدرضا درویش) به مسائل آزادگان پس از بازگشت به وطن می­پردازد. "پایان کودکی" (کمال تبریزی) جنگ را از منظر یک نوجوان می­سنجد و در نقطه اوج سینمای دفاع مقدس "آژانس شیشه­ای" (ابراهیم حاتمی­کیا) که به جرأت می­توان گفت یکی از سه اثر برتر تاریخ سینمای ایران است، به داستان زندگی دو رزمنده بعد از اتمام جنگ می­پردازد. حاج کاظم که یکی از فرماندهان دوران جنگ است از طریق مسافرکشی گذران زندگی می­کند. زندگی او با حضور عباس (از همرزمان او) و همسرش تغییری جدی می­کند. عباس برای عملی خطرناک باید به لندن برود ولی با مشکلاتی مواجه است. حاج کاظم برای آنکه بتواند عباس را از کشور خارج کند دست به گروگان گیری می­زند.

کمال تبریزی با ساخت فیلم "لیلی با من است" نوعی نگرش جدید را از دریچه­ای طنز به جنگ می­کند و از به یاد ماندنی­ترین فیلم­های دفاع مقدس را می­سازد. کمال تبریزی نه تنها با انتخاب ایده­ای نو به اکثریت ویژگی­ها و اهداف یک اثر مطلوب سینمایی دست یافت بلکه توانست برای اولین بار فیلمی مفرح و بسیار قابل تأمل از سینمای جنگ را به منصه ظهور بکشاند که به نحوی شایسته بتواند به بیننده القا کند، که همچنان باید دفاع مقدس و افراد حاضر در آن و ایثار و فداکاری آن­ها را گرامی داشت.

در سال­های اخیر با نوعی دیگر از فیلم­ها روبه رو شدیم که به دنبال چرایی جنگ رفتند و به نوعی درصدد بودند نسل سوم انقلاب که جنگ را ندیده با جنگ آشنا کنند. در یکی از شاخص­ترین این آثار یعنی "به نام پدر" (ابراهیم حاتمی­کیا) فیلمساز به داستان رزمنده­ای می­پردازد که دخترش بعد از سال­ها بر روی مین­هایی که او خود کاشته می­رود و مجروح می­شود. یا در "گیلانه" (رخشان بنی اعتماد) فلیمساز سعی کرده درباره آثار و تبعات جنگ و مادری که پسری معلول دارد، اثری تاثیرگزار بسازد.

آخرین فیلم پرهیاهو و پرحاشیه­ی سینمای جنگ، که در ضمن لقب پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را هم یدک می‌کشد، اخراجی‌ها (مسعود ده‌نمکی) است. این فیلم درصدد است به جنگ از زاویه­ی جدید نگاه کند و آدم­هایی را در صحنه­ی جنگ قرار داده که از نوع آشنای قهرمانان دهه 60 نیست.

سینمای دفاع مقدس بعد از فراز و نشیب­های زیادی که طی کرده اکنون به نقطه­ای حساس رسیده است. ژانری که امثال مرحوم ملاقلی­پور، ابراهیم حاتمی­کیا، کمال تبریزی، پرویز پرستویی، احمدرضا درویش و ... را به سینمای ایران معرفی کرده، اکنون باید جنگ و ارزش­های آن را به نسل جدید منتقل کند. و این مهم تنها از راه ساخت آثار واقع بینانه و حمایت­های مسئولان امر به حقیقت خواهد پیوست. 

* علی رجبی