اشاره: چند روزی از حرکت وقیحانه 25 بهمن معاندین نظام جمهوری اسلامی می گذرد. کمی صبر کردم تا غبار این غائله کمی بخوابد و بعد حرف خودم را در فضایی به دور از احساس بزنم.

جنبشی که در ابتدا به بهانه تقلب به میدان آورده شد، امروز با چرخشی خزنده ماهیت خود را به سرعت تغییر داده است. 14 میلیون رای موسوی و کروبی بعد از انتخابات و در بزرگترین تجمع انتخاباتی آنها کاهش چشمگیری داشت و در خوش بینانه ترین حالت به یک و نیم میلیون نفر رسید. پس از موضع گیری های حکیمانه رهبری به عنوان فصل الخطاب جمهوری اسلامی و روشنگری عمارها ، پوچ بودن ادعاهای تقلب از سوی سران معترضین و دلایل واهی آنها و در پی نمایان شدن حرکت های انحرافی در این جنبش اجتماعی (هتک حرمت قانون اساسی و رهبری، زیر سوال بردن اصل نظام، سر دادن شعارهای انحرافی، غائله عاشورای 88 و ...) ریزش نیروهای مردمی جنبش سبز آغاز شد.

این جنبش اجتماعی علاوه بر این ریزش های فاحش، رویش هایی هم داشت. رفته رفته، قانون گرایان و معتقدان به نظام جمهوری اسلامی از بدنه جنبش سبز جدا شده و جای آنها را مخالفین و معاندین نظام (از منافقین و سلطنت طلبان گرفته تا سکولارها و بهایی ها) گرفتند. مهاجرانی، کدیور، سازگارا، نوریزاد و صدها خائن به وطن دیگر، تئوریسین های جنبش سبز برای مقابله و براندازی جمهوری اسلامی ایران شدند و تا آنجا پیش رفتند که از بیگانگان درخواست تحریم ایران و حتی مداخله نظامی را کردند. علاوه بر رجوی خائن، بنی صدر فراری و ده ها عنصر ورشکسته سیاسی، حتی پای خانم کلینتون و آقای سارکوزی و آقای اوباما و جرثومه های صهیونیسم بین الملل به حمایت از جنبش سبز به انحراف رفته باز شد.

جنبش سبزی که می توانست افتخار نظام اسلامی باشد با پراکنده شدن نیروهای اصلی به جنبشی تبدیل شد که تنها توانست در روز 25 بهمن ماه ، 10 تا 15 هزار نفر را به صحنه قدرت نمایی بیاورد و خالق فجایعی این چنین دردناک باشد.

در چنین شرایطی آن کس که هنوز بر طبل ایرانی بودن و قانونگرا بودن این جنبش بدمد یا احمق است یا خود را به کوچه علی چپ زده است. از آقا و خانم متوهم و شیخ بیسواد در فهمیدن این مسائل انتظاری نیست. زیرا اینان بارها میزان فاصله گرفتن خود از عقلانیت را با مطرح کردن تئوری هایی همچون داماد لرستان و عروس آذربایجان و فرضیه تجاوز جنسی به زندانیان و کشته سازی های مداوم نشان داده اند. گذشته از این اطرافیان این افراد که نقش اصلی را در موضع گیری های این افراد دارند، را مطرودین ملت، امام و رهبری تشکیل می دهند. کسانی که دم خروس خط امامی بودنشان با پشتیبانی از منتظری مطرود شده توسط امام بیرون زده و میزان پایبند بودنشان به آرمانهای جمهوری اسلامی ایران با سر دادن شعار "جمهوری ایرانی" نشان داده شد.

اما بعد... در باب 25 بهمن ماه و حواشی آن چندین و چند نکته را باید متذکر شد. به نظر حقیر امروز، اکثریت مطلق خواص موضع گیری ای قابل قبول داشته اند:

1- عمارها

سپاس خدای را که عمارها همچنان در صراط مستقیم قدم بر می دارند. آیات عظام نوری همدانی، مکارم شیرازی، وحید خراسانی، مهدوی کنی، مصباح یزدی، جوادی آملی و ... در پشت رهبری و بقیه رهروان ولایت از آیت الله خاتمی، آیت الله جنتی، آیت الله یزدی، شیخ مهدی طائب و حجه الاسلام پناهیان گرفته تا صفارهرندی، حسین فدایی، علیرضا زاکانی، مهدی کوچک زاده، حسین شریعتمداری، احمد توکلی، حمید رسایی، سعید قاسمی، وحید جلیلی و ... از پی انها، در راه اعتلای حکومت حق و شجره طیبه جمهوری اسلامی ایران قدم بر می دارند.

2- غبار فتنه فرو نشست
اکنون که بیست ماه از علنی شدن فتنه می گذرد، به طور قطع یقین دیگر هیچ کدام از خواص حتی برای آرامش وجدان خود نیز نمی توانند وجود فضای غبارآلود را دلیلی برای عدم موضع گیری شفاف بدانند چه برسد برای مردمی که با وجود رهبری آگاه، از همان ابتدا به ماهیت این جریان فتنه پی برده بودند. بر این اساس باید گفت که این آخرین پیام ملت برای خواص سکوت کرده ای است که از آنها انتظار می رود، در برابر جفای بزرگی که به آرمان های جمهوری اسلامی در این 20 ماه شده است، موضع گیری کنند.

3- درب توبه باز است
جمهوری اسلامی به دنبال مخالف سازی نیست و همان طور که رهبری به دفعات گفته اند: سیاست اصلی ج.ا.ا بر مبنای جذب حداکثری و دفع حداقلی است. بر این اساس با آغوش باز از آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله واعظ طبسی، آیت الله ری شهری، آیت الله امامی کاشانی، ناطق نوری، محمدباقر قالیباف، محسن رضایی، حسن روحانی؛ علی لاریجانی، محمدرضا خباز، مصطفی کواکبیان و ... استقبال کرده و موضع گیری امروزشان را به فال نیک می گیریم. اگرچه به نظر می رسد از مردم با بصیرتی که بارها نشان داده اند بر امت پیامبر اکرم (ص) نیز ارجحیت دارند ، عقب افتاده اند.

4- این آخرین پیام است
اگرچه بعید به نظر می رسد با این سرعتی که موسوی و کروبی گرفته اند، بتوان آنان را به ج.ا.ا و چارچوب قانون اساسی بازگرداند اما خواص سکوت کرده و دوپهلویی همچون سیدمحمدخاتمی، سید حسن خمینی، علی مطهری، علی لاریجانی و ... باید بدانند که این آخرین فرصتی است که ملت برای بازگشت به آنها داده است. امروز روزی است که غبار فتنه فرو نشسته و امت حزب الله دیگر نمی تواند تاوان سکوت حضرات را بدهد.